ا

الَلهُمَ کُن لِوَلیِکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَنِ ، صَلَواتُکَ عَلیهِ وَ عَلی آبائِهِ فی هذِه الساَعةِ وَ فی کُل ساعةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَینًا حَتی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعًا وَتُمَتِعَّهُ فیها طَویلا

۱۳۸۹ آذر ۱۱, پنجشنبه

توسعه و پيشرفت از ديدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامي

از ديدگاه رهبر معظم انقلاب براي رسيدن به افقهاي مطلوب زندگي كه همان زندگي توسعه يافته و همراه با پيشرفت است به نحو شايسته اي به مهندسي و مديريت آن نيازمنديم و بايد مدلي متناسب با ارزشهاي ديني و ملي طراحي و تدوين گرد
چگونگي ايجاد توسعه و پيشرفت همواره يكي از سئوالهاي اساسي و مهم در ايجاد دگرگوني و تحول تكاملي جوامع بوده است . معمولا وقتي سخن از توسعه و پيشرفت مي شود نوعي پيشرفت و توسعه همه جانبه به ذهن متبادر مي شود. اگر بخواهيم از توسعه و پيشرفت تعريفي داشته باشيم مي توان گفت توسعه و پيشرفت همان افزايش سطح بهره مندي و رفاه ارتقا امنيت آزادي گسترش ارتباطات اجتماعي و امكان تحرك اجتماعي عمودي و افقي معطوف به ارزشهاي جامعه كه در سايه پيشرفت علمي و تكنولوژيك دگرگوني تكاملي در نظام بهداشت و درمان . آموزش و ساماندهي و مهندسي اقتصادي صنعتي و سياسي و فرهنگي بوجود مي آيد.
بنابراين براي رسيدن به افقهاي مطلوب زندگي كه همان زندگي توسعه يافته و همراه با پيشرفت است به نحو شايسته اي به مهندسي و مديريت آن نيازمنديم و بايد مدلي متناسب با ارزشهاي ديني و ملي طراحي و تدوين گردد.
از آنجايي كه هدف از اين نگارش تبيين ديدگاهها و تدابير رهبر معظم انقلاب اسلامي است ابتدا معيارهاي پيشرفت يا شاخصه هاي يك جامعه توسعه يافته را بيان نموده و سپس به سياست هاي توسعه از ديدگاه ايشان مي پردازيم .
الف ـ شاخصه هاي جامعه توسعه يافته
رهبر معظم انقلاب اسلامي در تبيين شاخصه هاي جامعه توسعه يافته مي فرمايند :
« معيارهاي پيشرفت عبارتند از :
1 ـ فرا صنعتي شدن
2 ـ خودكفايي در نيازهاي اساسي
3 ـ افزايش بهره وري
4 ـ ارتقاي سطح سواد
5 ـ ارتقاي خدمات رساني به شهروندان
6 ـ افزايش اميد به زندگي
7 ـ رشد ارتباطات
8 ـ مبتني شدن روند تحول بر عناصر اصلي هويت ملي و آرمانهاي اساسي » (1 )

مطابق نظريه حضرت آيت الله خامنه اي شاخصه هاي پيشرفت در جامعه عبارتند از :
1 ـ فرا صنعتي شدن : جامعه پيشرفته و توسعه يافته از نظر ايشان جامعه اي است كه از مرحله صنعتي اوليه و كارخانه هاي دودكشي پا را فراتر گذاشته و به مرحله اي بالاتر يعني ورود به عرصه تكنولوژي هاي سطح بالا شده است .
تكنولوژي هايي مثل نانو تكنولوژي تكنولوژي هسته اي تكنولوژي هاي مربوط به فناوري اطلاعات و هوا فضا و خلاصه هرگونه تكنولوژي كه تعلقي به صنايع پايين دستي مثل كارخانه هاي دودكشي نداشته باشد.
2 ـ خودكفايي در نيازهاي اساسي : جامعه پيشرفته جامعه اي است كه در نيازهاي اساسي به خودكفايي رسيده باشد . خودكفايي در نيازهاي اساسي ضريب امنيت ملي را افزايش داده و نوعي احساس آرامش روحي و رواني را براي مردم به ارمغان مي آورد. و باعث نوعي نشاط و اميدواري مي گردد. البته اگر سرمايه ساختار نيروي انساني امكان تبادل كالا صادرات و عوامل ديگر وجود داشته باشد هر چه بر حوزه و دامنه خودكفايي افزوده شود زمينه رونق اقتصادي و امنيت بيشتر را فراهم مي آورد. به هر حال در مدل فكري رهبري انقلاب اسلامي توسعه بدون ساماندهي و تحقق خودكفايي در نيازهاي اساسي توسعه اي غيرمدبرانه و آسيب پذير خواهد بود. نيازمندي كالاهاي اساسي دست دشمنان را در اعمال فشار براي ايجاد نابساماني در توسعه كشور باز مي گذارد.
3 ـ افزايش بهره وري : بهره وري از تلفيق اثربخشي و كارآمدي حاصل مي آيد . اقدام بهره وري اقدامي است كه ما را به هدف برساند (اثربخشي داشته باشد) و رساندن به هدف با كمترين هزينه به انجام رسد. (كارآيي )
بنابراين وقتي سخن از بهره وري به ميان مي آيد منظور اين است كه كارها را طوري تنظيم كنيم كه با كمترين هزينه بهترين روش و كوتاهترين مسير ما را به هدف برساند. شاخص بهره وري شاخص مهمي است كه رهبري انقلاب اسلامي آنرا به عنوان يكي از معيارهاي جامعه توسعه يافته درنظر گرفته اند.
4 ـ ارتقاي سطح سواد : وضعيت علمي و مهارتي نيروي انساني مهمترين شاخصه جامعه توسعه يافته است . مهمترين سرمايه هر جامعه نيروي انساني است براي تحقق توسعه پويا و مستمر آموزش ركن اساسي است البته آموزشهاي هدفمند و كاربردي كه بتواند بستر لازم براي توسعه را فراهم آورد. بنابراين اگر بخواهيم جامعه پيشرفته اي داشته باشيم بايد سطح سواد جامعه را افزايش دهيم .
5 ـ ارتقاي خدمات رساني به شهروندان : جامعه اي توسعه يافته خواهد بود كه سطح خدمات رساني به شهروندان در سطح مطلوبي باشد. هدف حكومت در اسلام خدمت رساني به مردم است . بنابراين جامعه پيشرفته اسلامي جامعه اي است كه سطح اين خدمات ارائه شده از يك حد استاندارد و مطلوبيتي برخوردار باشد. چگونگي خدمات حمل و نقل خدمات امنيتي و قضايي خدمات آموزشي درماني ورزشي فرهنگي و انطباق اين خدمات با معيارهاي استاندارد ابزار ديگري براي سنجش جامعه پيشرفته است . براي تحقق توسعه موردنظر بايد ابعاد گوناگون خدمات رساني به شهروندان با ساماندهي و مديريت كارآمدي مناسب به سطح استانداردهاي موردنظر برسد.
6 ـ افزايش اميد به زندگي : جامعه پيشرفته موردنظر رهبر انقلاب اسلامي جامعه اي است كه به سبب توسعه در ابعاد مختلف از قبيل وضعيت معيشت تغذيه بهداشت و درمان اشتغال و دستيابي به سطوح بالاي رفاه مادي و معنوي اميد به زندگي بيشتر شده و متوسط طول عمر مفيد افزايش مي يابد.
7 ـ رشد ارتباطات : ارتباطات بستر تحقق توسعه و پيشرفت است . با سهولت ارتباطات چه ارتباطات مخابراتي و چه ارتباطات جاده اي ريلي و هوايي زمينه تحرك اقتصادي را فراهم مي آورد. توسعه ارتباطات توسعه تبادل اقتصادي را ميسر مي كند. بنابراين بدون گسترش ارتباطات امكان توسعه و پيشرفت وجود ندارد و به همين دليل است كه رهبر انقلاب اسلامي رشد ارتباطات را يكي از شاخصه هاي اصلي توسعه مي دانند.
8 ـ مبتني شدن روند تحول بر عناصر اصلي هويت ملي و آرمانهاي اساسي : ساماندهي تحول و توسعه بايد بر مبناي ارزشها و نگرشهاي فكري و اصول اعتقادي استوار باشد والا هرگونه مدل سازي توسعه مبتني بر ارزشهاي صرف غربي نمي تواند ثمربخش باشد.
ب ـ سياست هاي توسعه و پيشرفت
پس از آنكه شاخص هاي يك جامعه پيشرفته و توسعه يافته مشخص شد و ابعاد مدل آرماني توسعه از ديدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامي معين گرديد نوبت به سياست هاي توسعه و پيشرفت مي رسد. يعني در رسيدن به هدف موردنظر چه سياست هايي بايد مدنظر قرار گيرد تا توسعه و پيشرفتي كه مطلوب است محقق شود.
حضرت آيت الله خامنه اي ابعاد تحول و پيشرفت يا سياست هاي آن را به شرح ذيل بيان مي دارند :

