ا

الَلهُمَ کُن لِوَلیِکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَنِ ، صَلَواتُکَ عَلیهِ وَ عَلی آبائِهِ فی هذِه الساَعةِ وَ فی کُل ساعةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَینًا حَتی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعًا وَتُمَتِعَّهُ فیها طَویلا

۱۳۸۷ اسفند ۲۰, سه‌شنبه

حسین شریعتمداری : همراهان نا همراه !

شخصی که به ساده لوحی معروف بود و آرزو می کرد دیگران او را صاحب افکار پیچیده و پررمز و راز تلقی کنند، خطاب به دوستانش گفت؛ این چیست که زمستان ها اتاق را گرم می کند و تابستان ها روی درخت است؟! و دوستانش که هرچه فکر کردند چیزی به خاطرشان نرسید، از او پرسیدند؛ حالا خودت بگو که پاسخ معمایت چیست؟ و او در حالی که باد به غبغب انداخته و گردن به غرور برافراشته بود گفت؛ پاسخ این معما، «بخاری» است. دوستانش با تعجب گفتند؛ درست است که بخاری در زمستان اتاق را گرم می کند ولی تابستان ها که روی درخت نیست؟ و طرف گفت؛ اولا که قسمت دوم معما یک «نکته انحرافی» است و ثانیاً؛ بخاری مال خودم است و دلم می خواهد تابستان ها آن را روی درخت بگذارم، به شما چه ربطی دارد، مگر آدم اختیار مال خودش را ندارد؟!
این روزها برخی از مدعیان اصلاحات که آرزوهای قبلی خویش برای تفرقه افکنی در میان اصولگرایان را بر باد رفته می بینند و از سوی دیگر، در اردوگاه موسوم به اصلاحات با درگیری ها و اختلافات فراوانی روبرو هستند، به منظور پنهان کردن ماجرا، روزنامه کیهان را به تلاش برای تفرقه افکنی در جبهه اصلاحات متهم می کنند! و حال آن که کیهان به اقتضای رسالت مطبوعاتی خود فقط اخبار مربوط به جبهه اصلاحات را بی کم و کاست و از زبان و قلم خود مدعیان اصلاحات منعکس می کند بنابراین اگر این خبرها صحت نداشته باشد - که دارد- باید مدعیان اصلاحات به دروغگویی متهم شوند. تقصیر کیهان چیست که تصور نمی کند آنها دروغ گفته باشند؟! برخی از این مدعیان اعتراض می کنند چرا کیهان به اختلافات و درگیری های جبهه اصولگرایان نمی پردازد؟! که در پاسخ باید گفت؛ وقتی برخلاف انتظار شما در جبهه اصولگرایان آرامش کامل برقرار است و در حالی که تصمیم نهایی برای نامزد مورد نظر خود را گرفته اند و اصراری هم به تبلیغات انتخاباتی پیش از موعد قانونی ندارند، کیهان به کدام خبر بپردازد؟ ضمن آن که این اخبار تا آنجا که هست در کیهان منعکس می شود. مدعیان اصلاحات باید برای ادعای خود به دلیل، شاهد و یا قرینه ای اشاره کنند و بدیهی است نمی توانند با فرمولی که خود ساخته اند و نزد هیچ عقل سلیمی پذیرفته نیست به تحلیل ماجرا نشسته و اظهارنظر کنند و در پاسخ به چرایی نتیجه ای که گرفته اند، بگویند؛ «بخاری مال خودمان است و به کسی چه ربطی دارد که تابستان ها آن را روی درخت می گذاریم»! بله بخاری مال خودتان است و حق دارید آن را روی درخت بگذارید! ولی دیگر براساس این تصمیم دلبخواه و غیرمعقول، معما طرح نفرمائید!
