ا

الَلهُمَ کُن لِوَلیِکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَنِ ، صَلَواتُکَ عَلیهِ وَ عَلی آبائِهِ فی هذِه الساَعةِ وَ فی کُل ساعةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَینًا حَتی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعًا وَتُمَتِعَّهُ فیها طَویلا

۱۳۸۸ تیر ۱۳, شنبه

رئيس جمهور با اكثريت 5/24 ميليون نفري از مشروعيت بالاي مردمي برخوردار است


حبيب الله عسگراولادي دبيركل جبهه پيروان خط امام و رهبري در گفتگو با خبرنگار سياسي فارس ضمن اظهار تأسف از ادامه موضع‌گيريها عليه منتخب ملت و بي‌مهري با رأي مردم گفت: زيبنده نيست كه برخي خواص همچنان بر طبل بي‌مهري با مردم و رأي اكثريت بكوبند و تصور كنند ميزان رأي آنها است نه رأي ملت !
وي گفت: آنها بايد بدانند مشروعيت دولت را تنفيذ مقام ولايت تعيين مي‌كند نه نامزدهاي ديگر و طرفدارانشان !
عسگراولادي افزود: مي‌گويند دولت مشروعيت ندارد، مشروعيت دولت بستگي به تنفيذ رأي ملت توسط ولي فقيه وفق اصل 110 قانون اساسي دارد؛ آقايان نبايد خود را در جايگاه نايب امام عصر (عج) بدانند. مشروعيت مردمي رأي رئيس جمهور نيز مربوط به رأي اكثريت است. آقاي دكتر محمود احمدي‌نژاد در يك انتخابات پرشور و نفس‌گير 24.5 ميليون نفر به او رأي داده‌اند. نمي‌شود به اكثريت [آن هم اكثريتي كه با فاصله 11 ميليون نفر با اقليت باشد] گفت كه شما هيچ حقي نداريد و حق با بخشي از اقليت است.
وي يادآور شد: حق است آقايان رفتار و مواضعي نداشته باشند كه بي‌مهري با نظام و مردم تعبير شود و قانون ستيزي جلوه كند. دوستان بايد واقعيت‌هاي پس از انتخابات را بر طبق قانون و رويه‌هاي متداول بپذيرند. البته نمي‌شود در يك انتخابات كه 4 نامزد داشته، نامزدي خود را برگزيده ملت بداند و نامزدي كه با يك تفاوت 11 ميليوني با او مورد توجه مردم بوده و رأي اكثريت را آورده است، برگزيده ملت نداند.
عسگراولادي افزود: مردم هميشه براي بيان مطالبات خود راه‌هاي قانوني و مشروع را برمي‌گزينند و ما به اين دوستان توصيه مي‌كنيم نگذاريد مردم در امتحان بعدي رجوع به آراء، پاسخ صريح و كوبنده‌تري بدهند.
دبير كل جبهه پيروان خط امام و رهبري با اشاره به شيطنت ها و شرارت حكام كاخ سفيد و برخي دول اروپايي و مداخله در امور داخلي ايران گفت: شما ايران را با معيارهاي خودتان مي سنجيد، عيار ملت ايران انقلاب اسلامي است. اينجا پايتخت انقلاب اسلامي است. قلب انقلاب با قلب تك تك آحاد ملت مي‌زند. نبض انقلاب دقيق و منظم مي‌زند. اين يك حقيقتي است كه پس از گذشت سه دهه از حيات انقلاب اثبات شده است.
اين كارشناس با سابقه مسائل سياسي افزود: اين مملكت متعلق به امام زمان (عج) است و در رأس آن نايب آن حضرت قرار دارد. شما نمي‌توانيد با يك تردستي و شعبده بازي رأي اكثريت مردم را انكار كنيد و اقليت درون نظام را عليه نظام سياسي كشور مديريت كنيد.
وي خطاب به دولت‌هاي اروپايي گفت: شما بايد بدانيد در دولت جديد انشاء‌الله با يك دولت قوي‌تر و با اعتماد به نفس بالاتري نسبت به دولت نهم رو به رو هستيد. اگر رابطه خود را وفق اصول انساني و قوانين بين‌المللي تنظيم نكنيد يك اشتباه بزرگ تاريخي مرتكب شده‌ايد كه خسارت آن را نمي‌توانيد جبران كنيد.
دبير كل جبهه پيروان خط امام و رهبري گفت: شما نمي‌توانيد يك اقليت 30 درصدي درون نظام و معتقد به نظام را بر اكثريت 63 درصدي تحميل كنيد. مردم اين را يك ديكتاتوري تحميلي مدرن مي‌دانند و زير بار آن نمي‌روند. اگر هوش سياسي خود را به كار بيندازيد به سر و صدايي كه در چند خيابان تهران چند صباحي بلند شد، دلخوش نمي‌كنيد زيرا در كف خيابان‌هاي تهران خبري نيست. نبض زندگي در ايران اسلامي با نشاط‌تر از هميشه مي‌زند. خوني را كه در رگ‌هاي ملت براي ايران و اسلام مي‌تپد با چند برنامه تلويزيوني و راديويي و يا چند سرويس جاسوسي نمي‌توانيد آلوده كنيد.

۱۳۸۸ تیر ۱۲, جمعه

پيروزي تاريخي احمدي‌نژاد در "جنگ احزاب"

دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري با پيروزي قاطع دکتر احمدي‌نژاد پايان يافت و ايشان براي چهار سال ديگر مقام رياست جمهوري را در اختيار گرفت. حضور حداکثري و بي‌سابقه‌ مردم در اين انتخابات و دادن بيش از 5/24 ميليون رأي به احمدي‌نژاد، در تاريخ انتخابات رياست جمهوري ايران بي‌سابقه است.

در اين نكته ترديدي نيست كه دکتر احمدي‌نژاد در انتخابات رياست جمهوري نهم به عنوان يک کانديداي مستقل و با عدم نمايندگي يک حزب و گروهي خاص وارد عرصه شد و توانست در يک رقابت نابرابر بر ساير رقبا پيروز شود.

انتخابات دهم نشان داد ظرفيت جريان سياسي اصلاح‌طلب جهت پوشش خواسته‌ها، تقاضاها و رويکردهاي افکار عمومي جامعه بسيار پائين است. اصلاح‌طلبان با طرح همان ديدگاه‌هاي سابق که مردم در انتخابات نهم از آنها عبور کرده بودند، وارد عمل شده و در زمينه مسائل معيشتي مردم جز انتقاد از برنامه‌هاي دولت، طرح ديگري نداشتند.

نامزد آنها در انتخابات، ميرحسين موسوي، با موضع اصلاح‌طلب اصولگرا وارد ميدان شد؛ اما احزاب هوادار وي در زمره اصلاح‌طلبان راديکال و ميانه‌رو بودند و هواداران خياباني او در قامت معترضان نظام ظاهر شدند و اين يک تناقض اساسي براي موسوي و تيم کاري وي بود. از سوي ديگر، ميرحسين موسوي که طرفداري اقتصاددانان دولتي را به همراه داشت، نمي‌توانست نسبت خود را با سياست‌هاي اقتصادي نظام همچون اصل 44 قانون اساسي و حمايت از خصوصي‌سازي روشن کند.

بنابراين موسوي در بعد سياسي فاصله زيادي با افکار عمومي جامعه داشت و در بعد اقتصادي نسبتي تناقض‌آميز با سياست‌هاي نظام برقرار مي‌کرد. از سوي ديگر، جريان سياسي اصلاح‌طلب که به هواداري از ميرحسين موسوي برخاسته بود، نه تنها از لحاظ فکري با افکار عمومي جامعه فاصله دارد؛ بلکه در درون نيز دچار سرگرداني فکري و ابهامات فراواني است.
نسبت تمامي گروه‌هاي اين جريان با نظام ولايت فقيه، قانون اساسي, نظارت استصوابي، حقوق بشر، حقوق زنان، آزادي و ... ناهمگن و تا حدي نامشخص است. مهم‌تر اين که مردم درک شفافي از اصلاح‌طلبي ندارند و حتي هشت سال حاکميت اين جريان به کسب اين درک کمکي نکرده و اين البته به سبب ابهامات فکري اين جريان است و شکاف موجود در جبهه اصلاحات که به نامزدي دو فرد از سوي اين جريان انجاميد، برخاسته از همين مسئله است.

در ميان ابهامات موجود در جبهه اصلاحات، دولت نهم با تعامل مستقيم با مردم و بذل همت بالا جهت رفع مشکلات آنها، گام برداشتن در مسير عدالت و مبارزه با فقر، فساد و تبعيض، توانست افکار عمومي جامعه را از افيوني که روزنامه‌ها و شخصيت‌هاي دوم خردادي بر مردم تحميل کرده بودند، نجات دهد؛ مردم به نوعي خودآگاهي رسيدند و اوضاع سياسي کشور شفافيت بيشتري به خود گرفت.