« ابعاد تحول و پيشرفت در نگاه ويژه نظام اسلامي عبارتند از :
1 ـ افزايش ثروت ملي 2 ـ عدالت طلبي 3 ـ اقتدار علمي 4 ـ رشد اخلاق و معنويت و عواطف انساني 5 ـ عزت ملي 6 ـ مبارزه با فقر و فساد و بيكاري و تبعيض 7 ـ مقابله به جهل و بي قانوني 8 ـ ارتقا علمي مديريت ها 9 ـ انضباط اجتماعي 10 ـ افزايش احساس مسئوليت اجتماعي 11 ـ استقلال فرهنگي (2 )
اجراي هر مدل توسعه بايد مبتني بر سياست هاي خاصي باشد يعني اجراي مدل توسعه در چارچوب ارزشهاي تعيين شده و با كمك آنها به مرحله اجرا درآيد. بطور مثال توسعه اي را دنبال مي كنيم كه مبتني بر عدالت باشد يعني توسعه طوري طراحي شود كه نتيجه قهري اجرايي شدن آن تحقق عدالت باشد.
مقام معظم رهبري يازده سياست و چارچوب را براي توسعه قائلند كه به شرح آنها مي پردازيم :

1 ـ افزايش ثروت ملي : مدل توسعه موردنظر بايد منجر به افزايش ثروت ملي شود . يعني در صورت اجراي آن مدل برآيند ثروت عمومي كشور و ثروت آحاد مردم افزايش يابد. به عبارتي توسعه بايد طوري طراحي شود كه مردم در سايه اجراي آن از وضعيت پايين دستي ثروت به وضعيت بالادستي ثروت منتقل شوند بطوري كه علاوه بر تامين نيازهاي مصرفي منجر به ذخيره سازي ثروت نيز بشود. بديهي است كه افزايش ثروت ملي در سايه افزايش توليد ملي صورت خواهد گرفت . بنابراين توسعه بايد توليد محور باشد تا بتوان به ثروت ملي افزود توليد بهره مندي اقتصادي افراد را بيشتر كند. توسعه اگر منجر به ثروت اندوزي بخش خاصي از جامعه شود توسعه متوازن و عادلانه نيست توسعه بايد بر ثروت آحاد مردم بيفزايد.
2 ـ عدالت طلبي : عدالت مايه قوام و پايداري جامعه و از عوامل مهم رشد و توسعه است .
توسعه مطلوب توسعه منجر به پايداري جامعه است . اگر توسعه منجر به شكاف عميق اقتصادي و فرهنگي و سياسي شود اين توسعه براي جامعه خطرساز است و پايداري جامعه را متزلزل مي كند. لذا رهبري معظم انقلاب مدل توسعه اي را طلب مي كند كه مبتني بر عدالت بوده و نتيجه آن اجراي عدالت و در نتيجه پايداري و قوام جامعه باشد.
مقام معظم رهبري يازده سياست و چارچوب را براي توسعه قائلند كه به شرح آنها مي پردازيم :
3 ـ اقتدار ملي : توسعه بدون علم تحقق نمي يابد اگر توسعه را ساماندهي تعالي بخش و دستيابي به پيشرفت در حوزه هاي مختلف اقتصادي صنعتي فناوري سياسي فرهنگي و اجتماعي بدانيم اين امر بدون داشتن سطح علمي موردنياز و دانش مربوطه ميسر نيست . گرچه براي توسعه محتاج علم و دانشيم اما توسعه اي بايد طراحي شود كه نتيجه پياده شدن آن رسيدن به مرز اقتدار علمي است . اقتدار علمي يعني به دست آوردن قله هاي علم و دانش و سطحي از قدرت علمي است كه به وسيله آن بتوانيم مسيرهاي بعدي توسعه را به راحتي طي نماييم . بنابراين بايد توسعه به نوعي منجر به اقتدار علمي شود و اقتدار علمي بر ابعاد توسعه بيفزايد و اين تاثير و تاثر متقابل در يك روند تكاملي ادامه داشته باشد.
4 ـ رشد اخلاق و معنويت و عواطف انساني : در مدل حكومت اسلامي تزكيه و رشد اخلاقي و معنوي افراد جز اهداف بالادستي حكومت قرار دارد يعني همه فعاليت ها در نهايت براي رسيدن به جامعه اي است كه افراد آن از نوعي تهذيب نفس و معنويت برخوردار باشند. هرگونه طراحي مدل توسعه بدون توجه به اين سياست جايگاهي در نظام جمهوري اسلامي ندارد و اگر آباداني همه جانبه كشور منجر به رشد معنويت و اخلاق نشود ارزشمند نخواهد بود. بنابراين در نگاه حضرت آيت الله خامنه اي مدل توسعه اي مطلوب است كه منجر به رشد اخلاقي و معنوي افراد جامعه باشد.
5 ـ عزت ملي : عزت ملي نوعي احساس غرور همگاني ملتي است كه بواسطه داشتن فضيلتها احساس برتري نموده و احساس مي كند در مقابل بيگانگان حرفي براي گفتن داشته و احساس ذلت و خواري نمي نمايد رهبر معظم انقلاب اسلامي توسعه اي را مطلوب مي دانند كه منجر به چنين احساسي شود. نبايد براي بدست آوردن توسعه اقتصادي هر شرايطي را بپذيريم و عزت ملي را زيرپا گذاريم .
6 ـ مبارزه با فقر فساد بيكاري و تبعيض : بيكاري منجر به فقر و فقر عموما منجر به فساد مي شود . البته تنها عامل فساد فقر نيست بلكه يكي از عوامل آن است . بيكاري محصول عدم توسعه و يا توسعه نامتوازن است . رهبر معظم انقلاب اسلامي معتقدند بايد توسعه اي طراحي شود كه نتيجه آن گسترش اشتغال بدون تبعيض باشد. اگر اشتغال در سايه توسعه بدون تبعيض گسترش يافت فقر از جامعه ريشه كن و بخش زيادي از فساد نيز مهار مي شود بنابراين توسعه اي مطلوب رهبري نظام است كه بتواند با رفع بيكاري با فقر و فساد و تبعيض مقابله كند.
7 ـ مقابله با جهل و بي قانوني : جهل و بي قانوني جامعه را از مسير درست باز مي دارد . هزينه ها را افزايش داده انرژي ها را معطل مي كند حق و حقوق را ضايع و بي عدالتي و تبعيض را به ارمغان مي آورد.
در مدل توسعه كشور بايد طراحي به گونه اي باشد كه حاصل اجراي آن رفع جهل و جلوگيري از بي قانوني و حاكميت قانون در كشور شود.
8 ـ ارتقا علمي مديريت ها : مديران مهره هاي اصلي اداره جامعه و مجريان قانون عوامل مهم توسعه و پيشرفتند . هم مديران بايد در خدمت توسعه باشند و هم توسعه بايد منجر به ارتقا علمي مديريتها شود. به نظر رهبري انقلاب توسعه اي مطلوب است كه در آن راههاي ارتقا علمي مديران پيش بيني شده و با اجراي آن مديران به اين قابليت دست يايند.
9 ـ انضباط اجتماعي : انضباط اجتماعي يعني همه آحاد نهادها و سازمانها و تشكيلات حكومتي به ايفاي درست نقش هاي خويش بپردازند. انضباط اجتماعي حاصل عملكرد درست نقش هاي تعريف شده براي اجزا جامعه است . توسعه اي مطلوب است كه به تحقق همه جانبه انضباط اجتماعي كمك كند و جامعه اي بوجود آورد كه نقش ها بدرستي ايفا شوند.
10 ـ افزايش احساس مسئوليت اجتماعي : احساس مسئوليت اجتماعي نوعي تعهد آحاد مردم با هر نقش و كار ويژه شخصي و اجتماعي است كه آنان را وادار مي كند به مسئوليت هاي خود عمل كنند. تحقق چنين امري در سايه كار فرهنگي حاصل مي آيد و از مقوله فرهنگ عمومي است . رهبري نظام اسلامي توسعه اي را مطلوب مي دانند كه به افزايش احساس مسئوليت اجتماعي منجر شود.
11 ـ استقلال فرهنگي : فرهنگ هر جامعه زيربنا و هدايت كننده مسير زندگي افراد است . فرهنگ نقشي اساسي و موثر در حوزه هاي مختلف اقتصاد و سياست دارد و لذا حفظ فرهنگ از هرگونه انحراف در پيشرفت هر جامعه اي داراي اهميت حياتي است . طراحي مدل توسعه بايد مبتني بر آموزه هاي فرهنگي باشد. و توسعه بايد منجر به استقلال فرهنگي شود. توسعه اي كه استقلال فرهنگ كشور را در معرض خطر قرار دهد توسعه اي مطلوب نخواهد بود.

