ا

الَلهُمَ کُن لِوَلیِکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَنِ ، صَلَواتُکَ عَلیهِ وَ عَلی آبائِهِ فی هذِه الساَعةِ وَ فی کُل ساعةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَینًا حَتی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعًا وَتُمَتِعَّهُ فیها طَویلا

۱۳۸۹ مهر ۵, دوشنبه

ما را كه مي شناسي !

نگارنده آرزو مي كرد كه هرگز ناچار به نوشتن اين نوشته نباشد، اما، امام راحل ما- رضوان الله تعالي عليه- مي فرمود؛ مسئوليت اهل قلم، فقط در مقابل آنچه مي نويسند، نيست بلكه به خاطر آنچه بايد بنويسند و نمي نويسند نيز مسئولند و فرداي قيامت در محضر خدا بازخواست مي شوند. اين وجيزه لبيك به همان توصيه پيامبرانه حضرت امام(ره) است. نوشته اي با استناد به شواهد و دلايل غيرقابل ترديد، در دفاع از ساحت مقدس دو سردار شهيد. باشد خدا بپذيرد و همت و باكري نيز گره از ابرو بگشايند و شاهد باشند ياران از قافله جامانده، رسم وفا از ياد نبرده و در مقابل- با عرض پوزش- «خون فروشي» آگاهانه يا ناخودآگاه كساني كه با آن دو شهيد بزرگوار فقط «پيوند سببي» داشته اند، ساكت و بي تفاوت ننشسته اند.
نگارنده مي داند در پي اين نوشته، شماري اندك و كم شمار و به ناحق ميراث خوار! زبان به ناسزا مي گشايند و قلم به توهم مي دوانند كه چرا حرمت همسران دو سردار شهيد را پاس نداشته اي؟! پاسخ هر چند در متن اين نوشته خواهد آمد، اما به اختصار آن است كه همسران اين دو سردار شهيد اگر قرب و منزلتي دارند- كه داشتند و مي توانستند كماكان داشته باشند- به خاطر «پيوند سببي» با آن بزرگواران بوده است، بنابراين، در صورتي كه معلوم شود نه فقط سر همسويي با همسران شهيد خود ندارند بلكه خون پاك آنان را خواسته يا ناخواسته- و انشاءالله ناخواسته- براي دشمنان اسلام و انقلاب و قاتلان تابلودار همسران شهيد خويش «هديه» مي برند، ديگر همسر شهيد به معناي «همسو با شهيد» نيستند، هر چند كه نام شهيد را در شناسنامه خود داشته باشند! آيا غير از اين است؟! كاش اينگونه نبود، ولي متأسفانه هست!... بخوانيد؛
1- آيا سران فتنه 88 و عوامل ميداني آنها، به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسين(ع) اهانت نكردند؟ وجود مبارك حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنا له الفداء را انكار نكردند؟ روز قدس به نفع اسرائيل شعار ندادند؟ روز 31 آبان به حمايت از آمريكا عربده نكشيدند؟ به ساحت ملكوتي امام راحل(ره) اهانت نكردند؟ و تصوير مبارك ايشان را پاره پاره و لگدمال نكردند؟ آشكارا از فرمول ديكته شده مثلث آمريكا، اسرائيل و انگليس براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران پيروي نكردند؟ آيا با منافقين، بهايي ها، سلطنت طلب ها، گروهك هاي كومله، دموكرات، پژاك، عبدالمالك ريگي دست به ائتلاف آشكار و بي پرده نزدند؟! فلان خانم چادري را به جرم اين كه چادر بر سر دارد و حامي اسلام و انقلاب است، با اسلحه سرد و گرم مورد حمله قرار ندادند و پيكرش را با قمه و قداره و در حالي كه شعار مرگ بر ... سر داده بودند، از هم ندريدند؟ فرياد مرگ بر بسيجي! سر ندادند؟ مسجد را به آتش نكشيدند؟ فلان بسيجي موتورسوار را با قمه تكه پاره نكردند؟ فلان مرد داراي محاسن را وادار به سردادن شعار مرگ بر ... نكردند؟ و هنگامي كه از اين شعار خودداري كرد، آيا او را در مقابل چشمان نگران و اشكبار همسر و فرزند خردسالش به قتل نرساندند؟ آيا نتانياهو با افتخار! و آشكارا از فتنه گران به عنوان «بزرگترين سرمايه اسرائيل در ايران» ياد نكرد؟ آيا اوباما، حمايت مالي و سياسي از آشوبگران را يك هدف استراتژيك براي مقابله با ايران اسلامي معرفي نكرد؟ جرج بوش آنها را پياده نظام آمريكا در ايران معرفي نمي كرد؟ آيا تمامي دشمنان اسلام و انقلاب و امام و ايران در حمايت آشكار از سران فتنه به ميدان نيآمدند؟ و... و...