مردم ديگر با رئيس جمهوري نظريه‌پرداز در باب آزادي، تساهل و تسامح، جامعه مدني و بسياري از واژگان انتزاعي مواجه نبودند، بلکه با رئيس جمهوري کارگر که از نزديک با مشکلات آنها آشنا است، سروکار داشتند و البته فراواني مشکلات مردم و بويژه مناطق محروم که در دوران‌هاي گذشته به چشم دولت‌ها نمي‌آمد، به صورت طبيعي سبب اقبال به دکتر احمدي‌نژاد مي‌شد.

بنابراين شخص احمدي‌نژاد بدون برخورداري و استفاده از کارکرد حزب و گروه سياسي توانست با فرآيند کار و تلاش گسترده، جست‌وجو و شناخت مشکلات واقعي مردم و ارتباط نزديک با آنها، نوعي خودآگاهي پيرامون مبارزه با فقر، فساد و تبعيض و عدالتخواهي در افکار عمومي جامعه به وجود آورد و افکار عمومي هم در واکنشي متقابل با علم کردن اين انديشه‌ها در هيأت يک جريان فکري جديد، گسترده و متفاوت با مواضع احزاب سياسي حاضر، ظاهر شدند تا بتوانند تشخيص دهند چه کسي بهترين گزينه براي رياست جمهوري ايران است. خلاصه اين که افکار عمومي جامعه بر اثر اقدامات دولت نهم (سفرهاي استاني، ديدار چهره به چهره با مردم، رسيدگي به مشکلات آنها و...) تابوي فکري جريانات اصلاح‌طلب را شکست و بر عقلانيت سياسي آنها در تشخيص نيازهاي اساسي کشور در داخل و خارج سبقت گرفت.

۱۳۸۸ تیر ۹, سه‌شنبه

تحليلگر غربي: "بي‌ثبات‌سازي2 " با هدف سقوط دولت احمدي‌نژاد اجرا شد


به گزارش فارس، " جيمز كاربت "، صاحب‌نظر مسايل سياسي در يادداشتي كه در پايگاه خبري " ويلي‌لومن "، منتشر شده است به بررسي اقدامات گروه‌هاي مخالف در وقايع انتخاباتي اخير ايران پرداخت و نوشت: در انتخابات رياست‌جمهوري 2009 ايران، ميرحسين موسوي، رهبر گروه مخالف دولت در حالي كه ساعت‌ها به پايان راي‌گيري باقي مانده بود، پيروزي خود را اعلام كرد و تاكيد كرد كه هر نتيجه‌اي به جز پيروزي او زير سوال قرار خواهد گرفت.
كاربت مي‌افزايد: همزمان رسانه‌هاي غربي بطور وسيعي در زير سوال بردن پيروزي مشهود احمدي‌نژاد با يكديگر به رقابت پرداختند كه البته بي‌بي‌سي توانست در اين مسابقه پيروز باشد.
اين كارشناس مسايل سياسي با رمزگشايي اقدامات سازمان‌يافته اينترنتي براي تحت تاثير قرار دادن افكار عمومي نوشت: 13 ژوئن [روز بعد از انتخابات]، 30 هزار پيام در پايگاه اينترنتي " تويتر " [Twitter] بصورت سيل‌آسايي مخابره شد كه بصورت زنده از ايران بروزرساني مي‌شدند و اغلب آنها به انگليسي نوشته شده بود و توسط كاربراني مخابره مي‌شد كه به تازگي در اين پايگاه ثبت‌نام كرده بودند و تصاوير يكساني را نيز به عنوان عكس صفحه شخصي خود انتخاب كردند.
وي با اشاره به نقش رژيم صهيونيستي در وقايع سازمان‌يافته اخير نوشت: نشريه صهيونيستي " جروزالم‌پست " نيز تنها ساعتي پس از آغاز پديده تويتري ايرانيان،‌ اقدام به انتشار مقاله‌اي در اين رابطه كرد كه نقش موساد در اين قضيه را قطعي‌تر مي‌كند. از سوي ديگر هم‌اكنون سايت اينترنتي " يوتيوب " نيز در بالاي تمامي صفحات خود پيوندهايي به " اخبار فوري " ايجاد كرده است كه كاربران را به مشاهده آخرين تصاوير اعتراضات خياباني ايران دعوت مي‌كرد.
اين تحليلگر مسايل سياسي تمامي اقدامات اخير در حمايت از اغتشاش‌گران ايران را برنامه‌ريزي شده و در راستاي برنامه جديدي با نام " بي‌ثبات‌سازي 2 " دانست و اظهار داشت: بي‌ثبات‌سازي2، آخرين نسخه از برنامه قدرت‌هاي غربي است كه براي چند دهه و با هدف سرنگوني دولت‌هاي خارجي انتخاب شده طي انتخابات آزاد، اجرا مي‌شود؛ دولت‌هايي كه در برابر هوس‌راني دولت‌هاي غربي و شركت‌هاي چند مليتي تسليم نشده‌اند.
كاربت با اشاره به اين مطلب كه ايران به عنوان محل تولد اولين برنامه سازمان سيا براي بي‌ثبات‌سازي يك دولت خارجي است، نوشت:ايده برنامه "بي‌ثبات‌سازي 1 "، سال 1953 و با هدف سرنگوني دولت قانوني مصدق كه با راي مردم انتخاب شده بود و قول داده بود تا صنعت نفت ايران را ملي كند، طرح‌ريزي شد و سازمان سيا براي پايان بخشيدن به دولت مصدق به ايران اعزام شد. بطوريكه سيا شروع به ترور، بمب‌گذاري و حمله به اهداف اسلامي و نسبت دادن آن به مصدق نمود و در نهايت با سقوط مصدق، شاه را به قدرت رساند.
اين كارشناس مسايل سياسي با اشاره به تلاش آمريكا براي تكرار الگوي كودتاي 28 مرداد نوشت: اين الگو بارها و در كشورهاي مختلف تكرار شد، براي مثال سال 1954 در گواتمالا، دهه 1980 در افغانستان و دهه 1990 در صربستان، اما مسئله اين بود كه عمليات‌هاي انجام شده موجب افشا شدن نقش سيا شده بود. بنابراين برنامه بي‌ثبات‌سازي نسخه 1.1 آغاز شد كه در آن از شلوغ‌بازي‌هاي بي‌ثبات‌سازي‌1 خبري نبود و با پرداخت رشوه و وام به كشورهاي جهان سوم و در نهايت غارت منابع قيمتي كشور هدف انجام مي‌شد كه اين برنامه نيز در كشورهاي زيادي از جاماييكا تا ميانمار و از شيلي تا زيمبابوه اجرا شد.
اين تحليلگر غربي با بيان رويكرد غرب در استفاده از برخي گروه‌هاي مدعي دموكراسي براي رسيدن به اهداف خود، نوشت: برنامه بي‌ثبات‌سازي 1.2با مشاركت گروه‌هاي مردم‌نهادي كه هدف خود را ارتقاي سطح دموكراسي اعلام مي‌كردند و نام‌هايي از قبيل " بنياد جامعه باز "، " خانه آزادي " و " موهبت ملي دموكراسي "، داشتند، انجام شد. بطوريكه غرب اقدام به تامين مالي، آموزش، پشتيباني و تجهيز و تحريك جنبش‌هاي مخالف در كشورهاي هدف بي‌ثبات‌سازي،‌مي‌كرد كه اغلب اين موارد نيز در زمان انتخابات و با ايجاد يك نماد رنگي، صورت مي‌گرفت.
كاربت با اشاره به موج انقلاب‌هاي رنگي مورد حمايت غرب در دهه اخير نوشت: غرب با استفاده از " انقلاب‌هاي رنگي " موفق به بي‌ثبات‌سازي دولت‌هاي اوكراين، لبنان، گرجستان، قرقيزستان و برخي كشورهاي ديگر شد. و نقطه اشتراك اين انقلاب‌ها نيز نقش " جورج سرس "، يك شخصيت ميلياردر بود.
اين گزارش با اشاره به كاهش اثر انقلاب‌هاي مخملي طي سال‌هاي اخير به دليل آگاهي مردم مي‌افزايد: دست پنهان قدرت‌هاي غربي در پس انقلاب‌هاي رنگي موجب شد تا با ايجاد جنبش‌هايي مثل " جنبش ضد سرس " در گرجستان بهره‌وري اين انقلاب‌ها طي سال‌هاي اخير با تهديد روبرو شود.
اين تحليلگر غربي با اشاره به اين مطلب كه آغاز برنامه‌ بي‌ثبات‌سازي 2 در قضاياي اخير ايران مشهود است نوشت: اكنون به برنامه بي‌ثبات‌سازي2 رسيده‌ايم كه چيز خيلي بيشتري از بي‌ثبات‌سازي 1.2 ندارد و تنها فرق آن استفاده از سايت‌هاي اينترنتي "تويتر "، "فيس‌بوك " [Facebook]، "يوتيوب " و ديگر رسانه‌هاي اجتماعي است كه با هدف وسعت دادن به تاثير اعتراضات داخلي به كار گرفته شده‌اند.