نويسنده: علي قدمگاهي

۱۳۸۹ آذر ۱۰, چهارشنبه

اشتون عذرخواهی کرد؛ جلیلی زمان مذاکرات را پذیرفت

پس از عذرخواهی اشتون از سعید جلیلی به دلیل اعلام خودسرانه زمان مذاکرات با 1+5 بدون هماهنگی با ایران که به ایران ابلاغ شده بود، رئیس دفتر دکتر جلیلی با ارسال نامه‎ای به کابینه سیاست خارجی اروپا، موافقت ایران با زمان و مکان مذاکرات را اعلام کرد. در این نامه که نسخه‎ای از آن در اختیار رجانیوز قرار گرفته است، سید کاظم عبادی رئیس دفتر سعید جلیلی، مبنای مذاکرات با 1+5 را نامه 15 تیر سعید جلیلی دانسته است.
به گزارش رجانیوز، اقدام خودسرانه کاترین اشتون در اعلام زمان مذاکرات  1+5 با ایران، بدون هماهنگی قبلی با ایران موجب شد تا اشتون با واسطه قرار دادن ترکیه از ایران عذر خواهی کند. این اقدام خودسرانه اشتون که دیپلمات‎های  اروپایی آن را ناشی از بی‎تجربگی وی در امر دیپلماسی می‎دانند، سبب شده بود تا زمان و مکان مذاکرات به دلیل ناهماهنگی با ایران تا مدت‎ها در هاله‎ای از ابهام باقی بماند.
اما سرانجام امروز سید کاظم عبادی رئیس دفتر دکتر جلیلی با ارسال نامه‎ای به کابینه سیاست خارجی اروپا، با اشاره به عذرخواهی اشتون از جلیلی، با برگزاری مذاکرات طی روزهای ششم و هفتم دسامبر،پانزدهم و شانزدهم آذر در ژنو موافقت کرد.
در این نامه، مبنای مذاکرات، نامه 15 تیرماه جلیلی به اشتون عنوان شده بود. جلیلی در این نامه با انتقاد از رویکرد " فشار و گفتگو" که از سوی غرب در قبال ایران در پیش گرفته شده است، راه جلب اعتماد ملت ایران را کنار گذاردن این مسیر غلط دانسته است. جلیلی در این نامه با اشاره به سوالات احمدی نژاد از غرب ، پاسخ به سوالات مذکور و اعلام موضع صریح در این زمینه‎ها  از سوی کشورهای غربی را تنها راه رسیدن به نقاط مشترک برای گفتگو دانسته بود. در نامه مذکور این سوالات از سران غربی مطرح شده بود:
1- هدف از گفتگوها برای تعامل و همكاری است یا ادامه روند دشمنی و تقابل با حقوق ملت ایران
2- آیا به منطق گفتگو كه لازمه آن اجتناب از هرگونه تهدید به فشار است، التزام خواهید داشت.
3- برای روشن شدن مبانی مشترك گفتگو، نظر روشن و صریح شما درباره سلاح هسته ای رژیم صهیونیستی چیست ؟
در عین حال، سخنگوی اشتون نیز امروز با اعلام این خبر از برگزاری مذاکرات در 15 و16 آذر خبر داده بود. خبرگزاری رویترز گزارش داد که ‌سخنگوی اشتون امروز با تایید این خبر اعلام کرد: کهما پاسخ رسمی مقامات ایرانی را دریافت کرده ایم که طی ان تایید شده است دکتر جلیلی با پیشنهاد کاترین اشتون مبنی بر ملاقات در ژنو موافقت کرده است.
در بخشی از نامه رئیس دفتر نماینده رهبر معظم انقلاب و دبیر شورای عالی امنیت ملی به جان موریسن دبیر کابینه سیاست خارجی اروپا که نسخه‎ای از آن در اختیار رجانیوز قرار گرفته، آمده است: «در پي رفع مشكل پديد آمده و عذرخواهي خانم اشتون، بستر مناسب براي انجام گفت وگوها در 15 آذرماه فراهم شده است.»
در این نامه همچنین تأکید شده است: «بنابر اين گفت و گوها در سوييس بر مبناي نامه 15 تيرماه 1389 سعيد جليلي دبير شوراي عالي امنيت ملي به كاترين اشتون انجام خواهد شد.»
متن نامه 15 تیرماه سعید جلیلی به اشتون پیرامون محورهای مذکرات ایران و 1+5
بسم الله الرحمن الرحیم
سركار خانم كاترین اشتون
نماینده عالی اتحادیه اروپایی در سیاست امنیتی و امور خارجی
برای من جالب است كه برغم پیگیری‌های وزرای محترم خارجه برزیل و تركیه و عدم آمادگی جنابعالی برای گفتگو در سه ماه گذشته،درست یك روز پس از صدور قطعنامه در نامه‌ای خواهان گفتگو شدید. جالب تر آنكه پس از ارسال نامه شما دولت آمریكا و اتحادیه اروپا اقدام های دیگری از نوع فشار را طرح نموده اند. این رفتار در چارچوب راهبرد اعلامی شما "فشار و گفتگو" قابل درك و البته غیرقابل پذیرش است.
جامعه جهانی، گفتگو در سایه فشار را دیكتاتوری و به دور از تمدن لازم برای گفتگو می‌داند. انجام گفتگو برای اعمال فشار و دشمنی با یك ملت، هم چون گذشته حركت در مسیری بن بست، پرهزینه و بی فایده خواهد بود.
امروز شما بیش از هر زمان دیگر به جلب اعتماد ملت ما نیاز دارید. اقداماتی كه نشان دهد راهبرد غلط دو مسیره را به كنار گذاشته و درصدد جبران خطاها هستید و می خواهید آنگونه كه فرهنگ گفت و گو اقتضا دارد، عمل كنید.
خانم اشتون!
جمهوری اسلامی ایران در اردیبهشت 87 بسته ای برای موضوع گفتگوها پیشنهاد كرد و در گفتگوهای ژنو 1 در تیرماه 87 و ژنو 2 در مهرماه 88 به صراحت اعلام كرد كه حول بسته مزبور حاضر به گفتگو است و این موضوع در مصاحبه های مطبوعاتی پس از گفتگوها نیز با حضور آقای سولانا به صراحت ابراز و در آخرین گفتگوی تلفنی با اقای سولانا نیز مورد تاكید قرار گرفت. از این رو هر گونه جهت گیری متفاوت، حركتی ارتجاعی و غیرسازنده است كه مورد پذیرش ملت ایران قرار نمی‌گیرد.
درباره تقاضای شما برای گفتگو در موضوع هسته ای چنانكه در بسته پیشنهادی ج.ا. ایران آمده است، ج.ا. ایران آمادگی خود را برای گفتگو و همكاری در زمینه خلع سلاح هسته ای، جلوگیری از اشاعه سلاح های هسته‌ای و نیز بررسی چگونگی همكاری برای استفاده همه اعضای NPT از فن آوری صلح آمیز هسته‌ای اعلام كرده است.
بدون شك لازمه چنین گفتگویی تعهد همه طرف‌های گفتگو به اجرای NPT و اعلام موضع صریح نسبت به رفتارهای خارج از این چارچوب، از جمله فعالیت های هسته ای رژیم صهیونیستی است.
بدیهی است این گفتگو می‌تواند حركتی در جهت تحقق شعار كنفرانس خلع سلاح تهران یعنی "سلاح هسته ای برای هیچ كس و انرژی هسته ای برای همه" باشد كه مورد استقبال اكثریت قاطع دولت ها و ملت‌ها قرار گرفت. حضور سایر دولت هایی كه این آرمان را دنبال می‌كنند در این گفتگوها می‌تواند به شكل گیری گفتگوهایی سازنده كمك نماید.
چنانكه ج.ا.ایران تلاش مستمر خود را برای شكل گیری این گفتگوها و همكاری با تمام كشورهای علاقمند ادامه خواهد داد، به ویژه كه امروز شاهد علاقمندی كشورهای زیادی به این نوع گفتگو و همكاری ها هستیم. شكل گیری كنفرانس خلع سلاح در تهران و مشاركت فعال 189 كشور در كنفرانس بازنگری NPT و تاكید بر لزوم پیوستن رژیم صهیونیستی به NPT نشان داد اغلب كشورهای جهان به پیشنهادهای طرح شده در بسته پیشنهادی ج.ا.ایران نگرش مثبت دارند.
خانم اشتون!
آنگاه كه جهت گفتگو روشن باشد، ج.ا.ایران آمادگی دارد متكی به ظرفیت های سیاسی، اقتصادی، منطقه ای و بین المللی خود كه شما به خوبی به آن آگاه هستید، در جهت تحقق همكاری های سازنده بین المللی برای رفع نگرانی های مشترك گفتگو نماید.
بر مبنای نكات فوق چنانكه از سوی رییس جمهوری اسلامی ایران اعلام شد، پاسخ شما به موارد ذیل برای ادامه گفتگوها ضروری است:
1- هدف از گفتگوها برای تعامل و همكاری است یا ادامه روند دشمنی و تقابل با حقوق ملت ایران
2- آیا به منطق گفتگو كه لازمه آن اجتناب از هرگونه تهدید به فشار است، التزام خواهید داشت.
3- برای روشن شدن مبانی مشترك گفتگو، نظر روشن و صریح شما درباره سلاح هسته ای رژیم صهیونیستی چیست
پاسخ شما به مفاد فوق می‌تواند زمینه را برای چگونگی شكل گیری گفتگوها برای رفع نگرانی‌های مشترك جهانی در جهت تحقق صلح، عدالت و سعادت ملت ها با حضور سایر كشورهای علاقمند از "اول سپتامبر" فراهم نماید

۱۳۸۹ آذر ۹, سه‌شنبه

ماشه ترور دو استاد دانشگاه ايران در كجا چكانده شد ؟

ترور دو استاد دانشگاه شهيد بهشتي در تهران در شرايطي انجام شد كه جمهوري اسلامي با درايت خاصي فتنه سال 88 را به كنترل در آورده و در فضاي داخلي، منطقه‌اي و بين‌المللي به موفقيت‌هاي بزرگي دست يافته است.

