ا

الَلهُمَ کُن لِوَلیِکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَنِ ، صَلَواتُکَ عَلیهِ وَ عَلی آبائِهِ فی هذِه الساَعةِ وَ فی کُل ساعةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَینًا حَتی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعًا وَتُمَتِعَّهُ فیها طَویلا

۱۳۸۹ بهمن ۳۰, شنبه

آيت‌الله مصباح يزدي: جانشيني شايسته‌تر از آيت‌الله خامنه‌اي براي امام نديدم

خبرگزاري فارس: عضو خبرگان رهبري گفت: 76 سال از خدا عمر گرفتم و بيني و بين‌الله جانشيني شايسته‌تر از آيت الله خامنه‌اي براي امام خميني(ره) در كل عالم نديدم.

به گزارش خبرگزاري فارس از قم به نقل از مركز خبر حوزه، آيت‌الله محمدتقي مصباح يزدي در ديدار جمعي از طلاب شهر يزد اظهار داشت: به بركت خون‌هاي شهدا كه نيت‌هاي پاكي داشتند، خداوند نعمتي چون انقلاب اسلامي را به اين كشور داد كه نظيرش در تاريخ بشريت نيست؛ از اين رو بايد شكرگزار اين نعمت باشيم.
وي افزود: راه شكر اين نعمت، نهايت استفاده از آن و كسب معارف اهل بيت(ع) است كه در حال حاضر امكان آن فراهم است.
رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) با بيان اينكه بايد توجه كنيم كه خداوند چه نعمت‌هايي را به ما عنايت فرموده است تا با استفاده از آنها به سعادت برسيم، گفت: بايد ديد انگيزه ما براي كارهايي كه انجام مي‌دهيم چيست؛ اگر كاري براي جلب رضايت دل خود فرد بود، ديگر نمي‌توان آن را عبادت خدا دانست؛ چرا كه آن كار عبادت دل است و اگر جلب رضايت دل براي هر فردي شدت پيدا كرد به قول قرآن به جايي خواهد رسيد كه دلش مي‌شود خداي خودش كه اين آدم يقينا به سعادت نهايي نخواهد رسيد.
وي تصريح كرد: اگر مي‌بينيد كساني استعدادهاي خوبي داشتند و در علوم ديني هم به مقاماتي رسيدند و در نهايت در جاهايي سقوط كردند، به دليل اين است كه نيت و انگيزه آنها خدايي نبوده است.
آيت‌الله مصباح اضافه كرد: اين گونه افراد هم خود را سقوط مي‌دهند و هم جامعه را و در گذشته نمونه اين افراد بوده است و الان هم هست و در آينده نيز خواهند بود.
وي خطاب به طلاب جوان يزدي با بيان اينكه شما با توجه به موقعيتي كه در آن قرار داريد، وظايفي بر عهده داريد، افزود: وظيفه اول درس خواندن است و اين درس خواندن تنها شعار دادن و مدرك گرفتن نيست، بلكه فهميدن درس است و براي آن بايد تحقيق كرد.
عضو خبرگان رهبري ادامه داد: از همان ابتدا تصميم بگيريد هر چيزي كه از اسلام مي‌آموزيد را عمل كرده و متوجه باشيد در دام شيطان نيافتيد.
آيت‌الله مصباح يزدي در بيان ديگر وظايف طلاب گفت: وظيفه اجتماعي نيز به دوش شماست و بايد در اجتماع اثر گذار باشيد، البته براي نيل به اثرگذاري در اجتماع، بايد بينش سياسي و اجتماعي بالا و يا به قول رهبري معظم انقلاب، بصيرت داشته باشيد.

* گمراهاني كه به انقلاب ضربه مي‌زنند
وي خاطرنشان كرد: بسيارند افرادي كه از نظر علمي كمبودي ندارد، اما بينش سياسي ندارند و در نهايت با گمراه مي‌شوند و گمراهي آنها ضرري به انقلاب مي‌زند كه كمتر كسي مي‌تواند اين گونه كند.
استاد حوزه علميه قم با تأكيد بر داشتن بصيرت، در توضيح اين واژه گفت: بصيرت اين است كه انسان حقيقت را ببيند و به كار گيرد و نه اينكه بخواهد با وجودي كه حقيقت را فهميد، بر اشتباهاتش اصرار كند.
آيت‌الله مصباح يزدي با بيان اينكه طلاب براي موفقيت بايد علاوه بر كسب علم و ايجاد تقوا در درون خود، درك اجتماعي صحيحي را به دست آورند، اظهار داشت: طلاب بايد در مسائل اجتماعي از درك بالايي برخوردار باشند تا بتوانند موفق شوند، به همين منظور اگر طلبه‌اي احساس مي‌كند خودش متخصص در امور اجتماعي نيست، بايد الگويي را به كار گيرد تا با تبعيت از آن در مسائل اجتماعي دچار اشتباه نشود.