نحوه تامين مالي و برنامه هاي آمريكا براي ايجاد اغتشاش و انقلاب رنگي در ايران


به گزارش فارس، "لرد بالتيمور "، نويسنده غربي طي مقاله تحليلي طولاني كه در پايگاه خبري "خانه شفاف‌سازي اطلاعات " در رابطه با دخالت رسانه‌هاي غربي در وقايع پس از انتخابات ايران نوشت: رسانه‌هاي غربي بطور روشن در قضاياي اخير ايران موضع‌گيري كرده و توانسته‌اند مخاطبان از همه جا بي‌خبر خود را بوسيله گزارش‌هاي خبري مربوط به اعتراضات خياباني بعد از انتخابات ايران، به نتيجه دلخواه خود برسانند و تصريح كنند كه " مخالفان در يك اقدام بي‌سابقه از زمان انقلاب 1979 ايران، شجاعت، مقاومت و قدرت مردمي را عليه دولت نشان دادند. "
اما اين تحليلگر غربي در ادامه با انتقاد از تلاش رسانه‌هاي غربي براي بزرگ‌نمايي اغتشاشات اخير تهران نوشت: اما چيزي كه ما طي هفته‌هاي اخير ديديم، خيلي از آنچه كه 56 قبل و يا حتي 30 سال قبل روي داد فاصله دارد.
بالتيمور با اشاره به اقدامات مداخله‌جويانه آمريكا قبل از انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 مي‌نويسد: در سال 1953، دولت آمريكا به دستور انگليس، سازمان سيا را مامور كرد تا " كرميت روزولت " و " دونالد ويلبر "، دو مامور اين سازمان را براي سرنگون ساختن دولت قانوني ايران كه بطور دموكراتيك از سوي مردم انتخاب شده بود، اقدام كنند تا به روند ملي‌سازي صنعت نفت كه محمد مصدق، نخست‌وزير وقت ايران آن را پيگيري مي‌كرد، پايان دهند.
اين نويسنده غربي سپس با اشاره به اهداف انگليس در سرنگون ساختن دولت مصدق نوشت: ملي‌‌سازي صنعت نفت موجب شد تا انگليس كه حق انحصاري استعمار نفت‌ ايران را از " شاه فاسد " خريده بود عصباني شود. از سوي ديگر آمريكايي‌ها نيز مي‌ترسيدند كه ادامه اين روند ملي‌گرايي در ايران موجب تشويق چپ‌گرايان در ديگر نقاط دنيا شود.
اين نويسنده سپس با اشاره به چگونگي كودتاي 28 مرداد و فساد و رشوه‌گيري اغلب تاثيرگذاران حكومتي نوشت: روزولت، رهبران اوباش خياباني تهران را خريده بود و از آنها براي ايجاد جو ناامني و اين احساس كه دولت قادر به كنترل مردم نيست، بهره مي‌گرفت. بطوريكه به گفته " استفن كينزر "، خبرنگار و نويسنده كتاب " تمام مردان شاه "، " روزولت به گروهي از اوباش پول داده بود تا با حركت در خيابان‌هاي تهران هر عابر پياده‌اي را كه مي‌ديدند مضروب كنند و شيشه‌هاي مغازه‌ها را بشكنند و با شليك به سمت مساجد فرياد بزنند كه ما مصدق و كمونيسم را دوست داريم. "
بالتيمور سپس به تشريح ديگر اقدامات كودتاچيان براي آماده‌سازي فضا به منظور سقوط دولت مصدق پرداخته و در ادامه مي‌نويسد: پس از سقوط مصدق به وسيله يك كودتاي نظامي، محمد‌رضا‌ پهلوي كه وابسته به غرب بود به قدرت رسيد و حكومت ستمگرانه و ديكتاتورانه خود را كه از سوي آمريكا حمايت مي‌شد براي مدت 26 سال ادامه داد تا اينكه در 1979 (1357شمسي)، مردم ايران با انقلاب خود، لطف و رحمت را بازگرداندند.
اين تحليل‌گر غربي در ادامه گزارش خود با طرح اين سوال كه " و اما بايد ديد طي هفته‌هاي اخير در ايران چه گذشته است؟ "، به بررسي رخدادهاي هفته‌هاي اخير ايران مي‌پردازد: اگرچه شواهد بسيار اندكي از بروز تقلب در انتخابات ايران كه موجب انتخاب مجدد رييس‌جمهور احمدي‌نژاد شد، وجود دارد اما خيابان‌هاي تهران با مداخله رسانه‌هاي غربي شاهد برخي اغتشاشات در حمايت از نامزد مورد حمايت غرب بود.
وي در ادامه با بازبيني برخي اقدامات دولت آمريكا براي ايجاد شكاف ميان مردم و دولت ايران نوشت: سال 2005، دولت ايالات متحده اقدام به تامين مالي گرو‌هايي مي‌كرد كه به عنوان سازمان‌هاي تروريستي از سوي آمريكا براي ايجاد خشونت و حمله در داخل ايران، معين شده بودند تا موجب بي‌ثبات‌سازي دولت ايران شوند.
سال 2007، شبكه تلوزيوني " اي‌بي‌سي نيوز "، گزارش داد: جرج بوش يك " حكم رياست‌جمهور " پنهاني را امضا كرده كه سازمان جاسوسي آمريكا را مامور " ايجاد يك عمليات سياه پنهاني براي بي‌ثبات‌سازي دولت ايران "، مي‌كرد. كه اين عمليات‌ها بر اساس گفته مقامات اطلاعاتي كنوني و يا سابق، شامل " يك ستاد هماهنگ از بنگاه‌هاي خبرپراكني و تبليغاتچي، تهيه و تنظيم مقالات روزنامه‌هاي مخالف و دست‌كاري و تغيير در پول در گردش ايران و تراكنش‌هاي بانكي بين‌المللي " بود.
بالتيمور مي‌افزايد: در ماه مي سال 2007، روزنامه "ديلي تلگراف "، چاپ لندن گزارش كرد: جان بولتون فاش كرد كه حمله نظامي آمريكا به ايران " گزينه آخري است كه پس از شكست تحريم‌هاي اقتصادي و تلاش براي ايجاد يك انقلاب در ايران وجود دارد ". اين در حالي بود كه دو هفته پس از انتشار اين خبر، روزنامه ديلي تلگراف بطور مستقل گزارش شبكه تلوزيوني اي‌بي‌سي را تاييد كرد كه در رابطه با امضاي اسنادي از سوي بوش بود كه به سيا ماموريت مي‌داد از طريق ايجاد جنجال‌هاي تبليغاتي و انتشار اطلاعات دروغ موجبات براندازي دولت ايران را فراهم كند.
اين نويسنده غربي در ادامه با اشاره به سرمايه‌گذاري 400 ميليون دلاري آمريكا براي ايجاد انقلاب مخملي در ايران نوشت: " دانيل مك‌آدامز "، مي‌گويد: هم زمان با دستور بوش به سازمان سيا، "رئيس‌جمهور با "گروه 8 نفره " سران سناي و مجلس نمايندگان آمريكا ديدار كرده و مامورين آمريكايي اجازه استفاده از 400 ميليون دلار را علاوه بر ديگر مسايل مطرح شده، داد. بطوريكه واشنگتن پست نيز از "فعاليت‌هاي آمريكا از جاسوسي در برنامه هسته‌اي ايران تا حمايت از گروه‌هاي شورشي مخالف هيئت حاكمه ايران " خبر داد.
بنابراين گزارش، " اندرو كاكبرن "،‌ نيز اوايل ماه مي سال 2008 ميلادي با انتشار گزارش در نشريه كانترپانچ اقدام به افشاي برخي اطلاعات كرد كه تصريح مي‌كرد: "بوش سند مخفي را امضا كرده است كه به مامورين آمريكايي اجازه ايجاد يك حركت تهاجمي و مخفي عليه رژيم ايران را مي‌داد بطوريكه با مقايسه محتواي اين دستور با موارد مشابه، چنين حركتي در حوزه خود بي‌سابقه محسوب مي‌شود. "
بالتيمور در تشريح دستور بوش براي براندازي حكومت ايران مي‌نويسد: حكم سري بوش اقدامات و فعاليت‌ها را در يك حوزه جغرافيايي عظيم پوشش مي‌داد. يعني از لبنان تا افغانستان. و انواع عمليات‌هاي اجازه شده در اين راستا نيز به حدي جامع بود كه شامل ترور برخي مقامات هدف نيز مي‌شد.
با توجه به اين حوزه كاري وسيع، براي مثال آمريكا حمايت كامل و جامعي را از نيروي نظامي مجاهدين خلق [گروهك منافقين] به عمل مي‌آورد و اين در حالي است كه مجاهدين خلق در ليست گروه‌هاي تروريستي وزارت خارجه آمريكا قرار داشت.
اين تحليل‌گر مسايل سياسي سپس با اشاره به حمايت‌هاي مالي آمريكا از گروهك تروريستي جندالله مي‌نويسد: بطور مشابه،‌ وجوه پنهاني بطور نامحدود به جندالله كه يك گروه تروريستي ايراني است، پرداخت مي‌شود.
همچنين ديگر عوامل از جمله ملي‌گرايان كُرد و برخي تجزيه‌‌طلبان جنوب ايران نيز از توصيه‌ها و حمايت‌هاي آمريكا بهره‌مند مي‌شوند.
بالتيمور با اشاره به ادعاي مقامات آمريكا در رد حمايتشان از گروه‌هاي تروريستي مي‌نويسد: البته مقامات آمريكايي هرگونه "حمايت مالي مستقيم " به جندالله را رد كرده‌اند اما روابط منظم با " عبدالمالك ريگي "، رهبر گروهك تروريستي جندالله از سال 2005 تاكنون را پذيرفته‌اند. كسي كه به دليل مشاركتش در قاچاق هرويين از افغانستان مشهور است. اين در حالي است كه حمايت مالي به اين گروهك تروريستي از از طريق برخي تبعيديان ايراني مرتبط با اروپا و برخي كشورهاي حوزه خليج فارس، انجام مي‌شود.