اكنون سؤال اين است و پرسش بسيار ساده اي نيز هست كه پاسخ آن كمترين نيازي به ذهن هاي پيچيده ندارد. آيا دو سردار شهيد ما - نستجيربالله و با پوزش از روح بلند و ملكوتي آنها- دشمنان امام حسين(ع) و امام زمان(عج) بودند؟! از اهانت به حضرت امام(ره) و پاره كردن و لگدمال كردن تصوير مبارك ايشان خشنود مي شدند؟! از منافقين و بهايي ها و سلطنت طلب ها و پژاك و كومله و ساير اراذل و اوباش حمايت مي كردند؟! به نفع اسرائيل و آمريكا شعار مي دادند؟! مسجد آتش مي زدند، به همراهي و پيروي از آمريكا و اسرائيل و انگليس افتخار مي كردند؟! و...
انجام اين جنايات و زشتي ها و پلشتي ها، از سوي سران فتنه و عوامل ميداني آنها كه قابل انكار نيست. تمامي اين اقدامات و مواضع ضد اسلامي و ضد انساني آنان به قلم و زبان خودشان و تصاويري كه خود از صحنه برداشته اند ثبت و ضبط است، اعتراف بازداشت شدگان كه جاي خود دارد. بنابراين بايد پرسيد آيا كودن ترين و ديرفهم ترين افراد نيز مي توانند در دورترين افق هاي ذهن خويش تصور كنند كه همت و باكري با اين جرثومه هاي فساد و پليدي و دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب و امام و ايران سر آشتي داشته اند؟! آن دو شهيد بزرگوار كه جان و جواني و هستي خويش را براي مقابله با اين زشتي ها و مبارزه با آمريكا و اسرائيل و دنباله هاي داخلي آنها نظير منافقين و بهايي ها و سلطنت طلب ها و تروريست هاي ماركسيست به ميدان آورده و خالصانه به خداي منان تقديم كرده بودند.
2- وقتي همسران شهيد همت و باكري به حمايت از فتنه برمي خيزند و براي ابراز ارادت، سر بر آستان سران فتنه مي سايند، بديهي است كه نه فقط پا بر خون به ناحق ريخته آن دو شهيد بزرگوار نهاده اند بلكه با تاسف بايد گفت خون پاك همسران شهيد خود را براي «فروش»! به دشمنان خدا و قاتلان همت و باكري عرضه كرده اند! و صد البته چه بدانند و چه فريب خورده باشند و ندانند، خيال باطلي در سر پروريده اند چرا كه خون آن دو شهيد، پيش از اين و در آوردگاه مقدس جنگ 8 ساله به خدا فروخته شده است. مگر نه اين كه در كلام خدا آمده است «ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بأن لهم الجنه... خدا، جان و مال مؤمنان را- در قتال و جهاد با دشمنان خدا- به بهاي بهشت خريداري كرده است... و چه كسي وفادارتر از خدا، بر عهدي كه بسته است؟» بنابراين، همسران آن دو شهيد بزرگوار با پشت كردن به بينش و منش آن سرداران شهيد، فقط «پيوند سببي» خود با آنها را شكسته اند، بي آن كه از اين گسست طرفي بسته باشند و يا بتوانند در ارادت مردم به سرداران سرافراز دفاع مقدس كمترين آسيب و خللي وارد كنند. مردم ايران و همه مسلمانان پاكباخته جهان باكري و همت را بخشي جدانشدني از هويت اسلامي و انقلابي خود مي دانند و ديگران را، در صورت ناهمخواني با راه و رسم آنان، نه فقط از خود نمي دانند كه به تلخي مي رانند. انتظار آن بود و هنوز هم دير نشده و راه بازگشت هست، كه همسران اين دو شهيد بزرگوار به خيل عظيم خانواده هاي شهدا بپيوندند و اگر در جريان فتنه 88 توفيق آن را نداشته اند كه در كنار مردم و همراه و همگام با روح مطهر همت و باكري و خانواده هاي معظم شهدا به مقابله با سران فتنه و دشمنان امام و انقلاب برخيزند، لااقل، از ميانه راه توبه كنند كه خداي مهربان توبه پذير است و همت و باكري هم بعد از رضايت خدا، از گناه آنها چشم پوشي خواهند كرد.