در فاصله شش ماه گذشته منطقه خاورميانه شاهد شكل‌گيري مجدد يك دولت همگرا با ايران در بغداد بود در حاليكه جبهه آمريكا براي جلوگيري از تكرار «دولت دوست تهران» در بغداد همه توانايي‌هاي خود را به ميدان آورده بود و بطور علني از حتمي بودن تغييرات در عراق سخن مي‌گفت. يك اتفاق مهم ديگر پيروزي هم‌ پيمانان سنتي ايران در جريان انتخابات دومين مجلس قانونگذاري در كشور افغانستان بود.

در انتخابات افغانستان نزديك به 60 درصد كرسي‌هاي پارلمان در اختيار «جبهه شمال» شامل تاجيكها، هزاره‌ها، شيعيان و ازبك‌ها قرار گرفته است اين در حالي است كه در مجلس گذشته كمتر از نيمي از اين مجلس را در اختيار داشتند. با توجه به اينكه پشتونها به دو گروه موافق و مخالف حامد كرزاي رئيس جمهور تقسيم مي‌شوند و نزديك به نيمي از كرسي‌هاي پشتونها به حاميان كرزاي تعلق گرفته است مي‌‌‌توان گفت كه در حال حاضر يك اكثريت 80 درصدي هماهنگ با ايران در مقابل يك اقليت 20 درصدي قرار گرفته است.

اتفاق ديگر در لبنان بود. طي شش ماه گذشته، جبهه آمريكا با تمسك به دادگاه بين‌المللي رفيق حريري -نخست وزير فقيد لبنان كه در بهمن ماه 1384 در يك بمب‌گذاري سنگين در غرب بيروت كشته شد- روي وارد كردن اتهام به حزب الله متمركز شده هدف آنان اين بود كه از يك سو به اعتبار حزب‌الله آسيب وارد نمايند و از سوي ديگر با ايجاد مناقشه در فضاي داخلي لبنان، توان سياسي، امنيتي و نظامي حزب‌الله را در درون مستهلك نمايند. روند امور در لبنان و درايت حزب‌الله و جمهوري اسلامي اين پرونده را ناكام گذاشت.

افشاي نقش محوري رژيم صهيونيستي در ترور حريري و ترورهاي پس از آن در لبنان از سوي حزب‌الله ضربه سنگيني به پروژه دادگاه بين‌المللي زد تا جائيكه رسما اعلام نظر اوليه دادگاه چند ماه به تاخير افتاد.

حضور رئيس جمهور ايران در لبنان و حضور چهره شاخص جريان 14 مارس - حريري - در ايران ، نشان داد كه اوضاع در كنترل مقاومت است در اين ميان عدول دستگاه سياسي عربستان سعودي از موضع‌پيگيري پرونده به موضع كنار گذاشتن پرونده كه در جريان سفر دو ماه پيش ملك عبدالله به بيروت با صراحت ابراز شد، نشان داد كه طراحي دادگاه بين‌المللي قبل از صدور حكم به شكست انجاميده است.

از اين طرف به پايان رسيدن پروژه فتنه در داخل ايران و بي‌خاصيت شدن رهبران داخلي اين جريان به كلي مخالفان بين‌المللي و داخلي نظام اسلامي را به محاق برد. مانور مسئولين نظام در ديدار با مقامات كشورهاي خارجي روي تسلط نظام بر فضاي داخلي و پايان يافتن فتنه، توجهات بين‌المللي را به توانمندي‌هاي نظام جمهوري اسلامي جلب كرد و اين در حالي بود كه آمريكا و بعضي از كشورهاي اروپايي و رژيم صهيونيستي روي لزوم تحريم‌ها و تشديد حلقه فشار بر ايران تأكيد كرده و وانمود مي‌كردند كه از اين طريق مي‌توان ايران را وادار به تسليم كرد.

بنابراين وقوع حوادث تلخ داخلي كه خلق آن به توانايي چنداني نياز ندارد ولي قابليت خبرسازي و ذهنيت‌سازي دارد كاملاً قابل پيش‌بيني بود. حادثه‌اي كه در صبح روز دوشنبه در تهران اتفاق افتاد نصب دو بمب بر روي خودرو دو استاد دانشگاه در يكي از خيابان‌هاي شمالي تهران ساده‌ترين كار است كه يك جريان تروريستي مي‌تواند به اجرا بگذارد چرا كه يك جعبه كوچك و چسباندن آن به خودرويي در حال حركت و سپس فرار و وقوع انفجار از نظر عملياتي بسيار ساده است هرچند از نظر جراحت‌هاي رواني تأسف‌برانگيز است. اما چنين حادثه‌اي ظرفيت آن را دارد كه چندين رو به خبر اول و تيتر اصلي رسانه‌هاي خبري دنيا تبديل بشود و اين توهم را القا كند كه: «ايران، 18 ماه پس از حوادث انتخاباتي هنوز بر اوضاع داخلي خود مسلط نيست» البته آگاهان سياسي به خوبي مي‌دانند كه چنين حوادثي نمي‌تواند شاخص ارزيابي امنيتي در كشوري باشد كه به اعتراف رسانه‌ها و محافل سياسي مختلف جهان برجسته‌ترين نقش را در خاورميانه و جهان اسلام ايفا مي‌كند.

وقوع حادثه تروريستي روز دوشنبه 8 آذرماه، شش روز قبل از آغاز دور سوم مذاكرات ميان‌ تيم‌هاي مذاكراتي ايران و اعضاي گروه 1+5 در سوئيس اتفاق افتاد. اين مذاكرات 15 ماه پس از توقف فعال شده است. در آخرين دور مذاكرات ميان دو طرف كه در مهرماه سال 88 سه ماه پس از وقوع اغتشاشات تهران، مقامات مذاكره‌كننده آمريكا، انگليس و فرانسه به سرپرست گروه مذاكره كننده ايران - دكتر سعيد جليلي - يادآور شدند كه مطالبات گروه 1+5 باتوجه به بروز شكاف در جامعه ايران و مخالفت هاي جدي و تعيين‌كننده (!)‌اي كه در سطح مردم و نخبگان عليه نظام سياسي ايران جريان دارد، افزايش پيدا كرده و به خصوص موضوع حقوق بشر و حقوق مخالفان دولت ايران در دستور كار قرار دارد. يعني اعضاي اروپايي و آمريكايي گروه مذاكراتي غرب خواستار امتيازدهي ايران در جريان مذاكرات هسته‌اي شدند كه البته با واكنش جدي و غيورانه دكتر جليلي و اعضاي تيم ايران مواجه شد.

شش روز ديگر مذاكره ميان ايران و گروه 1+5 در سوئيس آغاز خواهد شد. غرب احساس مي‌كند به نسبت سال گذشته در موضع ضعيف‌تري قرار گرفته است و اين در حالي است كه موقعيت ايران به دليل روند و تحولات در لبنان، عراق و افغانستان ازافزايش فراواني برخوردار شده و موقعيت برجسته رهبري نظام جمهوري اسلامي در داخل - كه استقبال وسيع توده‌ها و نخبه‌هاي قم يك نمود آن به حساب مي‌آيد- وضعيت را كاملا به نفع ايران دگرگون كرده است.

اين همه در حالي است كه كشورهاي غربي مذاكره كننده هنوز نتوانسته‌اند بر مشكلات و بحران مالي و سياسي داخلي خود غلبه كنند. در سطح منطقه‌اي هم كارشان به اينجا كشيده شده است كه در اجلاس «ليسبون» به سقف زماني براي خروج نيروهاي نظامي‌شان از افغانستان تن دادند كه در طول 60 سال گذشته به چنين مسئله‌اي تن نداده بودند.

به نظر مي‌آيد ترورهاي روز دوشنبه 9 آذر ماه در تهران - كه بايد مراقب بود تا تكرار نشود- به احتمال خيلي زياد ارتباط مستقيم با مذاكرات هسته‌اي 14 آذر ماه سوئيس دارد در واقع اين جنايت براي آن صورت گرفته است كه ايران در پاي ميز مذاكره نتواند روي ضعف‌هاي فراوان و برجسته امنيتي كشورهاي غربي در افغانستان و عراق تكيه كند و با استفاده از ادبيات مشابه، از آنان بخواهد مواضع و صداي خود را در برابر اقتدار ايران تنزل دهند و با لحن متعهدانه‌اي وارد مذاكره شوند اين البته براي «مستكبران» تلخ و غير قابل تحمل است.

ماشه‌ي «ترور در تهران» در سوئيس چكانده شده و عاملان آن نه چند عنصر وابسته به يك گروهك تروريستي بلكه «ناتو» و سران غربي 1+5 مي‌باشند از اين رو در جريان مباحث ميان ايران و غرب، اين اولين مواضعه و مطالبه ما بايد باشد. پر واضح است كه آمريكا، فرانسه و انگليس براي رد گم كردن حتما اين ترورها را محكوم مي‌نمايند اما در شرايطي كه آنان سازمان مدعي ترور را رسما در حمايت خود قرار داده و مانع اعمال حاكميت عراق بر پرونده منافقين هستند، اين محكوم كردن منافقانه و غير قابل قبول است.   سعدالله زارعي 

۱۳۸۹ آذر ۸, دوشنبه

نوش داروي اقتصاد بيمار ايران!