اين نويسنده در ادامه مي‌نويسد: به علاوه موارد گفته شده، در 29 ژوئن 2008، " سيمور هرش "، در نشريه نيويوركر با تاييد تمامي گزارشات پيشين نوشت: " سال گذشته كنگره با درخواست بوش براي حمايت مالي از يك عمليات پنهاني عليه ايران موافقت كرد. و بر اساس منابع كنوني و سابق نظامي، اطلاعاتي و كنگره‌اي، اين عمليات كه رئيس‌جمهور 400 ميليون دلار براي آن درخواست كرده و به عنوان يك حكم رياست‌جمهوري امضا شده است، براي بي‌ثبات سازي رهبري مذهبي ايران طراحي شده است. "هرش با نقل قول از برخي فعالين سياسي افزود: "جمع‌آوري اطلاعات در رابطه با برنامه هسته‌اي ايران، تحليل بردن توانايي‌هاي هسته‌اي ايران، و تلاش براي تضعيف دولت ايران از طريق كار بر روي گروه‌هاي مخالف و ارايه پول به آنها به منظور تغيير رژيم در ايران " از جمله اقدامات تصويب شده در دستور بوش بود.
تحليلگر غربي سپس با تاكيد بر اينكه تلاش‌هاي آمريكا براي براندازي حكومت ايران توسط اوباما نيز ادامه يافت مي‌نويسد: اما در ايالات متحده عليه ايران با روي كار آمدن اوباما،‌ وقفه‌اي نيفتاد. بطوريكه هيچ مدركي دال بر اينكه بودجه 400 ميليون دلاري امضا شده توسط بوش در راه ديگري ( به غير از براندازي دولت ايران)، استفاده شده باشد.
در همين رابطه اوايل ژوئن 2008،‌ " جاستين ريموندو "، در پايگاه خبري " آنتي‌وار " نوشت: " اوباما با مطرح كردن مسئله صلح با ايران، از يك ماسك خندان براي فعاليت‌هاي شديدا نفرت‌اگيز خود استفاده كرد. دولت آمريكا ادعا مي‌كند كه در حال جنگ با تروريسم است، اين در حالي است كه آمريكا از گروه‌هايي حمايت مي‌كند كه در مساجد بمب‌گذاري مي‌كنند، توريست‌ها را مي‌دزدند و يا اينكه پليس‌هاي ايراني را مي‌دزدند.
اين تحليلگر غربي در ادامه با اشاره به وقايع پيش از انتخابات ايران نوشت: چند روز قبل از برگزاري انتخابات ايران، بر اثر يك عمليات بمب‌گذاري انتحاري در يك مسجد شيعيان در شهر زاهدان، دست‌كم 25 نفر كشته و 125 نفر ديگر زخمي شدند. و گروهك شورشي جندالله كه با آمريكا در ارتباط است مسئوليت اين انفجار را پذيرفت،‌ انفجاري كه بلافاصله با حمله به بانك‌ها، تاسيسات آبي و ديگر تاسيسات كليدي زاهدان و همچنين يكي از شعبات محلي ستادهاي احمدي‌نژاد، دنبال شد.
اخيرا نيز يك بمب‌گذاري در يكي از هواپيماهاي ايران كه از شهر اهواز پرواز كرده بود صورت گرفت كه در نهايت رويدادهاي اخير را مي‌توان ارجاعي به "طغيان‌گري كوچك مقياس " دانست كه در استان‌هاي جنوبي ايران در حال ايجاد بود.
بالتيمور مي‌افزايد: كاخ سفيد و وزارت خارجه آمريكا بلافاصله حملات رخ داده در ايران را محكوم كرده و هرگونه مشاركت خود را با آنچه آنها " حملات تروريستي اخير در داخل ايران " خواندند، رد كردند. به علاوه گزارش‌هايي نيز مبني بر تصميم اوباما براي قرار دادن جندالله در ليست گروه‌هاي تروريستي منتشر شد. اما اين در حالي بود كه " اتيو وايسمن "، تحليلگر در يادداشتي نوشت: دولت بلافاصله از موضع تروريستي ناميدن جندالله و يا هر اقدام ديگري كه موجب توقف فعاليت‌هاي كمپين بي‌ثبات سازي مي‌شد، برگشت "
اين نويسنده غربي در بخش ديگري از مقاله‌اش با اشاره به برنامه‌ريزي قبلي آمريكا براي انقلابي موسوم به انقلاب سبز در ايران مي‌نويسد: ظاهرا " كنت تيمرمن "، مدير اجرايي "بنياد دموكراسي ايران " كه سرويس فارسي زبان شبكه " صداي آمريكا " است، يك روز قبل از انتخابات ايران به مك‌آدامز گفته بود كه "صحبت‌هايي در رابطه با يك انقلاب سبز در تهران در جريان است. "
از سوي ديگر مك‌آدامز تصريح كرد كه تيمرمن پيش از اين نوشته بود: "ميليون‌ها دلار طي دهه اخير براي ايجاد انقلاب رنگي شبيه به اوكراين، با آموزش فعالان سياسي ، هزينه شده است. "
تيمرمن ادامه داد: "برخي از پول‌ها ظاهرا به دست گروه‌هاي حامي موسوي رسيده است كه روابطي نيز با سازمان‌هاي غيردولتي خارج از ايران داشتند. "
اين نويسنده غربي با بيان اين مطلب كه طبيعي است تيمرمن به دليل حضور در بنياد دموكراسي ايران كه براي براندازي دولت ايران تلاش مي‌كند،‌ به درستي از مسايل پشت پرده آگاه باشد، به چگونگي سازمان‌دهي اعتراضات خياباني اخير تهران اشاره كرد و نوشت: بسياري از معترضين ايرني كه شامل جواناني است كه به سبك غربي لباس پوشيده‌اند، پلاكاردهايي را در دست داشتند كه بر روي آنها به انگليسي نوشته شده بود‌ كه يكي از آنها شعار " راي من كجاست؟ " بود.
بالتيمور سپس اين سوال را مطرح مي‌كند كه اگر راي دهندگان جوان ايراني كه به خيابان‌ها آمده بودند قصد داشتند كه اعتراضات خود را به دولت ايران بيان كنند، چرا به زبان اين كشور سخن نگفتند؟
اين نويسنده در ادامه با تاكيد بر اين موضوع مهم نوشت: معترضاني كه در بسياري از تصاوير ويديويي يوتيوب و يا مصاحبه‌هاي تلوزيوني شبكه‌هاي آمريكايي سخن مي‌گويند، به خوبي انگليسي صحبت مي‌كنند.
وي با ذكر مثالي از جوسازي‌هاي تبليغاتي رسانه‌هاي غربي مي‌نويسد: پس از انتخابات ايران پيامي از طريق يك شبكه اجتماعي اينترنتي به " شوراي ملي ايرانيان آمريكايي " ارسال شد و بلافاصله در رسانه‌هاي آمريكايي منتشر شد كه ادعا مي‌شد از سوي يك ايراني حاضر در تهران ارسال شده است. متن اين پيام بدين شرح بود: "من در تهران هستم، ساعت 3:40 صبح است. من با گذشتن از فيلتر با شما ارتباط برقرار كردم. اينجا شديدا شلوغ شده است. مردم از خانه‌هايشان فرياد مي‌زنند: مرگ بر ديكتاتور، آنها در حال ايجاد يك دولت نظامي هستند. هيچ كس جرات ندارد بيرون برود. هيچ كس موسوي را امروز نديده است. شايعه شده است كه وي دستگير شده است. من ايميلي ندارم اما باز هم با شما ارتباط خواهم گرفت. ما را كمك كنيد. "
بالتيمور در ادامه با ترديد در درستي پيام مذكور مي‌نويسد: با دانستن اين نكته كه هر ايراني از تاريخ دراز مداخله آمريكا در امور ايران آگاه است، التماس به يك مخاطب آمريكايي و درخواست كمك، نكته‌اي شك‌برانگيز است.
اين تحليل‌گر مسايل سياسي سپس با اشاره به مطالب دروغيني كه در رسانه‌هاي آمريكايي به نقل از ايرانيان منتشر مي‌شد به طرح‌هاي آمريكا براي ايجاد ناامني در ايران اشاره كرده و مي‌نويسد: بر اساس گزارش‌هاي سرويس‌هاي اطلاعاتي، يك گروه تروريستي مرتبط با آمريكا كه در نظر داشت بيست انفجار در تهران انجام دهد كشف شد. اما با اين وجود يك انفجار در نزديكي مرقد بنيانگذار انقلاب اسلامي ايران رخ داد.
بالتيمور در بخش پاياني گزارش خود با اشاره به حمايت‌هاي آمريكا از برخي فعاليت‌هاي اينترنتي ضد ايراني، به سخنان مداخله جويانه اوباما اشاره مي‌كند و مي‌نويسد: اوباما در روزهاي ابتداي اعتراضات گفت: "اشاره به تاريخچه روابط ايران و آمريكا به منظور نشان دادن مداخله آمريكا در مسئله انتخابات ايران، اقدام سازنده‌اي نيست. "
اين نويسنده غربي سپس با مضحك ارزيابي كردن اين ادعاي اوباما مي‌نويسد: با اين تفاصيل آيا منطقي است كه بپذيريم آمريكا در امور ايران مداخله نكرده است؟ آمريكا كشوري است كه مسئول 30 سال تحريم ايران و طراحي عمليات‌هاي پنهان و آشكاري است كه به منظور تضعيف تنها كشوري كه پيروزمندانه در برابر امپرياليسم آمريكا ايستاده، صورت گرفته است.