* امام و رهبري بهترين الگوي ملت ايران
رئيس موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني گفت: براي مثال يكي از بهترين الگوها در مسائل اجتماعي و سياسي كه با انقلاب اسلامي ايران به مردم ايران معرفي شد، امام خميني(ره) و بعد از ايشان هم رهبر معظم انقلاب بود كه بايد از بسياري از افراد پرسيد كه چرا نبايد از اين نعمت گرانبها استفاده كرد.
وي گفت: 76 سال از خدا عمر گرفتم و بيني‌و‌بين الله جانشين شايسته‌تر از آيت‌الله خامنه اي براي امام خميني(ره) در كل عالم نديدم.
آيت‌الله مصباح يزدي افزود: خدا را شكر كه چنين نعمتي داريم و راه شكر چنين نعمتي نيز اين است كه ايشان را الگوي رفتاري خود قرار دهيم.
وي با اشاره به تحولات ا‌خير منطقه و بيان اين نكته كه اين كشورها به دليل نداشتن نعمت رهبري، هنوز سردر گم هستند، تاكيد كرد: امروز با توجه به اين تحولات است كه مي‌فهميم نعمت رهبري چيست.
استاد حوزه علميه قم افزود: همان‌گونه كه رهبري امام خميني(ره) و تحقق انقلاب براي همه ايراني‌ها به اندازه ميلياردها دلار مي‌ارزد، امروز هم رهبري مقام معظم رهبري به اندازه ميلياردها دلار براي ما ارزش دارد

اجرای موفق قانون هدفمندي یارانه‏ها وارد سومین ماه شد/ مقایسه تخمینی میزان یارانه و هزینه‏های خانوار

 

هدفمند کردن یارانه‏ها در حالی وارد سومین ماه اجرایی شدن خود می‏شود که نه هنوز خبری از تورم 70 درصدی هست و نه انقلاب شدن در ایران به خاطر اجرای آن! و این همه در حالی است که رییس‏جمهور طی گفتگوی تلویزیونی از آغاز سیر کاهشی قیمت‏ها بعد فروردین ماه سخن به میان آورده است.
 
به گزارش رجانیوز، مطرح شدن طرح هدفمند کردن یارانه‏ها در همان روزهای نخست حاشیه‏سازی‏ها و فضاسازی‏های گسترده‏ای را برانگیخت که با اطلاع‏رسانی و مدیریت صحیح دولتمردان اعتماد‏سازی مسئولین بر تزریق بی‏اعتمادی‏ها در متن جامعه غالب شد و قانون هدفمند کردن در حکم یک تصمیم کلان نظام برای علاج وضعیت اقتصادی کشور به اجرا درآمد.
 
برخی می‏گفتند آغاز اجرا با تورم 50 تا 70 درصدی همراه خواهد بود و تورم انتظاری بار سنگینی را بر دوش مردم خواهد گذاشت. اما اجرایی شدن قانون نشان داد در صورتی که به جای تزریق یأس و بی اعتمادی در جامعه به آگاه‏سازی و ارتباط‏گیری با متن مردم پرداخته شود، می‏توان تورم انتظاری را به راحتی پشت سر گذاشت.
 
پس از این بود که برخی رسانه‏ها فاز جدید فضاسازی را کلید زدند و این چنین وانمود کردند که تازه آغاز راه است و تورمی شدید طی ماه‏های آینده متوجه کشور خواهد بود. گذشت دو ماه از اجرایی شدن قانون هدفمند کرد یارانه‏ها اما این رؤیا را نیز نقش بر آب کرد.
 
کسانی که از احتمال وقوع اغتشاش و حتی انقلاب در کشور سخن می‏گفتند و همراه و همگام با سایت بالاترین مشی‏ای ناسازگار با امینت ملی پی گرفته بودند نیز دیدند که حتی حرکت ضدانقلاب در 25 بهمن نیز امکان موج سواری بر روی طرح تحول را پیدا نکرد چه برسد به وقوع انقلابی به واسطه هدفمند شدن یارانه‏ها!
 