3- مردم اين مرز و بوم در دامان اسلام عزيز پرورش يافته و با هوشياري مثال زدني از ترفندهاي پيچيده دشمنان به سلامت عبور كرده اند، از اين روي دشمنان بيروني و دنباله هاي داخلي آنها نبايد انتظار فريب آنان را داشته باشند و مثلا سران فتنه و رسانه هاي بيگانه نبايد و نمي توانند با استناد به همسويي همسران شهيد همت و شهيد باكري با سران فتنه، خيال سوءاستفاده از نام آن دو شهيد بزرگوار را در سر بپرورانند.
در اين بخش از يادداشت پيش روي، بي آن كه سخن از مقايسه مثل به مثل و جزء به جزء در ميان باشد، اشاره به رهنمودي جاودانه و حكيمانه از كلام خدا ضروري به نظر مي رسد. خداوند تبارك و تعالي در آيه نهم از سوره مباركه تحريم داستان همسران نوح(ع) و لوط(ع) را به عبرت آورده و مي فرمايد «... آن دو تن همسر بندگان صالح ما نوح و لوط بودند ولي از آنجا كه خيانت ورزيدند در آتش قهر خدا سوختند»... باز هم تاكيد مي شود كه خداي نخواسته، قصد مقايسه در ميان نيست ولي هشداردهنده و عبرت انگيز است و دستكم آن كه نشان مي دهد پرورش يافتگان مكتب اسلام، اگرچه با مشاهده خروج همسران دو شهيد بزرگوار خويش از حلقه بينش و منش آن شهيدان تاسف مي خورند و آرزو مي كنند كه به راه بازگردند، ولي هرگز جايگاه آنها را با جايگاه شهدا اشتباه نمي گيرند و شهداي خويش را با همسران راه گم كرده آنان به ارزيابي نمي نشينند، بلكه به قول حضرت امير عليه السلام، افراد را با معيار حق مي سنجند، نه حق را با افراد و... «حق» هميشه با شهداست.
4- و بالاخره اگر اين نوشته با برخي از «تلخي»ها همراه است اميد آن كه همسران گرامي آن دو شهيد بر اين برادر خويش خرده نگيرند و عذرش را بپذيرند كه آنچه در اين نوشته آمده است به خيرخواهي براي خود آنان بر كاغذ دويده و نگارنده اگرچه لياقت همراهي با آن دو شهيد بزرگوار را نداشته است ولي بر اين باور است كه آنان را بهتر از همسرانشان مي شناسد و با مشاهده برخي از «نبايد»ها ديدگان آن دو شهيد را مي بيند كه با نگراني و شايد ملامت به او مي نگرند و زبان حال به ملامت گشوده اند كه چرا زبان به كام و قلم به نيام كشيده اي؟! مگر ما را نمي شناسي؟ و يا، مگر همسران ما، خواهران تو نيستند؟
حسين شريعتمداري