۱۳۸۸ تیر ۸, دوشنبه

عدم‌پذيرش آرا، قانون‌شكني و تجمعات غيرقانوني سناريويي از پيش‌طراحي شده بود

عدم‌پذيرش آرا، قانون‌شكني و تجمعات غيرقانوني سناريويي از پيش‌طراحي شده بودسيداميرحسين مهدوي عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي پيش از ظهر امروز در جمع خبرنگاران در خبرگزاري ايسنا به بيان جزئياتي درباره مجموعه فعاليت‌هاي فرهنگي و رسانه‌اي ستاد ميرحسين موسوي و نقش برخي عوامل در شكل‌دهي آشوب‌هاي اخير پرداخت.
وي اظهار داشت: در كنگره سال 87 سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي به عضويت شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي درآمدم و در انتخابات خرداد ماه سال جاري در ستاد مركزي موسوي به عنوان سردبير روزنامه انديشه نو كه روزنامه اي در 4 صفحه براي پوشش اخبار ستاد بود آغاز به كار كردم و تا روز 23 خرداد ماه به انتشار خود ادامه داد.
مهدوي بيان كرد: روندي كه از فرداي روز انتخابات يعني 23 خرداد‌ماه آغاز شد يك انحراف و گردش مسير در مجموعه‌ فعاليت‌هاي بود كه بخش عمده‌اي از آنها متعلق به ستاد ميرحسين موسوي بود به طوري كه نامزدي با ويژگيهاي موسوي كه اساس حضورش را بازگشت قطار اجرايي كشور بر ريل قانون بود از شامگاه روز رأي‌گيري با اعلام نتايج پيش از شمارش آراء و پس از آن با عدم پذيرش نتايج شمارش آراء و عدم تمكين به ساز و كار قانوني برگزاري انتخابات زمينه‌هاي ايجاد مشكلاتي را در جامعه فراهم كرد.

* عدم تمكين به قانون

سردبير روزنامه انديشه نو افزود: گروه‌هاي حامي ايشان و سازماني كه من عضو شوراي مركزي آن هستم در قالب 2 يا 3 بيانيه با رفتاري مشابه رفتاري كانديداي مورد حمايت خود نسبت به روند قانوني بيان اعتراضات و ارائه آنها به شوراي نگهبان بي‌اعتنايي كرده و پس از آن با منتفي شدن زمان قانوني اعتراض و به ويژه پس از خطبه‌هاي 29 خرداد رهبر انقلاب با تهييج مردم و صدور بيانيه‌هاي مختلف و با تشويش اذهان عمومي ملت ، تلاش داشته‌اند تا مطالبه خود را پيگيري كنند. و اين موضوع از زماني حاد‌تر شد كه در كنار اين مجموعه رفتارها ، برخي دشمنان قسم‌خورده ملت، خاندان پهلوي و گروهك‌هاي ضد انقلاب نيز با اعلان علني و رسمي آن را تشويق و مورد حمايت قرار داده‌اند.
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي با بيان اينكه مدارك و اسنادي رسمي دال بر همراهي و همكاري آنها بر آشوب‌ها به دست آمده است اضافه كرد: عدم تمكين به فرايند‌هاي قانوني راهي جديد را در ليست سياسي برخي جريان‌ها و گروه‌ها به وجود آورد و انتشار بيانيه‌هاي پي‌درپي نشان داد كه اين گروه‌ها ديگر متمايل حركت در يك فرايند قانوني و در چارچوب قانون اساسي و ساختار آن نيستند.
مهدوي با اشاره به مباني اساسي انديشه اصلاح‌طلبي عنوان كرد: اگر افرادي خواستند با فرايندهاي غيرقانوني و خارج از چارچوب كار خود را به پيش ببرند اينها به معني از بين رفتن مشي‌اصلاح‌طلبي نيست چرا كه اساسا مبناي اصلاح‌طلبي بر اصول و اساس حركت بر مدار قانون استوار است.
سيد اميرحسين مهدوي عضو شوراي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و عضو مركزي ستاد ميرحسين موسوي همچنين به سوالات خبرنگاران در حوزه مسائل متعدد پاسخ داد.
وي در پاسخ به پرسشي در خصوص نقش وي و سازمان متبوعش در برخي آشوب‌هاي اخير و اساسا مكانيزم و ساختار رفتاري سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي اظهار داشت: من در شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب عضويت داشته‌ام البته ساختار به اين صورت است كه اعضاي شوراي مركزي به عنوان منتخبين كنگره مجموعه‌ فعاليت‌هاي را پيگيري مي‌كند كه اين مجموعه فعاليت‌ها در قالب‌هاي ديگري نيز علاوه بر شوراي مركزي در كار گروه‌هاي پيگيري مي‌شود من دو سال عضو علي‌البدل شوراي مركزي و يك سال عضو شوراي مركزي بوده‌ام و به خاطر سابقه روزنامه‌نگاري اقتصادي در تدوين و تبيين مواضع اقتصادي سازمان نقش داشته‌ام و تقريبا در جريان تمامي تصميمات و تحركات نامزد‌هاي رياست‌جمهوري بودم.

* انتشار روزنامه انديشه نو در ستاد موسوي

سردبير روزنامه انديشه‌نو (منتسب به ستاد ميرحسين موسوي) اظهار كرد: بعد از تعطيلات نوروزي روزنامه كار انتشار خود را آغاز كرد كه در چهار صفحه به تبيين فعاليت‌هاي انتخاباتي و تبليغاتي ستاد ميرحسين موسوي مي‌پرداخت كه مجموعه‌هاي فعاليت‌هاي روزنامه زير نظر بخش رسانه‌اي ستاد مديريت مي‌شد.

* تجمعات غيرقانوني و كمپين پويش خاتمي

مهدوي در تشريح ساختار تجمعات قبل از انتخابات گفت: قبل از 22 خرداد‌ماه بزرگترين ظهور تجمعات شكل‌‌گيري زنجيره‌ انساني بدون مجوز از ميدان تجريش تا ميدان راه‌آهن و همين‌طور شكل‌گيري تجمعي از ميدان آزادي تا انقلاب بود كه همه اينها در قالب‌هايي به شهرستان‌ها نيز تسري داده شده كه سابقه آنها در روزنامه موجود است.
وي افزود: ساختار اين تجمعات‌ را دو يا سه سازمان جوان بدون مجوز كه ذيل ساختار كمپين پويش خاتمي شكل گرفته بود نظير ياري نيوز كه در مراحلي با اخذ كد ملي از افراد مجموعه ساختارهاي را شكل داده بود به وجود آمد كه براوردي از آن وجود داشت حدود 400 هزار نفر عضو را نشان مي‌داد.قرار بود اين ساختار در قالب شبكه‌اي خوشه‌اي مجموعه‌اي را به وجود آورد كه بر اساس آن پايه و بانك اطلاعاتي از ناظرين صندوق‌ها و كمك به ساختار صيانت از آراء باشد كه البته بخش وسيعي از اين فعاليت‌ها را شاخه‌هاي از جوانان نظير شاخه جوانان جبهه مشاركت شكل مي‌داد.
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي كه پيش از ظهر امروز در جمع خبرنگاران در خبرگزاري ايسنا سخن مي‌‌گفت به گروهي موسوم به گروه 88 در ستاد ميرحسين موسوي اشاره كرد و گفت: گروه 88 بنا بود با عضويت 88 جوان در سراسر كشور، 88 جوان در استان‌ها و 88 جوان در هر يك از شهرستان‌ها ساختار‌ خوشه‌اي را در عضويت از افراد به پيش ببرد كه بر اساس آن و با به پيش‌رفتن اين ساختار شبكه‌اي بيان مي‌شد كه اين مجموعه نيز داراي 35 هزار عضو بر مبناي همين ساختار است كه تمام توسط همين گروه‌ها سازماندهي شده بود.
سردبير روزنامه انديشه‌نو (منتسب به ستاد ميرحسين موسوي) شكل رفتاري حاكم بر اين ساختار‌ها را نيز به گونه‌اي عنوان كرد كه در آنها جوانان ميدان‌دار حركت‌ها بودند و شكل آن به اين صورت بود كه جوانان در برنامه‌ها با محوريت خود ساختار را اين گونه جلوه مي‌دادند كه كسي به عنوان آقا بالاسر وجود ندارد و از اين طريق ميزان جذب جوانان در اين شيوه رفتاري افزايش چشمگيري مي‌يافت.

* نمادهاي رنگين

وي اضافه كرد: در كنار اين مجموعه، استفاده از نمادهاي رنگين، جلوه دادن نگراني از سلامت انتخابات كه قالب مشترك شكل‌دهي انقلاب رنگين در برخي كشورها است، منظومه‌اي از رفتار‌ها كه نتيجه‌ آنها القاء برخي مفاهيم خاص به جامعه بود را به ذهن متبادر مي‌كرد.
مهدوي در ادامه نشست خبري خود به تبيين چگونگي عضويت خود در شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب پرداخت و گفت كه بعد از كنگره آخر اين تشكل، به عضويت سازمان درآمده است.
وي افزود: افرادي تحت عنوان مرتبط با حلقه 10 نفره سازمان مجاهدين رابطه داشته‌اند كه اين رابطه، به صورت نقطه‌چيني و غيرعضويتي اما سازمان يافته بود و در كنگره آخر سازمان كه در اواسط دولت دوم محمد خاتمي برگزار شد، سران سازمان تصميم گرفتند به صورت رسمي در جهت گسترش تشكيلات عضو گيري كنند.

* حلقه بسته تصميم گيري در سازمان

اين عضو ستاد انتخابات موسوي، گفت كه بر اساس عضو گيري پس از كنگره سازمان مجاهدين انقلاب، 300 نفر در سراسر كشور به عضويت اين تشكل درآمدند و او كه با برخي افراد در سازمان از گذشته ارتباط داشت، مشمول فرآيند عضويت شد و با بهره‌گيري از امتياز روابط خود فعاليت در اين مجموعه را آغاز كرد.
مهدوي افزود: در سازمان اينگونه نبود كه اعضا، مجري صرف حلقه اتاق فرمان باشند و اين گونه نيز نبود كه اين افراد تصميم‌گيرنده باشند بلكه به دليل فضاي مجازي كه وجود داشت، در هر مقطع فعاليت سياسي، القاي تصميمات و خط اصلي از طريق حلقه بسته ابتدايي شكل مي‌گرفت.
وي ادامه داد: به عنوان نمونه در جلسات شوراي مركزي، افراد در قالب راي برابر در آنجا حضور مي‌يافتند ولي جو به گونه‌اي كه فضاي فكر كردن و انعكاس صداي مخالف و بحث و گفتگو نيست و جو غالب مبتني بر تصميم‌گيري از قبل بود و بقيه ناچار به همكاري بودند و در واقع نظام فكري اعضا كاناليزه مي‌شد.
" به عنوان نمونه در حالي كه 10 ماه پيش از انتخابات، فضاي گفتگو و همفكري وجود داشت و حتي اصولگرايان در حال رايزني براي انتخاب نامزد خود بودند، در سازمان گزاره "يا خاتمي يا هيچ كس " مطرح شد و فضاي جزم‌انديش قطعي و متصلب به وجود آورد ".
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب تاكيد كرد: بر خلاف گسترش ظاهري تشكيلاتي در سازمان مجاهدين و حزب مشاركت، تصميم‌گيري‌ در اين تشكل‌ها بر حلقه بسته و محدودي صورت مي‌گيرد و اينگونه نيست كه در اين تشكل‌ها صداهاي مختلف و فراكسيون‌هاي متنوع وجود داشته باشد.
سردبير روزنامه انديشه‌نو (منتسب به ستاد ميرحسين موسوي) افزود:‌ كسي كه عضو مجاهدين مي‌شود، با تصور و استنباط نسبت به حضور موثر در تصميم‌گيري‌ها در جلسات شوراي مركزي شركت مي‌كند اما هنگامي كه متوجه مي‌شود در حلقه بسته‌اي قرار گرفته و با تصميم‌گيري‌ها از پيش انجام شده، دلخوشي او به ياس تبديل مي‌شود.

* سناريوي از پيش طراحي شده

وي در خصوص القاي نگراني‌ نسبت به صيانت از آراي مردم از سوي تشكل متبوعش كه اين روزها با عنوان عدم سلامت انتخابات و تقلب در اين فرايند از سوي ميرحسين موسوي پيگيري مي‌شود، نيز اظهار داشت: از قبل، فرايندي براي انتشار نظرسنجي‌ها و نتيجه از پيش اعلام شده انتخابات طراحي شده بود و بر اساس اين برنامه بود كه موسوي ساعت 21 روز 22 خرداد و پيش از اتمام راي‌گيري در يك مصاحبه مطبوعاتي اعلام كرد در مرحله اول پيروز مي‌شود و هر نتيجه‌اي غير از اين نادرست است و نشان مي‌دهد كه در انتخابات تقلب شده است.

* نظرسازي و القاي تقلب

عضو ستاد انتخابات موسوي گفت: فضاسازي‌ها در باور عمومي براي القاء تقلب در انتخابات به صورت گسترده پيگيري مي‌شد و مدام تكرار مي شد كه نظرسنجي‌ها نشان مي‌دهد موسوي پيروز انتخابات است و نوعا نهادهايي به عنوان مرجع نظرسنجي مطرح مي‌شدند كه مورد اعتماد هستند تا كسي خواستار ارائه سند در اين زمينه نشود.
مهدوي افزود: تجربه انتخابات سال 84 نشانگر نادرستي تحليل هايي بود كه بر عدم صحت انتخابات تاكيد داشت و خبرگزاري جمهوري اسلامي در آن دوره، سه روز مانده به راي‌ گيري اعلام كرد كه مصطفي معين بالاترين آراء را دارد و با هاشمي رفسنجاني به مرحله دوم انتخابات مي‌رود ولي ديديم كه او نفر پنجم انتخابات شد.

* هيچ ادله اي براي پيروزي موسوي وجود نداشت

سردبير روزنامه انديشه‌نو (منتسب به ستاد ميرحسين موسوي) ادامه داد: در اين دوره انتخابات در مرحله نخست اعلام كرديم كه موج سبز در كشور راه افتاده و در مرحله بعد گفتيم كه آراي آقاي موسوي در حال رشد است و در گام ديگر مدعي شديم او با آقاي احمدي‌نژاد به مرحله دوم مي‌رود و بعد هم در جامعه القا كرديم موسوي در مرحله اول قطعا پيروز انتخابات خواهد بود اما شخصا هيچ ادله‌اي براي قطعيت اين نظريه پيدا نكردم.
"القاي اين انديشه به موسوي باوراند كه اعلام كند پيروز قطعي انتخابات است و در شرايطي كه مي‌دانستيم اينگونه نيست و به دليل حضور ناظران آقاي موسوي در قريب به اتفاق صندوق‌ها، نگراني در زمينه سلامت انتخابات وجود نداشت، تكرار گزاره نگراني از سلامت انتخابات و تقلب از طريق رسانه‌ها و بيانيه‌هاي گروه‌هاي مختلف اصلاح طلب به صورت شفاف پيگيري مي شد ".

* القاي عدم سلامت انتخابات و خط دهي بهزاد نبوي به رسانه هاي اصلاح طلب

عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب توضيح داد: مقامات سابق و اسبق وزارت كشور مانند مصطفي تاج‌زاده از نگراني درباره سلامت انتخابات سخن مي‌گفتند و پيگيري موضوع صيانت از آرا به بهزاد نبوي سپرده شد و او دنبال جمع‌آوري افرادي براي معرفي آنها به عنوان ناظران بر انتخابات بود كه اين مسئله نشانگر سمت و سوي القاي نگراني و تاكيد بر لزوم صيانت از آرا بود.
وي ادامه داد:‌ علاوه بر پيگيري موضوع از طريق سايت‌هاي خبري وابسته به اصلاح‌طلبان، از سالهاي قبل و از زمان دولت خاتمي جلسات مستمري به صورت هفتگي بين بهزاد نبوي با مديران رسانه‌ها و متوليان سايت‌هاي اصلاح طلب برگزار مي‌شد و با آنكه نبوي صبغه فرهنگي و مطبوعاتي ندارد، هدايت خط خبري در رسانه‌هاي مذكور را انجام مي‌داد.
اين عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب در ادامه نشست خبري خود به تبيين نحوه هماهنگي شبكه‌هاي خبري و افشاي منابع مالي رسانه‌‌هاي تبليغاتي وابسته به دوم خردادي‌ها پرداخت.

* جلسات مستمر سازمان يافته بهزاد نبوي و مديران رسانه‌هاي اصلاح‌طلب

اين عضو ستاد انتخابات ميرحسين موسوي اظهار داشت: علاوه بر جلسات مستمر سازمان يافته هفتگي بين بهزاد نبوي و مديران رسانه‌ها و متوليان سايت‌هاي اصلاح‌طلب، سايت‌هاي خبري به صورت مستقيم از چهره‌هاي شاخص جريان اصلاحات هدايت و حمايت مي‌شدند.

* سايت جمهوريت منسوب به فرزندان هاشمي رفسنجاني

مهدوي درباره يكي از سايت هاي تخريبي اصلاح طلبان افزود: سايت جمهوريت به صورت روشن منسوب به فرزندان آقاي هاشمي رفسنجاني بود و معلوم بود كه اداره‌كنندگان اين سايت بي‌پروا و صريح از كجا خط مي‌گيرند و مشغول پرونده‌سازي گسترده در خصوص عملكرد چهارساله دولت نهم بودند.

* موسوي برنامه نداشت؛ فقط دولت را تخريب مي كرد

وي ادامه داد: آقاي موسوي نيمه اسفند سال گذشته وارد عرصه انتخابات شد و ايام نوروز نيز كشور در تعطيلات پانزده روزه به سر مي‌برد و عملا گردآوري آمار و ارقام و آرشيو تصويري براي وي به صورت سازمان يافته بر عهده حاميان پشت پرده او بود.
عضو ستاد انتخابات موسوي گفت: مجموعه فعالان تبليغاتي موسوي به شكل نامتوازن و بي‌سابقه به تخريب رقيب او كه رئيس‌جمهور مستقر بود، پرداختند و با آنكه منتقدان وضع موجود در كنار اثبات ادعاي خود مبني بر نامطلوب بودن وضعيت بايد علت نامزدي خود را تبيين كنند، موسوي در اين زمينه ضعف داشت.
عضو ستاد انتخاباتي موسوي ادامه داد: كسي كه وضع موجود را نقد مي‌كند، علاوه بر علت نقد بايد بيشتر بگويد چه برنامه‌هايي دارد و چرا بايد مردم او را برگزينند اما آقاي موسوي عملا هيچ برنامه و متن مدوني در اين زمينه نداشت و آنچه در مناظره آخر در قالب برنامه در تلويزيون به نمايش درآمد، قطع نظر از نقد محتوا يك نوشتار آشفته بود.
سردبير روزنامه انديشه‌نو (منتسب به ستاد ميرحسين موسوي) ادامه داد: آنچه موسوي انجام داد حجم گسترده تخريب دولت بود و كمپين و حركت انتخاباتي اين مجموعه نيز فاقد گزاره‌اي دال بر اداره كشور و شعار واحد بود و شعارهايي كه در اين زمينه داده شد، همچون "انسانم آرزوست " و " ادب مرد به ز دولت اوست " ، كسي را به سوي آنچه بايد انتخاب كنند رهنمون نمي‌كرد.
" آنچه موسوي در خصوص جمع‌آوري گشت ارشاد و يا در خصوص تقويت جايگاه دانشگاه‌ها مطرح كرد، بخش كوچكي از اداره نيروي انتظامي و نهاد آموزش عالي بود و در واقع نشان مي‌داد در برابر تخريب‌هايي كه عليه دولت صورت مي‌دهد برنامه‌اي براي ارائه ندارد ".

* بودجه انديشه نو را ستاد موسوي تامين مي كرد

عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب گفت: منابع مالي رسانه‌هاي تبليغاتي موسوي از طريق ستاد انتخابات اين كانديدا تامين مي‌شد و به عنوان نمونه روزنامه انديشه نو كه روزنامه كم خرجي بود، از محل كمك هاي مالي كميته مالي و پشتيباني ستاد انتخابات موسوي منتشر مي شد.
مهدوي افزود: انديشه نو با قيمت 50 تومان توزيع مي ‌شد كه درآمدهاي ناشي از فروش آن صرف شبكه توزيع روزنامه مي‌شد ولذا هزينه چاپ، توليد و تحريريه آن از محل منابع مالي ستاد انتخابات موسوي تامين مي شد كه در مقايسه با ارقام كلان تبليغاتي اندك بود و آنها مي‌گفتند كه حتي مي‌توانيم تيراژ روزنامه را ميليوني بالا ببريم و از اين بابت جاي نگراني وجود ندارد، اما بنده به عنوان يك روزنامه‌نگار مي‌دانستم كه روزنامه خريدار ندارد و افزايش تيراژ در چنين شرايطي ريسك است.
وي ادامه داد: در جريان فعاليت‌هاي انتخاباتي كساني كه علاقمند هستند سهمي در قدرت داشته باشند و يا كساني كه فعاليت اقتصادي مي‌كنند و مي‌خواهند از طريق كمك مالي به يك نامزد پس از انتخاب او دايره فعاليت خود را گسترش دهند، براي جا نماندن از غافله به نامزدي كه تصور مي كنند پيروز انتخابات است، كمك مي كنند و در اين انتخابات هم برخي افراد در هفته آخر انتخابات به موسوي كمك مالي داشتند.

* سنگفرش يكي از خيابان‌ها با پوستر موسوي

عضو ستاد انتخابات موسوي تصريح كرد: آقاي موسوي مدعي بود علاقه‌اي به حجم گسترده تبليغات ندارد اما حاميان و هواداران وي از طرق مختلف به تامين مالي او پرداختند و در سايه اين كمك هاي مالي فراوان و اقداماتي چون فروش تابلو نقاشي هاي موسوي به دو برابر قيمت كه البته دربرابر هزينه‌هاي كلان تبليغاتي اندك است، شاهد انتشار پوسترهاي موسوي در تيراژ گسترده بودم به طوري كه سنگفرش يكي از خيابان‌هاي اصلي شهر از تصاوير او و اقلام سبز فرش شده بود
مهدوي در پاسخ به سوالي درباره نقش بستگان هاشمي و همچنين درباره سير گذار مواضع مير حسين موسوي از زمستان سال 87 تاكنون گفت: يكسري بحث‌ها را بنا بر مصالح شايد نتوان اكنون گفت و اميدوارم آن افراد به سمتي نروند كه در آينده نيازي به گفتن آن بحث‌ها باشد.

* جو ستاد عدم پذيرش نتايج انتخابات بود

سردبير روزنامه انديشه نو با اشاره به اعتراضات مير حسين موسوي به نتايج انتخابات، نقطه شروع اعتراضات را شامگاه 22 خرداد عنوان كرد و افزود: جو عمومي داخل ستاد، عدم پذيرش نتايج انتخابات و عدم اعتنا به روند قانوني شوراي نگهبان بود و ديديم كه در سه روز پس از انتخابات نيز هيچ گونه شكايتي به شوراي نگهبان داده نشد و فقط 7 مورد عناوين كلي داده شد.

* مواضع موسوي تحت تاثير گروه فشار تغيير كرد

مهدوي با اشاره به روند مواضع مير حسين موسوي از زمستان سال گذشته تا بعد از انتخابات گفت: آقاي موسوي ورود خود را با چند مصاحبه با وب سايت كلمه، يك مجله اقتصادي و ويژه نامه نوروزي يكي از روزنامه‌هاي اصلاح طلب آغاز كرد و ديديم كه در آن مصاحبه‌ها مواضع‌اش در سياست خارجي، اقتصاد و عدالت اجتماعي همان مواضع نخست وزير زمان جنگ بود و همان رويكردها را يادآوري مي‌كرد. اما بعد از اعلام نامزدي، گروه‌هاي فشار دور ايشان را گرفته و برايش شرط گذاشتند و فضاي دور او را طوري ساخته و قرائتي را برايش شكل دادند كه با مواضع گذشته‌اش فرق داشت و در نهايت نيز به عدم پذيرش نتايج انتخابات منتهي شد.

* مواضع افراطي راي موسوي را كاهش داد

وي افزود: كساني كه اطراف آقاي موسوي را گرفته بودند بحث هزار سخنراني را مطرح كرده‌ بودند كه اين سخنراني‌ها را همان افراد آن 3 ، 4 گروه انجام مي‌دادند و افراطي‌ترين مواضع و هر چيزي كه دلشان مي‌خواست القاء مي‌كردند و همين‌ها باعث شد كه آقاي موسوي راي عده‌ي زيادي را از دست داد.
اين عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب تصريح كرد: تصور خود موسوي اين بود كه در اصولگرا‌ها هم راي خوبي دارد حتي خودم از آقاي خاتمي شنيدم كه مي‌گفت ممكن است برخي كساني كه به من راي مي‌دادند به آقاي موسوي راي ندهند. اما او بيشتر از اين تعداد در بين اصولگراها راي دارد.
وي ادامه داد: آقاي موسوي در دايره گروه‌هاي فشاري محصور شد كه باعث عدم پذيرش نتايج انتخابات از سوي او شدند و آقاي موسوي در فاصله‌ كوتاه با آن موسوي كه تا قبل از آن بود متفاوت شد و كار به جايي رسيد كه گروه‌هايي كه پيش از اين از نظام و قانون دم مي‌زدند با تروريست‌ها، معاندين، خاندان پهلوي و گروه‌هاي خارجي هم صدا شدند.