اصلاح الگوی مصرف و عملیاتی شدن مطالبه رهبری
 
پیش از این رهبر انقلاب گاه مسائلی را مد نظر قرار می‏دادند اما مسئولین کشور بی توجه به دستورات ایشان راه خویش را می‏پیمودند. این بار اما دستور رهبر انقلاب و نامگذاری ایشان بر سال اصلاح الگوی مصرف در صدر فهرست کاری مسئولین قرار گرفت و اکنون می‏توان انقلابی واقعی را در حوزه مورد مطالبه رهبری مشاهده کرد.
 
در حالی که همواره درصدی از افزایش را در مصرف برق شاهد بودیم، بعد از اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‏ها مصرف نیز کاهش پیدا کرد بدون آنکه سطح برخورداری مردم تغییر کند. گزارش کاهش مصرف، بخشی از سخنان تلویزیونی احمدی‏نژاد را به خود اختصاص داد. او گفت:«مصرف متوسط سال گذشته بنزین در کشور حدود 65 میلیون لیتر در همین فصل بوده که با هدفمند کردن یارانه‌ها متوسط مصرف روزانه بنزین در دو ماه اخیر، به 51 میلیون لیتر رسیده است این در حالی است که هنوز سهمیه 100 تومانی و سهمیه 400 تومانی در کارت‌های سوخت مردم وجود دارد و انتظار می‌رود که در آینده بیش از این نیز کاهش داشته باشیم.»
 
دکتر احمدی‌نژاد همچنین به صرفه‌جویی در مصرف نان اشاره کرد و گفت:«یکی از مشکلات کشور هدر رفتن نان به عنوان سرمایه ملی بود که در این دو ماه مصرف گندم کشور 28 درصد کاهش پیدا کرد در حالی که هنوز به کیفیت مطلوب نان نرسیده‌ایم و با اصلاح روش‌های پخت و بالا بردن کیفیت نان میزان صرفه‌جویی بیش از این خواهد بود.»
 
بازسازی فرهنگ اقتصادی
 
از سال‏های سازندگی به بعد کم‏کم تجملات و مصرف‏گرایی به ارزش تبدیل شد و رییس جمهورِ وقت نیز مواضع خود را در همین راستا قرار داد. شکل‏گیری کارگزاران سازندگی و طبقه برخورداری جدید که فاصله‏ای جدی با متن مردم داشت به همین دوران باز می‏گردد.
 
در سال‏های بعد از انقلاب کم‏کم اسم قشر مستضعف به قشر آسیب‏پذیر تغییر پیدا کرد و مردم کم کم قابلمه به دستانی لقب گرفتند که اگر مرگِ موش هم توزیع شود، صف خواهند کشید. این ثمره همان اختلاف طبقاتی بود که از دوران کارگزاران سازندگی کلید خورد و در دوران اصلاحات نیز ادامه یافت.
 
اکنون اما مناسبات گذشته به تدریج تغییر خواهد کرد و پیش‏بینی می‏شود جامعه ایرانی از حیث ساخت اجتماعی در سال‏های آتی متفاوت از گذشته باشد. توزیع برابر فرصت‏ها و درآمدها و کشاندن مردم از حاشیه به متن و در عین حال ارزش کردن گونه‏ای جدید از مصرف، فضای فرهنگی جدیدی را ایجاد خواهد کرد. در چنین فضایی از یک سو فرصت‏ها از طبقه برخوردار گرفته خواهد شد و به متن مردم بازخواهد گشت و این یعنی تحدید ادامه حیات بالانشینان گذشته و از سوی دیگر مفاهیمی ارزش خواهد شد که پیشتر در ادبیات دینی مهجور باقی مانده بود. تاکیدات رییس جمهور بر روی کلیدواژه‏هایی نظیر برکت، صرفه‏جویی، مصرف درست و... همه و همه مبیّن یک ساخت اجتماعی جدید هستند که در آن "اقتصادِ برکت‏محور" در مقابل "اقتصادِ پول‏محور" تعریف می‏شود.
 
حرکت به سمت عدالت اقتصادی
 
در حالی که برخی از اقتصاددانان مجلس به توزیع هدفمند یارانه‏ها به نفع اقشار محروم نیز با دید تردید نگاه می‏کردند، به کارگیری روش‏های غیر قیمتی نظیر پله‏کانی کردن قبض‏های برق و گاز توزیع مناسب یارانه‏ها به سمت اقشار کم درآمد را سرعت بخشید و این در واقع حرکتی درخور توجه بود به سمت برقراری عدالت اقتصادی در کشور.
 