و اما، نگارنده در پی آن نیست که احتمال «بازی زرگری» در جبهه اصلاحات را نادیده بگیرد و شواهدی نیز در دست است که این احتمال را قوت می بخشد. شواهدی که در آینده به آن خواهیم پرداخت ولی در این وجیزه فقط - تاکید می شود که فقط- به نکته ای از میان دهها نکته قابل گفتن دیگر اشاره می کنیم که می تواند از سردرگمی و به هم ریختگی در جبهه اصلاحات حکایت کند، بخوانید؛
«خاتمی با ما تفاوت داشت، خاتمی روحانی بود و گروه خونی اش بیشتر به مجمع روحانیون می خورد. حزب مشارکت ما هم با مجمع خیلی فرق دارد، هرچند خاتمی در بین اعضای مجمع بهترین است. البته مجمع روحانیون، بدترین خیلی دارد» این سخن مکتوب یکی از سران حزب مشارکت است که همین چند هفته پیش گفته بود، «حاضریم همه ما ایثار کنیم تا خاتمی رئیس جمهور شود.نجات کشور در دست اوست»!
«ما از ابتدا هم می دانستیم که خاتمی با ما فرق دارد. بین اجزای سیستم فکری او سازگاری وجود ندارد. او آخرین میخ را بر تابوت اصلاحات زده است» این اظهارنظر مکتوب هم از یک مدعی سینه چاک برای ریاست جمهوری خاتمی است.
باز هم بخوانید؛
«خاتمی با تشبیه و تعریف جامعه مدنی با مدینه النبی(ص) آن را خراب کرد و از هویت انداخت» گوینده این سخن مکتوب هم اکنون از سران جبهه اصلاحات و طرفدار چندآتشه ریاست جمهوری آقای خاتمی است و... «خاتمی اردک لنگ و فلج است، کاری از او ساخته نیست»... «ما خودمان او را از گوشه کتابخانه ملی بیرون آوردیم ولی بعد متوجه شدیم که به درد ریاست جمهوری نمی خورد»... «اگر خاتمی بخواهد به همین روال ادامه دهد و با ما(حزب مشارکت و سازمان مجاهدین) همراهی نکند او را از قطار اصلاحات پیاده می کنیم»... «خاتمی شاه سلطان حسین است که قدرت تصمیم ندارد و همه چیز را به باد می دهد»... «خاتمی مرد شنا در استخر است، توان شنا کردن در دریا را ندارد» و...
این اظهارنظرها و ده ها و صدها اظهارنظر دیگر از این دست که تماماً در روزنامه های زنجیره ای به ثبت رسیده و قابل پاک کردن و انکار کردن نیست از سوی کسانی مطرح شده که در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی در نزدیکترین حلقه یاران او قرار داشتند و امروزه مدعی سینه چاک حمایت از ریاست جمهوری خاتمی هستند!
اکنون سؤال این است که آیا جناب خاتمی این افراد و هویت آنها را نمی شناسد؟ پاسخ این سؤال منفی است، چرا که خاتمی بارها به صراحت- که تماماً مکتوب و مستند است- از حضور این افراد در اطراف خود گلایه کرده و با عباراتی نظیر این که «از اردوگاه اصلاحات صدای دشمن را می شنوم»، «من در حد یک تدارکچی هستم»، و... یاد کرده بود و قبل از اعلام کاندیداتوری خود نیز یکی از دشواری های خویش را حضور همین افراد در اطراف خود نامیده بود. خب! آیا خاتمی عوض شده است؟ خود ایشان که می گوید من همان خاتمی هستم. آیا اطرافیان ایشان تغییر هویت داده اند؟ خودشان که به هویت قبلی خود افتخار می کنند! بنابراین پیوند خاتمی با افراد یاد شده چگونه قابل توجیه است؟ و آیا وحدت با این هویت های چندگانه به شوخی شبیه نیست؟ این پیوند به یقین نمی تواند از درون حلقه ناهمخوان خاتمی و اطرافیانش ریشه گرفته باشد. می تواند؟! پس چه عاملی این گروه ناهمخوان را که هرکدام ساز جداگانه ای می زنند، به هم نزدیک کرده است؟ تنها نقطه اشتراک این جمع متضاد، مخالفت با اصولگرایان و ریاست جمهوری احمدی نژاد است. چرا؟! بهتر است مدعیان اصلاحات، خود به این پرسش پاسخ دهند و کیهان برای راهنمایی ایشان فقط به این نکته اشاره می کند که جبهه اصلاحات در این نقطه با دشمنان بیرونی نظام اشتراک نظر کامل دارد! ندارد؟ ما می دانیم و مدعیان اصلاحات نمی توانند انکار و یا پنهان کنند که اگرچه خاتمی را به نامزد شدن راضی کرده اند ولی او همچنان دغدغه همراهی با اطرافیان ناهمراه را دارد و بخشی از سردرگمی و آشفتگی در جبهه اصلاحات از این نقطه ریشه می گیرد.
مدعیان اصلاحات خاتمی را- با عرض پوزش از ایشان- مانند گذشته «شاه سلطان حسین»! «مرد شنا در استخر»! «تدارکاتچی»! «فاقد انسجام فکری» و... می دانند ولی بر این باورند- نمی گوئیم به کسانی قول داده اند!- که می توان او را فریب داد مثل گذشته، و مدیریت کرد، مثل حالا! به یقین برخی از همین اطرافیان فراموش نکرده اند- و اگر هم فراموش کرده باشند می توان به یادشان آورد- که در جایی گفته بودند «ما با خاتمی نیستیم، او با ماست»!
مدعیان اصلاحات از کروبی به خاطر استقلال رأی و تدین او عصبانی هستند، چرا که کروبی طی چند سال حضور نزدیک در جبهه اصلاحات، از هویت اطرافیان خاتمی و تمایل غیرقابل توجیه خاتمی به آنان باخبر است و در دوره 8 ساله اصلاحات نیز بارها در برابر ساختارشکنی ها، سوءاستفاده ها و همراهی مدعیان اصلاحات با بیگانگان ایستاده است. همین مدعیان درباره کروبی معتقدند که او با ما نیست و در گذشته هم دردسرآفرین بوده است! آیا مدعیان اصلاحات می توانند اهانت های علنی خود به کروبی را انکار کنند؟ این اهانت ها که مکتوب و مضبوط است. و آیا می توانند بر انتقادات و اعتراض های علنی و مستند کروبی به جبهه اصلاحات سرپوش بگذارند؟ اینها هم مکتوب و مضبوط است پس چرا علی رغم همه این واقعیات، کیهان را به تفرقه افکنی در میان اصلاح طلبان متهم می کنید؟
درباره مهندس موسوی نیز باید گفت آقای خاتمی اشتیاق فراوانی دارد که مهندس به حمایت از او برخیزد و با استفاده از سوابق قبلی ایشان، سابقه نه چندان قابل دفاع خود در دوران اصلاحات را تا حدودی ترمیم کند و از سوی دیگر مهندس موسوی حاضر نیست سابقه قبلی خود را با حمایت از خاتمی به هدر بدهد، هرچند که سکوت 01 ساله مهندس موسوی در اوج اهانت های آشکار مدعیان اصلاحات به انقلاب و امام و اسلام، غیرقابل توجیه است و دقیقا به همین علت اطرافیان خاتمی به حمایت نهایی مهندس موسوی از خاتمی امیدوارند...
و اما علی رغم همه اختلافات و سردرگمی ها در جبهه اصلاحات تمامی نامزدهای این جبهه در یک نقطه با یکدیگر اتفاق نظر کامل دارند و آن مقابله با احمدی نژاد است. یعنی دقیقاً همان خواسته ای که دشمنان بیرونی با همه توان دنبال می کنند. دشمنان بیرونی انکار نمی کنند که با احمدی نژاد فقط به دلیل تاکید وی بر آموزه های امام و انقلاب مخالفت می ورزند. ولی نامزدهای سه گانه جبهه اصلاحات چرا...؟! به آن خواهیم پرداخت.
حسین شریعتمداری

هیچ نظری موجود نیست: