ا

الَلهُمَ کُن لِوَلیِکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَنِ ، صَلَواتُکَ عَلیهِ وَ عَلی آبائِهِ فی هذِه الساَعةِ وَ فی کُل ساعةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَینًا حَتی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعًا وَتُمَتِعَّهُ فیها طَویلا

۱۳۸۸ اسفند ۳, دوشنبه

تضاد برخی طرح های مجمع تشخیص با مصلحت!

ایگاه خبری تحلیلی خرد نیوز- به نگارش سیاوش آقاجانی- اكثر بزرگان مجمع تشخيص مصلحت نظام، كساني هستند كه در جريان انقلاب، پستهاي مختلفي اعم از رييس جمهوري، رياست مجلس، وزارت، وكالت و ... داشته اند ولي با توجه به عدم اقبال آراي مردم، برخي از آنها در انتخاباتهاي متوالي از كسب جايگاههاي قبلي خود محروم مانده اند، اينان با توجه به سوابق و تجارب ارزنده خود، از سوي مقام معظم رهبري، مكلف شدند تا در سنگر مجمع تشخيص، به اداي تكليف بپردازند و فارغ از وابستگي هاي جناحي و تمايلات شخصي، مصالح نظام را مد نظر داشته باشند.

در اعضاي محترم اين مجمع، دلسوزاني حضور دارند كه چه در سنگر مسئوليت هاي غير مجمع و چه در سنگر مجمع، هميشه به مصلحت گام برداشتند و جز راه نظام را در پيش نگرفتند، اما در اين ميان كساني نيز هستند كه مجمع را ابزاري جهت خدمت به منافع شخصي و خصومت هاي حزبي ديده اند، اينان كه برخي از آنها مدام در انتخاباتهاي مختلف شكست خوردند، بجاي اينكه در جهت اصلاح خود برآيند، كم كم به خصومت با منتخبين مردم پرداختند و آن گاه به خود آمدند كه بين خود و مردم فرسنگها فاصله ديدند. اينان حرمت مجمع را نيز نگه نداشتند، در آن به طرح هايي براي سنگ اندازي در پيش پاي دولت پرداختند و در كينه ورزي، مصالح نظام را نيز فراموش كردند، تو گويي كه اين مجمع به سنگري براي مقابله با دولت تبديل شده است. برخي بزرگان اين مجمع سالهاست كه در هر اختلاف مجلس و شوراي نگهبان، پيشاني دولت را نشانه مي گيرند.

پس از ايستادگي جانانه رهبر معظم انقلاب در پاي رأي ملت در انتخابات 88، اينان كه گام به گام به تعارض با، منتخب مردم، خود مردم و قانون اساسي تن داده بودند، اين بار، با نصيحت، تهديد و نامه سرگشاده، خود را در برابر ولايت فقيه قرار دادند، نامه هاي سرگشاده برخي از اعضاي آن، هرگز از خاطر هيچ ايراني پاك نخواهد شد.

نمي دانم خداوند چه صبري به رهبر معظم داده است كه اشتباهات سهو و حتي عمد اينان را از بزرگ تا كوچك، از محبوب تا منفور، از ساده تا مغرض، از افراطي تا تفريطي، اينگونه تحمل مي كند. حال تحمل آقا درست، حياي برخي ديگر كجا رفته است؟ اين آقايان كه با نوشتن نامه ي سرگشاده در حساس ترين مقاطع، پيشنهاد حكميت آن هم در اوج شكست كودتاي مخملي و پيشنهاد اتحاد با فتنه گران خنجر به دست زمين خورده در زمان زخمي بودن نظام از طعن خصم، به تحركات خود در جهت مضار نظام ادامه مي دهند.

تو گويي اينان معني گذشت براي برگشت را نمي توانند بفهمند و شايد هم خود را به ندانستن زده اند، آنقدر كه طرح دهند تا شوراي نگهبان را تضعيف كنند. انگار حال كه منافع آقازاده ها تأمين نشده و يا سكولاريزمشان با تضعيف رهبري ميسر نشده است، به دنبال تضعيف شورايي هستند كه حقيقتا نگهبان نظام بوده است، انگار برخی مصلحت انديشان، نگهبانان ولايت را نشانه گرفته اند، پس از اينكه حريف ولايت نشدند.

شك دارم كه حافظه بلند مدت تاريخي اين مدعيان، شخصيت انقلاب را كه خود ادعاي بزرگ كردنش را دارند، فراموش كرده باشد و اگر هم چنين باشد، رجوعي به حافظه كوتاه مدت خود كنند كه هنوز حماسه هاي 22 خرداد، 9 دي و 22 بهمن در آن موجود است.

اين بزرگان بدانند كه ملت فرق فتنه را با مصلحت به خوبي تشخيص مي دهد، اما چون آنان نيستند كه نامه سرگشاده بنويسند و از گذشت رهبري خسته شوند، آري ما همچنان گوش به فرمان و منتظر خواهيم ماند، ما از آنان نيستيم كه معني ولايت را فقط به دوستي تعبير كنند، ما ولايت را لايق سر دادن مي دانيم نه شعار سر دادن.