این در حالی است که خانواده‏های ایرانی با محاسبه میزان درآمد خود از بابت یارانه‏های واریزی و نیز محاسبه مجموع قبض‏های برق، آب، گاز و تلفن در خواهند یافت که مبلغی بیش از آنچه می‏بایست برای قبض‏های مختلف بپردازند به حساب آنها واریز شده و این در واقع به منزله چشیدن طعم یارانه‏ها و پول نفت توسط مردم نیز هست.
 
به عنوان مثال اگر مصرف متوسط برای یک خانواده را در نظر بگیریم، هزینه مصرف گاز بین 16000 تا 25000، هزینه مصرف برق بین 10000 تا 20000 و هزینه مصرف آب بین 3000 تا 10000 تومان به صورت تخمینی قابل پیش‏بینی است. در مجموع هزینه گاز، برق و آب بین 29000 تا 55000 تومان خواهد بود. هزینه بنزین نیز برای خانواده‎ای که از همان متوسط 60 لیتر سهمیه 400 تومانی استفاده می‎کند و سهمیه 100 تومانی‎اش را کامل مصرف کرده، 24000 تومان خواهد بود که با احتساب رقم مربوط به گاز و برق و آب، هزینه‏ها نهایتا بین 54000 تا 79000 تومان خواهد شد. این رقم با مبلغ یارانه پرداخت شده برای متوسط خانواده 3یا 4 نفره، فاصله‏ای چشم‏گیر دارد و مبلغ یارانه دریافتی به مراتب بیشتر از هزینه‏ها برای متوسط خانوارهاست.
 
این در حالی است که بهینه شدن مصرف در صنعت نیز مزیت‎های زیادی را فراهم خواهد آورد که تاثیر مستقیم بر روی کیفیت و قیمت کالاها خواهد گذاشت. در بلند مدت فراهم آمدن امکان رقابت برای تولیدات داخلی را نیز بیش از پیش شاهد خواهیم بود که این همه به پویایی اقتصاد ایران کمک خواهد کرد

پايان 40 سال فرصت‌طلبي/ ناگفته‌هاي پرونده ساواك موسوي و تحركات تحميلي او بعد از انقلاب

1- باقيمانده پرونده ساواك مير‌‌حسين موسوي و زهره كاظمي (زهرا رهنورد) را كه نگاه مي‌كني، چند نكته جالب در آن وجود دارد. اول اين كه اسناد مشكوكي در اين پرونده مبني بر همكاري اين دو نفر با دستگاه امنيت رژيم پهلوي وجود دارد، مثلاً زهرا رهنورد ارتباطات امام موسي‌صدر را به مخبرين ساواك گزارش مي‌كرده و يا ساواك مجوز عضويت هيأت علمي دانشگاه ملي (شهيد بهشتي) را براي موسوي صادر كرده است.
 
دومين نكته جالب، دستگيري موسوي به اتهام ارتباط با آلادپوش است. آلادپوش از اعضاي ارشد سازمان مجاهدين خلق است كه عامل اصلي ترور چند مستشار امريكايي بود. موسوي در مقابل بازجوي ساواك، بسيار ذليلانه رفتار مي‌كند و آنچه از آلادپوش مي‌دانسته و نمي‌دانسته به بازجويش تحويل مي‌دهد و در يك فرآيند كاملاً مطابق با مباني حقوق بشر! 10 روز بعد به دليل نبود ادله آزاد مي‌شود. اين در حالي است كه چند "هم‌پرونده"اي موسوي كه تنها نام آلادپوش را شنيده بودند و از او اطلاعاتي نداشتند، به چند سال حبس محكوم مي‌شوند. شايد رمز اظهارات اخير موسوي كه نظام سلطنت را بر‌تر از نظام جمهوري اسلامي دانسته بود، در همين دستگيري و آزادي باشد .
 
نكته سوم پرونده موسوي، سفر او و زهره كاظمي با فرزندان‌شان به امريكا در سال 1355 جهت سكونت دائمي است. آنها كه فرصت طلبانه بدون دادن هيچ‌گونه هزينه‌اي از كانون نويسندگان، مجاهدين خلق، جنبش مسلمانان مبارز، علي شريعتي و گروه‌هاي مسلمان به‌عنوان سكوي پرش روشنفكري استفاده مي‌كردند، مي‌خواستند به مهد روشنفكري يعني امريكا بروند تا نان سختي‌هاي مبارزين داخلي را بخورند اما يك سال پس از اقامت در امريكا با اوج‌گيري مبارزات مردمي در سال 1357، تصميم به بازگشت گرفته مي‌شود.
 
2- فرصت طلبي و تغيير عقيده در جهت قدرت و گفتمان غالب جهاني دو ويژگي موسوي است كه مي‌تواند غالب تحركات بعضاً متناقض سياسي او را توجيه كند! موسوي كه در كارنامه سياسي‌اش هيچ‌ رگه‌اي از دين و معنويت به چشم نمي‌خورد، به يك‌باره به عضويت حزب جمهوري اسلامي درمي‌آيد و در فرم عضويت‌‌اش مي‌نويسد كه حاضر به همكاري تمام وقت و 24 ساعته با حزب هستم! و اين گونه با ياري سمپات‌هاي سابق مجاهدين خلق، موسوي در نظام جمهوري اسلامي رشد مي‌كند و پس از سردبيري روزنامه جمهوري اسلامي و وزارت خارجه، در يك فرايند خاص به رئيس‌جمهور وقت تحميل مي‌شود.
 
جالب آنجاست كه رئيس جمهور وقت زماني كه براي نخست‌وزير نبودن آيت‌الله مهدوي كني استدلال مي‌كند، اظهار مي‌دارد كه نمي‌توانم به ايشان دستور بدهم و آن‌گاه شخصي مانند موسوي نخست‌وزير مي‌شود.
 
يكي از وزراي مستعفي موسوي مي‌گفت كه اكنون مردم مي‌فهمند كه رئيس‌جمهور وقت از دست خودسري و خشك‌مغزي موسوي چه مي‌كشيد.
 
3- اگر نبود درايت و رهبري داهيانه امام خميني(ره) در دهه 60، مي‌توانستيم لقب بدترين دهه انقلاب را به دولت موسوي تقديم كنيم. آزادي‌هاي مشروع در دولت موسوي به پايين‌ترين حد خود رسيد تا جايي كه رسماً دولت وقت رنگ مشكي و خاكستري را به عنوان رنگ‌هاي مورد قبول معرفي كرد و اين چنين بود كه موسوي در كنار موسيليني تنها رؤساي دولتي بودند كه براي مردم رنگ اجباري لباس تعيين مي‌كردند.
 
در زمينه اقتصادي، وضعيت بدتر بود. رانت‌خواران عضو كابينه موسوي با تأسيس شركت‌هاي رجا، بنياد نبوت، بنياد الهادي و... چنان خون ملت را مكيدند كه تا سال‌ها، دولت‌هاي جمهوري اسلامي بايد تاوان پس مي‌دادند. كوپني كردن تمام اجناس تا جارو دستي، بالا رفتن نارضايتي عمومي را در پي داشت و نسل دهه 60 به نسل صف‌هاي طولاني كوپن معروف شدند. موسوي هميشه جنگ را بهانه‌اي براي ناكارآمدي هايش قرار مي‌داد اما 20‌ سال پس از پايان جنگ معلوم شد كه وزارت اقتصاد مي‌گفته كه مي‌تواند جنگ را اداره كند و نظاميان نيز از ادامه جنگ تا پيروزي سخن مي‌گفتند و اين گونه موسوي دولتش را با عنوان "باني جام‌زهر" به پايان برد.
 
4- 20 سال سكوت موسوي از 1368 تا 1388 بي شباهت به قصد او براي اقامت در امريكا در سال 1355 نبود و اگر تندروي‌هاي رفقاي موسوي در دهه 60 نبود، بعيد نبود كه او به امريكا يا فرانسه براي اقامت دائم سفر كند! به هر روي موسوي، 20 سال نقاشي كشيد و خوشحال بود كه سنگ بناي رانت‌خواري، حلقه بسته مديريت تكنوكراسي را نهاده است و ‌هاشمي و خاتمي به راه او مي‌روند‌ اما در سال 1388 فضاي تنفس موسوي دگرگون شد.
 
موسوي كه توهم و خيال، جزو ثابت زندگي‌ سياسي‌اش بود، در روز‌هاي پاييزي 87 مي‌گفت كه اسم من 20‌ ميليون رأي دارد و 20 ميليون رأي خاتمي به خاطر حمايت من بود! مشاركتي‌ها و مجاهدين انقلاب كه مركب خوبي براي سواري پيدا كرده بودند، پس از انصراف خاتمي به دميدن دركوره توهم موسوي شدت بخشيدند. موسوي با ايده‌هاي انقلاب مخملين مانند رنگ سبز و كميته صيانت از آرا تجهيز شد. برخي افراد روي صحنه نيز در پشت صحنه، موسوي را محكم‌تر كردند كه تو مي‌تواني احمدي‌نژاد را شكست دهي و شكست احمدي‌نژاد يعني هدف قرار گرفتن ولايت فقيه!
 