بين مردم و حكومت يك رابطه متقابل وجود دارد.به عبارتي مردم دربرابر حكومت يكسري تكاليف دارند و در عين حال از يكسري حقوق برخوردارند و حكومت نيز در قبال مردم از حقوقي برخوردار است و در عين حال تكاليفي نيز بر عهده دارد.عموما همه حكومت ها4 تكليف اساسي در قبال مردم بر عهده دارند كه مي بايست به اين 4 تكليف خود عمل كنند.رفاه مردم،امنيت،عدالت و حفظ كرامت و عزت و حقوق شهروندان
4 تكليفي است كه حكومت ها مكلف به تحقق حداكثري آنها هستند.نظام جمهوري اسلامي ايران نيز از اين قاعده مستثني نيست و از بدو استقرار، خود را متعهد به فراهم كردن اسباب و شرايط تحقق اين 4 شاخص  يا 4 تكليف دانسته است.يك ارزيابي كلي نشان مي دهد كه طي 32 سال گذشته،جمهوري اسلامي در 2 شاخص امنيت و حفظ كرامت،عزت و حقوق شهروندان موفقيت هاي چشمگيري داشته است.كشور ما در دهه ابتدايي انقلاب با انواع تهديدات و خرابكاري هاي معاندان مواجه بود و كشور از نا امني رنج
مي برد اما علي رغم همه مشكلات توانست بر همه توطئه ها غلبه كند و به نا امني ها در كشور خاتمه بخشد.امروز به اذعان همه
صاحب نظران داخلي و خارجي و حتي دشمنان انقلاب اسلامي، كشور ما از ضريب امنيتي بالايي در منطقه برخوردار است و جزء
كشور هاي امن منطقه محسوب مي شود،اين در حالي است كه كشور ما به طور مستمر و مداوم با انواع تهديدات و توطئه ها مواجه است اما تا به امروز تماميت ارضي كشور حفظ شده و مرزهاي ما جزء امن ترين مرز ها در منطقه محسوب مي شود.شرايط داخلي كشور نيز به لحاظ امنيتي براي مردم رضايت بخش است و مردم از احساس امنيت برخوردارند.البته بايد پذيرفت كه امنيت امري مطلق نيست و ما نيز مدعي تحقق صددرصدي امنيت در كشور نيستيم بلكه معتقد به نسبي بودن آن هستيم.اينكه امنيت در كشور ما از ضريب بالايي  برخوردار است به معناي چشم پوشي از برخي كاستي ها يا نا امني هاي مقطعي در برخي نقاط نيست.در هيچ كجاي دنيا امنيت صد درصدي رخ نداده و نخواهد داد.در شاخص حفظ كرامت و عزت ملي نيز كشور ما بعد از انقلاب با روند صعودي مواجه بوده به طوري كه امروز يك انسان ايراني از احساس عزت و افتخار بالايي در سطح جهاني برخوردار است.امروز انسان ايراني در برابر قدرت هاي بزرگ جهاني احساس حقارت و سرافكندگي نمي كند و از تهديدات و هياهو هاي ابرقدرت ها ترسي به دل راه نمي دهد.امروز ايراني به ايراني بودن خود افتخار مي كند و در دنيا احساس ضعف و ناتواني نمي كند.در حوزه حقوق شهروندي و كرامت انسانها نيز نسبت به بسياري از
كشور هاي دنيا حتي كشور هاي مدعي حقوق بشر از رتبه بالايي برخورداريم.باز هم معتقدم كه اين شاخص نيز نسبي است و نگاه مطلق به آن نداريم.اما پس از انقلاب ما در 2 شاخص
علي رغم همه تلاش‌هايي كه صورت گرفت و موفقيت هايي كه كسب شد دچار مشكل
بوده ايم و نتوانسته ايم آن گونه كه بايد و شايد در تحقق حداكثري اين دو شاخص موفق باشيم.يكي شاخص عدالت و ديگري رفاه است.عدالت يكي از شعار هاي اصلي اسلام و به تبع آن انقلاب بوده و هست و يك وظيفه و تكليف اساسي بر عهده حكومت اسلامي است.البته عدالتي كه امروز در كشور ما در حوزه هاي
مختلف وجود دارد قابل قياس با ر‍ژيم سابق نيست.عدالت در بسياري از حوزه ها مثل آموزش،عدالت جنسي،قضا و ... مشهود است.در دولت نهم و دهم نيز كه عدالت سرلوحه كار دولت قرار گرفت شاهد رشد برخي شاخص هاي عدالت بوده ايم.اما تاكيد ما در اين نوشتار بر عدالت اقتصادي است كه تحقق آن با مشكلات ساختاري رو به رو بوده است.ضعف بعدي در تحقق حداكثري رفاه در جامعه است كه در اين زمينه علي رغم خدمات بسياري كه صورت گرفته باز هم كشور از مشكلاتي چون فقر،بيكاري و تورم رنج مي برد.وجود اين ضعف ها مسئولان و انديشمندان را بر آن داشت تا به ريشه يابي اين معضل يعني عدم تحقق حداكثري عدالت اقتصادي و رفاه در جامعه بپردازند.حاصل مطالعات اين شد كه وجود نظام يارانه اي در كشور يكي از مهمترين و اصلي ترين علل اين مشكل است.اما
علي رغم اينكه ريشه مشكل شناخته شده بود در اجرا مديران جسارت لازم را نداشته و به انحاي مختلف از حل مشكل و سرو سامان دادن به نظام اقتصادي كشور بخصوص نظام
يارانه اي كشور طفره مي رفتند تا اينكه دولت نهم به رياست دكتر احمدي نژاد سكان مديريت اجرايي كشور را بر عهده گرفت.
دولت عدالت‌گرا با آگاهي از مشكلات ريشه‌اي اقتصاد كشور، از ماه‌ها پيش تدوين طرحي بنيادين براي اصلاح ساختار اقتصادي كشور را كليد زده كه حاصل آن طرحي جامع تحت عنوان "طرح تحول اقتصادي " بوده است. نتايج كارگروه تحول اقتصادي دولت نهم، حاكي از آن است كه نظام مالياتي، نظام گمركي، نظام بانكي، چارچوب ارزش‌گذاري پول ملي، بهره‌وري، نظام توزيع كالا و خدمات و همچنين نظام تخصيص و توزيع يارانه‌ها، نيازمند اصلاحات ساختاري هستند تا اقتصاد كشور رونق يافته و به رشد و شكوفايي برسد.در طرح تحول اقتصادي دولت، هدفمند كردن يارانه‌ها، مهم‌ترين برنامه در ميان برنامه‌هاي هفت‌گانه اين طرح اقتصادي است كه با آحاد مردم ارتباط دارد و هدفمندسازي يارانه‌ها، در حقيقت تلاش در راستاي رسيدن به تعريف اصيل آن، كمك به اقشار مستضعف جامعه مي‌باشد.محور اين طرح هدفمند كردن
يارانه ها است كه از زمان مطرح شدن تا به امروز بحث ها و حرف و حديث هاي فراواني پيرامون آن شكل گرفته است. هدفمندسازي يارانه‌ها بزرگترين طرح تحول اقتصادي تاريخ كشور است كه اجراي آن با هدف اصلاح الگوي پرداخت كمك دولت به مردم يك ضرورت اقتصادي تلقي مي‌شود. دولت مصمم شده  تا اين طرح را به اجرا بگذارد چرا كه اعتقاد دارد توسعه كشور و تحقق شاخص هايي چون عدالت و رفاه فراگير و حداكثري در كشور منوط به هدفمند شدن يارانه ها و نه حذف يارانه ها است. متاسفانه حجم يارانه حامل‌هاي انرژي در كشور ما در مقايسه با متغيرهايي مثل بودجه دولت و توليد ناخالصي داخلي بسيار بالاست و تزريق هنگفت منابع اقتصادي كشور تحت عنوان يارانه، در بخش‌هاي مهم مصرفي كشور كه در راستاي حمايت از اقشار كم درآمد صورت مي گيرد،علاوه بر آنكه نتوانسته پاسخگوي آرمان عدالت‌طلبي نظام اسلامي باشد، خود عامل و موجد بي‌عدالتي در كشور شده است به ‌گونه‌اي كه فقط در يارانه بنزين مي‌توان شاهد مصرف 26 برابري دهك دهم، نسبت به دهك اول جمعيتي بود.‏اكثر صاحب نظران اقتصادي اعم از اينكه مخالف دولت يا موافق دولت باشند اجراي اين طرح را براي نجات كشور الزامي و يك ضرورت مي دانند.لذا هدفمند كردن
يارانه ها يك ضرورت است نه يك انتخاب.امروز كشور ما از يك بيماري اقتصادي مهلك رنج مي برد كه درمان آن منوط به جراحي است كه نام آن هدفمند كردن يارانه هاست.وجود نظام يارانه اي در كشور لطمات سنگيني را وارد كرده است كه نمونه بارز آن رشد
مصرف گرايي در كشور است به طوري كه مردم ما 5 برابر ميانگين مصرف جهاني مصرف مي كنند و اگر اين روند مصرف ادامه پيدا كند طي چند سال آينده ايران به يك كشور وارد كننده انرژي تبديل خواهد شد.لذا دولت نهم و دهم با شجاعت و جسارت انقلابي وارد عرصه شدند و تصميم به اجراي اين طرح گرفتند.طرحي كه در دولت هاي گذشته نيز روي ميز مسئولين بود اما به دلايلي از اجراي آن طفره رفتند.
دولت در يك مرحله با سهميه بندي بنزين اثبات كرد كه مي توان مشكلات را حل كرد.با سهميه بندي بنزين ميزان قابل توجهي از مصرف بنزين كشور كاسته شد و هيچ اتفاق امنيتي خاصي به وجود نيامد و اخلالي نيز در زندگي روزمره مردم بروز پيدا نكرد.هدفمندي يارانه ها به دنبال تحقق عدالت يعني توزيع عادلانه يارانه ها در همه جاي ايران است.هركس كه مصرف كمتري دارد از يارانه بيشتري برخوردار مي شود و هركس كه مصرف بيشتري دارد مابه التفاوت آن را بايد از جيب خود پرداخت كند و نه از جيب
بيت المال.در سيستم فعلي ثروتمند ترين فرد جامعه بيشترين يارانه و فقير ترين فرد جامعه كمترين يارانه را استفاده مي كند كه اين عين بي عدالتي است. از سوي ديگر سيستم فعلي مروج اصلي
مصرف گرايي در كشور است و هيچ
انگيزه اي را براي صرفه جويي و كاهش مصرف باقي نمي گذارد.تجربه كشورهاي مختلف جهان نيز درخصوص هدفمندسازي و بعضاً حذف يارانه‌ها نشان مي‌دهد كه اجراي اين طرح، علاوه بر توزيع عادلانه يارانه‌ها، منجر به رشد بهره‌وري، كاهش اسراف، ارتقاي رفاه عمومي، افزايش سرمايه‌گذاري و اشتغال و در كل شكوفايي اقتصادي اين كشورها شده است.هم اكنون قانون هدفمند كردن يارانه‌ها به عنوان يك جراحي بزرگ اقتصادي با همت دولت‌ عدالت‌گرا در آستانه عملياتي‌شدن قرار گرفته است. افزايش بهره‌وري، رشد سرمايه‌گذاري و اشتغال، رسيدگي به مناطق محروم، كاهش شكاف طبقاتي، فراهم كردن شرايط رقابتي، بهينه‌سازي مصرف انرژي و الگوهاي مصرف خانوار و بهبود ساختار اقتصادي از آثار مهم هدفمند كردن يارانه‌ها است كه آن را به يك ضرورت در اقتصاد كشور تبديل كرده است. از اين رو مي‌توان آن را پايه و بنيان شكوفايي اقتصاد ايران دانست.در اجراي هدفمند كردن يارانه ها قرار نيست كه زندگي مردم دچار مشكل شود و در زندگي اجتماعي آنان اخلالي رخ دهد.بلكه قرار است ما در زندگي خود يك نوع تغيير شيوه و تغيير الگو را تجربه كنيم كه درمان بسياري از مشكلات و
گره هاي كور است.
مردم بايد بدانند كه دولت مي خواهد با اجراي اين طرح به دو وظيفه ذاتي خود كه همانا تحقق عدالت و رشد شاخص رفاه است دست پيدا كند.نه اينكه كيسه اي نو بدوزد و از سهم مردم به جيب خود سرازير كند.درآمد هاي حاصل از اين صرفه جويي در راستاي ايجاد اشتغال و توسعه كشور هزينه خواهد شد و به موتور محركه كشور جاني تازه
مي بخشد.همه مردم ما بايد دولت را در اجراي اين طرح ياري كنند چرا كه اين طرح با عظمت كه از حساسيت هاي ويژه اي برخوردار است جز با مشاركت و همدلي مردم به سر منزل مقصود نخواهد رسيد.