مناظره اما رؤياهاي مخملي موسوي را به‌هم زد و تقلب گفتماني او براي پنهان شدن در پناه خط امام در پيش چشم 70 ميليون ايراني افشا شد.
 
"چيز‌چيز"‌هاي موسوي نشان داد كه او در برابر افشاگري‌هاي احمدي‌نژاد پاسخي ندارد و اعتراض‌هاي بي‌پاسخ احمدي‌نژاد نمايانگر پيوند موسوي با مفسدان، آقازاده‌ها و رانت‌خواران بود.
 
موسوي در انتخابات نتوانست مردم را در رياست بر جمهور نمايندگي كند و اين براي اولين بار در حيات 40 ساله سياسي موسوي بود كه فرصت طلبي‌اش ناكام مانده بود. پس پيشنهاد آقازاده‌ها و خانم‌زاده‌ها را پذيرفت و فاز دوم براندازي را شروع كرد. مهدي و فائزه زمينه را براي نشان دادن تجلي واقعي موسوي فراهم كرده بودند. روز شنبه 23 خرداد دفتر مجمع تشخيص مصلحت نظام محلي براي پيمان چهار نفره عليه انقلاب اسلامي شد. خاتمي، موسوي، سيد حسن و تكيه‌گاه فتنه قرار گذاشتند تا آخر با هم باشند و چه خوب به عهدشان وفا كردند.
 
5- دوستي مي‌گفت عكس موسوي در حالي كه مشت‌ها را گره كرده و در وضعيتي دون شأن يك انسان متشخص برروي سقف ماشين شعار مي‌دهد، نشان مي‌داد كه او و هوادارانش چه نقشه‌اي براي ايران اسلامي داشتند. علي‌رغم هشدارهاي رهبري معظم انقلاب، يك هفته خيابان‌هاي تهران محل اردوكشي چماق‌به‌دست‌هاي سبز شد و آرام‌ترين حركت موسوي و طرفدارانش در عصر روز 25 خرداد، با حمله به پايگاه نظامي و هفت كشته به پايان رسيد. موسوي كه به عروسكي در دست دشمنان انقلاب تبديل شده بود، هشت ماه كوشيد تا هوادارانش را در خيابان نگه دارد، 30 خرداد، روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و عاشورا پله‌هايي براي موسوي بود تا هوادارانش را از جماعت داراي ابهام به نتيجه انتخابات به گروهي محدود از سلطنت‌طلب‌ها و بهايي‌ها و خانواده‌هاي معدومين منافق تبديل كند كه كينه يزيدي از امام حسين(ع) را در سينه داشتند.
 
پشتيبانان موسوي هم با سكوتشان او را تشويق مي‌كردند، گويي قرار است حاكميتي دوگانه ايجاد شود و خواص ساكت نقش حكم و واسطه را بازي كنند. همانگونه كه تكيه گاه فتنه هميشه از لفظ "اين طرفي‌ها" و "آن‌طرفي‌ها" استفاده مي‌كند.
 
6- در روزهاي اوج انقلاب اسلامي، در روزهايي كه مردم ايران‌با نشاط و شادي تمام جشن 22 بهمن را بي مبارك مصري بر پا كردند، سران فتنه نيز به وظايف سازماني‌شان عمل مي‌كردند. در دو ماه گذشته فحش و ناسزايي نبود كه موسوي و كروبي نثار انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي نكنند، كار به آنجا رسيد كه در سالروز انقلاب اسلامي نظام منحوس شاهنشاهي بهتر از نظام اسلامي خوانده شد.
 
سقوط ديكتاتور مصر و گشوده شدن معبري طلايي براي صدور انقلاب اسلامي به كشورهاي عربي و مسلمان، انگليس، امريكا و اسرائيل را آنچنان آشفته كرده بود كه بنابرمثل "الغريق يتشبّث بكل حشيش"، موسوي و كروبي را براي نا امن‌كردن ايران برگزيدند. موسوي اين بار هم كوشيد تا از اين فرصت امريكايي بهره برده اما روز 25 بهمن مصداق «ومكروا و مكرالله والله خير الماكرين» بود. محمد حسن روزي‌طلب

مجازات فوري سران فتنه ، مطالبه ده ها ميليون تظاهركننده ايراني

خروش ملت ايران در ابراز نفرت و انزجار از جنايت هاي فتنه گران روز گذشته در سراسر كشور طنين انداز شد.
ده هاميليون نفر از مردم غيور ايران زمين بار ديگر جلوداري خويش در دفاع از انقلاب را ثابت كردند و يك صدا فرياد برآوردند: «شعار ما يك كلام، محاكمه والسلام»
روز گذشته مردم آزاده كشورمان پس از اقامه نماز جمعه با راهپيمايي آگاهانه و باصلابت خود، نفرت، خشم و انزجارشان را از تحركات پليد سران فتنه و منافقين و سلطنت طلبان هم پيمانشان به نمايش گذاشتند.
راهپيمايان با در دست داشتن پرچم كشورمان و تراكت هايي با مضامين «سران فتنه اعدام بايد گردند»، «توطئه و اغتشاش نوكري آمريكاست» و «صبر ملت به سر آمده، سران فتنه را اعدام كنيد»، از دستگاه قضايي كشور خواستند تا هر چه زودتر سران فتنه را مجازات كنند.
در تهران نيز نمازگزاران با شعارهايي كه عليه سران فتنه مي دادند، وارد ميدان انقلاب شده و اين ميدان را مملو از جمعيت كردند.
راهپيمايان تهراني با شعارهاي «مرگ بر موسوي»، «مرگ بر خاتمي» و «مرگ بر كروبي» و همچنين شعارهاي متعدد عليه هاشمي رفسنجاني ضمن اعلام انزجار از سران فتنه، از قوه قضاييه محاكمه هر چه سريع تر فتنه گران را خواستار شدند.
خبرگزاري فرانسه هم در گزارشي از نماز جمعه تهران نوشت كه هزاران تن از نمازگزاران، روز گذشته با حضور در راهپيمايي خواستار اعدام سران مخالف در ايران شدند.
آنچه روز جمعه ملت غيور كشورمان رقم زد، بي ترديد نمود ديگري از بصيرت و حضور در صحنه دفاع از انقلاب بود. اما نكته اي كه بايد پيش از اين مورد توجه قرار گيرد به سر آمدن صبر ملت از مماشات نسبت به جنايات فتنه گران است كه در تك تك شعارهاي راهپيمايان به گوش مي رسيد.
مردم به خشم آمده ايران زمين روز جمعه براي چندمين بار با فريادهاي خود لرزه بر اندام جماعت فتنه گر انداختند و بار ديگر ثابت كردند كه بصيرت مندانه مدافع نظام و رهبري خواهند بود.
حجت الاسلام مجتبي ذوالنور جانشين نماينده ولي فقيه در سپاه نيز در جمع راهپيماياني كه پس از اقامه نماز جمعه در ميدان انقلاب تهران تجمع كرده بودند با تاكيد بر اين كه سران فتنه فكر مي كردند مي توانند جمعيت عظيمي را در روز 25 بهمن به خيابان ها بريزند، گفت: ملت ايران كه اكنون گره دم سران فتنه را با استكبار جهاني دريافته اند، با سران فتنه همراهي نكرده و تنها مشتي اراذل و اوباش و كساني كه از مردم و انقلاب اسلامي ايران دلخورند به فتنه انگيزي پرداختند.
وي افزود: اغتشاش گران در خيابان هاي آزادي و انقلاب اسلامي خون شهيداني چون «صانع ژاله» را به كف خيابان ها ريختند و اين امر موجب شد تا خواصي كه تا ديروز سكوت اختيار كرده بودند، بيدار شوند و به صراحت اعلام كنند سران فتنه با استكبار جهاني در يك مسير حركت مي كنند. جانشين نماينده ولي فقيه در سپاه پاسداران بيان داشت: پيام اين تجمع مردمي به مسئولان تصميم گير و قوه قضائيه است و از زبان مردم به رئيس قوه قضائيه و مسئولان اين قوه اعلام مي كنم كه تا به حال فرصت داديم و سران فتنه مورد مدارا قرار گرفته اند.
ذوالنور تاكيد كرد: امروز مي بينيم كه ملت ايران يك صدا بر عليه سران فتنه موضع گيري كرده اند و لذا به خواص بي بصيرت اعلام مي كنيم، پيام ملت ايران اين است كه اگر بر عليه سران فتنه موضع گيري شفاف نكنيد، ملت ايران براي هميشه شما را زير خروارهاي شعار خود مدفون و حصر ابدي خواهد كرد و اين آخرين فرصت براي اين خواص است.
جانشين نماينده ولي فقيه در سپاه پاسداران تصريح كرد: آخرين پيام اين تجمع مردمي خطاب به استكبارجهاني است. استكبارجهاني بايد بداند كه ملت ايران پاي آرمان هاي خود ايستاده و در عرصه هاي مختلف همواره امتحان پس داده است.
راهپيمايان تهراني همچنين در پايان ضمن قرائت قطعنامه اي در محكوميت اغتشاشات 25 بهمن، همصدايي خود را با بندهاي اين قطعنامه با نداي الله اكبر اعلام كردند.
در بخش هايي از اين قطعنامه آمده است: ما تظاهركنندگان، دعوت به اغتشاش در بيست و پنجم بهمن را عدم همراهي آشكار سران فتنه با ملت بزرگ ايران و به رسميت نشناختن بيست و دوم بهمن به عنوان روز حاكميت و پيروزي ملت ايران بر كفر و نفاق و استكبارجهاني توسط مردگان سياسي دانسته و اين دعوت را اعلام رسمي جداسازي راه سران فتنه و عوامل وابسته شان از اقيانوس عظيم ملت بزرگ ايران و دوري از صراط مستقيم نهضت و انقلاب اسلامي و پشت كردن به آرمان هاي امام راحل و مقام معظم رهبري مي دانيم و خواستار برخورد شديد دستگاه هاي انتظامي، امنيتي و اطلاعاتي با عوامل داخلي و پياده نظامان رژيم صهيونيستي مي باشيم.
شنيدن صداي نفاق و ورشكستگان سياسي و تفاله هاي رژيم نگون بخت سلطنتي از حلقوم موسوي و كروبي و اقدام جنايتكارانه عوامل مزدور، در ايجاد اغتشاش و آشوب و شهيد و مجروح نمودن تعدادي از هموطنان عزيز بار ديگر پرده از چهره خبيث مهره هاي سوخته استكبار و لاشه هاي متعفن سياسي فتنه 88 برداشت و نشان داد كه اتحاد پليد و شوم جيره خواران و وابستگان مزدور روي ديگري از نفاق نوظهور و تلاش استكبارجهاني و صهيونيسم بين الملل براي گشودن راهي است كه در سال 1360 با عزم و اراده راسخ و استوار ملت غيور و موضع سرسختانه امام عزيز مسدود و منجر به فرار معاندان جنايتكار و پناه گرفتن آنان در زير چتر حمايتي صدام جنگ افروز و خون آشام گرديد لذا ملت ايران پيوستن موسوي و كروبي به اردوگاه جبهه كفر و نفاق و تحركات مذبوحانه آنان را از ادامه اقدامات كور و جنايتكار منافقان به دستور اربابان خارجي شان دانسته و آن را شديداً محكوم مي نمايد.
در اين قطعنامه همچنين تاكيد شد: با توجه به فرمايش قاطعانه حضرت امام كه فرمود «كساني كه دعوت به راهپيمايي غيرقانوني و اغتشاش مي كنند مفسد في الارض هستند»، شركت كنندگان در اين تظاهرات اعتراض آميز، موسوي و كروبي را مصداق بارز فرمايش آن حضرت دانسته و ضمن ابراز همدردي با خانواده هاي داغداري كه از خرداد سال 88 تاكنون فرزندانشان آماج تير كينه و بغض منافقان و وطن فروشان قرار گرفته اند سران فتنه را مسئول تمامي خون هاي به ناحق ريخته شده و همچنين خسارت هاي مادي و معنوي ناشي از اغتشاشات و آشوب هاي فتنه گران مي داند و با محكوم كردن هرگونه كوتاهي و تعلل در انجام وظيفه نهادهاي مربوطه و درخواست اشد مجازات براي سران فتنه از قوه قضائيه مصرانه مي خواهيم تا فوري و بي درنگ به شكايات واصله رسيدگي و با محاكمه موسوي و كروبي كه هدفي جز شكستن اقتدار نظام مقدس جمهوري اسلامي و خدمت به دشمنان اسلام و انقلاب ندارند مزدوران استكبار را به سزاي عمل خيانتكارانه خود برسانند.
با توجه به مواضع روشنگرانه رهبر حكيم انقلاب اسلامي و آشكار شدن اهداف اقدامات ساختارشكنانه سران فتنه ملت ايران از خواص خاموش و داراي مواضع مبهم و دو پهلو مي خواهد تا ضمن پرهيز از گفتار و رفتار بيگانه پسند و ريختن آب به آسياب فرصت طلبان در اسرع وقت مواضع خود را به صورت روشن دقيق و واضح نسبت به سران فتنه و حاميان بيگانه آنان اعلام نمايند.