عباس خسرواني
Abbas.khosravani@yahoo.com

۱۳۸۹ آذر ۷, یکشنبه

گرانترین پنت هاوس‌های تهران / متری 14 میلیون تومان

خبرگزاری مهر - گروه اقتصادی : گشتی در پنت هاوس‌های معروف تهران نشان می‌دهد که هم اکنون در معروف‌ترین برجها، پنت هاوس‌ها با متری 14 میلیون تومان به فروش می‌رسند. به گزارش خبرنگار مهر، در میان رکود خرید و فروش مسکن و اجاره‌های سرسام آور، واحدهای مسکونی هم در شهر تهران وجود دارند که دغدغه آنها قیمت نیست بلکه امکاناتی است که به واسطه آن باید بهای بیشتری برای خرید یا اجاره واحدهای مسکونی پرداخته شود.
برهمین اساس، نام "پنت هاوس" به میان می آید: فوقانی ترین طبقه یک ساختمان که به صورت ویژه و مجلل ساخته می شود که از امکاناتی نظیر زاویه دید و تراس‌های روباز برخوردار است. سازندگان برج‌های بلند، اوج هنر خود را در این گونه آپارتمان ها به رخ می کشند.
در همین حال، پس از آنکه تهران هم با افزایش جمعیت، تبدیل به شهری با برجهای بلند شد، برج نشینی هم مورد توجه قشر خاصی از جامعه قرار گرفت که امنیت زندگی در این واحدها را به سکونت در خانه های بزرگ ترجیح دادند.
در میان واحدهای مسکونی در این برجها، پنت هاوس‌ها از همان ابتدای ساخت، توسط برخی از افراد پیش خرید می‌شود و در واقع یک پنت هاوس در برج‌های مشهور تهران فقط به افراد معروف فروخته یا اجاره داده می شود؛ از برخی شخصیتها گرفته تا تاجران مشهور شهر که در این پنت هاوسها زندگی می‌کنند.
نام سازندگان؛ عامل تعیین کننده قیمت
عوامل دیگری هم در تعیین قیمت این پنت هاوس‌ها نقش دارند که مهمترین دلیل اولیه می تواند سازنده هر برج باشد. در واقع هرچه سازنده مشهورتر باشد قیمت برج هم افزایش می یابد و خریداران تنها به این نکته توجه می کنند و همین می تواند دلیل کافی برای خرید واحد مسکونی در یک برج باشد. گاهی نام یک سازنده به تنهایی می تواند قیمت هر متر مربع را 700 تا 800 هزار تومان و شاید هم بالاتر افزایش دهد.
از دیگر موارد مهم معماری داخلی و خارجی برجهاست از نمای بیرونی، لابی، سالنهای ورزشی و در نهایت داخل واحدها باید براساس یکی از معماریهای شاخص از کشورهای ایتالیا، فرانسه یا دیگر معماریهای نوین باشد که استفاده از مواد بکار رفته در طراحی ها می تواند قیمت را هر متر مربع یک تا یک میلیون و 500 هزار تومان افزایش دهد.
البته در کنار این شرایط، امکانات دیگر هم برای هر واحد این برجها حرف اول را می زند؛ از جمله این شاخصها در یک برج، کارواش، چند پارکینگ، حیاط سازی براساس طرحهای معروف، نورپردازی هوشمند و سینمای 4 بعدی هستند که این امکانات در کنار دیگر شرایط ساده مانند استخر، سونا و سالن بیلیارد قرار می گیرد.
برخی از امکانات هم برای چند واحد به صورت عمومی استفاده می شود که زمین تنیس، پیست دوچرخه سواری، سالن اسکواش، پارک کودک و کترینگ داخلی از جمله اینهاست.
پنت هاوس‌ها هم که بهترین واحد هر برج به حساب می آیند با قیمتهای سرسام آوری به فروش می روند و از آنجایی که خرید و فروش آن میان سازنده ها و فروشندگان صورت می گیرد قیمتهای واقعی چندان عمومی نمی شود و معمولا مشاوران املاک هم از قیمتها آگاهی زیادی ندارند.
پنت هاوس‌ها متری 14 میلیون تومان
یکی از مشاوران املاک در شمال تهران در پاسخ به خبرنگار مهر در خصوص گران قیمت ترین پنت هاوس‌های تهران می گوید: برج تندیس در نیاوران، برج الهیه، برج دوقلوی تهران، چناران پارک و رز گاردن از معروف ترین و گران ترین برجهای تهران هستند و پنت هاوس‌های آنها با گران ترین قیمت به فروش می رسند.
وی افزایش 3 تا 4 درصدی قیمت هر واحد مسکونی براساس طبقه را عامل دیگر در تعیین قیمتها عنوان می کند و می افزاید: طبقه های بالای برج به دلیل اینکه مشرف به ساختمانهای دیگر نیست، گران تر از طبقات پایین به فروش می رسد و با متراژ بالاتر 3 تا 6 درصد هم گران تر می شود.
این مشاور املاک ادامه می دهد: قیمت هر متر مربع واحد مسکونی در این برجها از 7 میلیون تومان آغاز می شود و گران ترین معامله ای که تاکنون انجام گرفته برای یک پنت هاوس و با قیمت هر متر مربع 14 میلیون تومان بوده است.
وی به خرید و فروش داخلی این واحدها اشاره می کند و می گوید: قیمت این واحدها چندان هم مشخص نیست اما معمولا در همین حدود به فروش می رسند و از آنجایی که تعداد پنت هاوس‌های برجهای معروف محدود است قیمتها توافقی میان خریداران و فروشندگان تعیین می شود.