* حلقه اتصال اصلاح طلبان با رسانه هاي خارجي

مهدوي با اشاره به فعاليت چشمگير رسانه‌هاي خارجي براي دامن زدن به اغتشاش در ايران گفت: كساني كه اين روزها در شبكه صداي آمريكا عليه ايران صحبت مي‌كنند تا 3،4 سال پيش در كنار همين گروه‌هايي كه دور آقاي موسوي را گرفته‌اند، تحت عنوان عضو دفتر تحكيم و يا روزنامه نگار فعاليت مي‌كردند و حتي بي بي سي نيز به روش‌ هوشمندانه تر از چند سال قبل عضو گيري كرد و اعضاي خود را آموزش داد تا اينكه 5،6 ماه قبل از انتخابات، دومين شبكه تلويزيوني غير انگليسي خود را كليد بزند كه تمام بودجه و خطوطش با دولت انگليس هماهنگ مي‌شود.
وي با اشاره به افرادي كه از مطبوعات ايران جذب رسانه‌هاي بيگانه شدند، گفت: ممنوعيت فعاليت رسانه‌هاي ضد ايراني در ايران و وجود افرادي از مطبوعات ايران كه جذب آن رسانه‌ها شده بودند باعث شد كه در حقيقت ارتباطات خبري اين رسانه‌ها از دفتر تلفن اين دوستان كه از ايران با خود برده‌ بودند تغذيه شود و همين ارتباط نيز باعث دو سويه شدن ارتباطات شد و افرادي ايراني نيز نكاتي را به اين شبكه‌ها القاء مي‌كردند كه اين همسويي و كار مستمر و نزديك در روند فعاليت‌هاي اين شبكه‌ها بسيار روشن است.

* اردوكشي خياباني در تضاد با اصلاح طلبي

مهدوي افزود: وضعيت به وجود آمده پس از انتخابات در ايران مبدا يك تغيير جهت تاريخي است چرا كه ذات اصلاح طلبي به معناي پذيرش چارچوب‌ها براي كارآمد‌تر كردن سيستم است اما گروه‌هايي كه با داعيه قانون و اصلاح طلبي شكل گرفته بودند به رفتار‌هاي فرا قانوني و تعيين تكليف در خيابان و به تعبير رهبري اردو كشي‌هاي خياباني روي آوردند كه اينها با ذات اصلاح طلبي در تناقض است و در بيانيه‌هاي آنها نيز مشخص بود كه اعتقادي به ساز و كارهاي قانوني ندارند.
اين عضو ستاد انتخاباتي مير حسين موسوي تصريح كرد: آقاي موسوي نيز پس از انتخابات ساز و كار قانوني انتخابات را نپذيرفت در حالي كه تا روزهاي پيش از انتخابات ايشان مي‌گفت كه «نظارت استصوابي را قبول ندارم و قانون آن را تغيير خواهم داد اما تا اين قانون پا بر جاست به آن عمل مي‌كنم» در حالي كه ديديم اين گونه نشد.
مهدوي اين تغيير رويكرد‌ها را به يك پيچ تاريخي تعبير كرد و با بيان اينكه ما اصلاح طلبي در چارچوب قانون اساسي را قبول داشته‌ايم و برنامه‌هاي آقاي خاتمي در سال 76 نيز شعار قانونگرايي بود، اظهار داشت: در اين انتخابات 14 ميليون نفر تمايل خود به اصلاح وضع موجود در چارچوب نظام را نشان دادند و مشخص شد كه اصلاح طلبي هنوز هم مخاطب دارد. اما اصلاح طلبي پسوند نام هيچ گروه و جرياني نيست و نياز به نوزايي و جوشش از درون دارد و نبايد اجازه داد كه اصلاح طلبي با گروه‌هاي پيوند بخورد كه با نپذيرفتن فرآيند‌هاي قانوني پايان اصلاح طلبي را رقم بزند.
سردبير روزنامه انديشه‌نو (منتسب به ستاد ميرحسين موسوي) افزود: اين گروه‌ها مي‌خواهند مانند ملي مذهبي‌ها يا نهضت آزادي كه در درون كشور ساز و كارهاي نظام و قانون را قبول ندارند باشند و يا ممكن است با عدم محكوميت صريح اغتشاش‌ها در كنار گروه‌هاي معاند و آشوب‌ طلبان و تروريست‌ها قرار بگيرند؛ در هر دو حالت ديگر نمي‌تواند به اين گروه‌ها، اصلاح طلب گفت.
اين عضو ستاد انتخاباتي موسوي با اشاره به نپذيرفتن فرآينده انتخابات از سوي مير حسين موسوي، گفت: تن ندادن آقاي موسوي به فرآيند انتخابات در حالي است كه حتي شوراي نگهبان اخيرا گروهي 5 نفره كه از نظر همه گروه‌ها رفتاري غير جناحي دارند را براي نظارت بر شمارش مجدد 10 درصد از صندوق‌ها مشخص كرده است اما باز هم در چنين فضايي آقاي موسوي تمكين نمي‌كند.

* موسوي از قضاوت تاريخ در مورد خود نگران است

وي افزود: آقاي موسوي دچار يك ابهام و گره‌ ذهني شده و از قضاوت تاريخ در مورد خود نگران است؛ او از ابتدا مدعي پيروزي در انتخابات بود و سرمايه‌ 20 سال سكوت خود را وارد ميدان كرد و حال با اين شكست، پذيرش اين مسئله باور پذير نيست و اگر بخواهد شكست را هم بپذيرد، درست كردن قافيه براي مصراعي كه سروده است بسيار سخت است و همچنين حال كه بيانيه‌هاي تحريك آميز او باعث كشته شدن تعدادي از افراد شده است، در مجموعه او خود را گرفتار مي‌بيند.
مهدوي تصريح كرد: به نظر من آقاي موسوي مي‌تواند از طريق قانوني اعتراض بكند و حتي مي‌تواند به شوراي نگهبان پيشنهاد بدهد و بايد حساب خود را از روند آشوب و اغتشاش و ريخته شدن خون‌ها جدا كند و همان طور كه از شخصيت او اين انتظار مي‌رود، فارغ از هر باوري كه دارد آرامش را به جامعه منتقل كند. چرا كه تاكنون نتيجه بيانيه‌هاي او فقط تداوم ناامني و به خطر افتادن منافع افراد عادي و بي‌گناه بوده است.
عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب و عضو ستاد انتخابات مير حسين موسوي در بخش پاياني نشست خبري خود، علت اصلي رويكرد مردم از موسوي در انتخابات رياست جمهوري دهم را فاصله گرفتن اين كانديدا از شخصيت و گفتمان اصلي خود عنوان كرد.

* اصلاح طلبان نتوانستند راي مردم را كسب كنند

وي افزود: انتظار بسياري اين بود كه آقاي موسوي به عنوان نخست وزير دوران امام كه تاكيد بر استكبار ستيزي و حمايت از حقوق مستضعفين داشت، با همان شخصيت‌ و گفتمان وارد عرصه انتخابات مي شد كه به نظر مي رسيد آراي موسع تري را نصيب او مي‌كرد.
اين فعال سياسي دوم خردادي ادامه داد: 14 ميليون راي دهنده به موسوي كساني بودند كه ضمن پذيرش نظام و قانون اساسي و علاقمندي به جمهوري اسلامي خواستار اصلاح روند اجرايي حاكم بر كشور بودند كه يك جريان اصلاح طلبي اصيل مي‌تواند آنها را نمايندگي كند.
مهدوي افزود: كارنامه جريانات حامي موسوي به گونه‌اي است كه بعد از انتخابات سال 80 در انتخابات‌هاي كه برگزار شد و مجري نيمي از آنها خودشان بودند، نامزد معرفي كردند، اما نتوانستند آراي مردم را جلب كنند.

* آزادترين انتخابات در كشور و پيروزي احمدي نژاد

مهدوي ادامه داد: در انتخابات شوراي دوم كه از آزادترين انتخابات در كشورمان بود و هيئت نظارت بر انتخابات حتي نيروهاي ملي - مذهبي را تائيد صلاحيت كرد، اصلاح طلبان نتوانستند پيروز شوند و در انتخابات شوراي سوم و در انتخابات مجلس هشتم نيز فهرست ياران خاتمي راي نياورد و در انتخابات رياست جمهوري نهم كه مصطفي معين و اكبر هاشمي رفسنجاني نامزد اين جريان بودند، در رقابت با احمدي نژاد شكست خوردند.

* سفرهاي استاني

عضو ستاد انتخابات موسوي تصريح كرد: در انتخابات رياست جمهوري دهم موسوي با رئيس دولتي رقابت كرد كه تعداد 60 سفر استاني انجام داد و حتي احمدي نژاد به برخي استان‌ها 2 بار سفر كرد و به نقاط دور افتاده شهرستان‌ها و روستاها سركشي كرد.
مهدوي افزود: آقاي موسوي در طول مدت كوتاهي كه وارد عرصه انتخابات شد، نتوانست به همه استان‌هاي كشور سفر كند و در برخي استان‌ها هم تنها يك سخنراني در مركز استان انجام داد ولي رقيب اصلي او رئيس جمهوري بود كه با بدنه جامعه ارتباط تنگاتنگ داشت.
وي ادامه داد: گستره روزنامه و اينترنت در كشور ما اندك است و با وجود نفوذ و گسترش خدمات رساني گسترده و عزم دولت نهم براي آباداني و سازندگي در دور ترين نقاط و نقاط محروم كشور و ديدار چهره به چهره رئيس جمهور، احساس همبستگي و دلبستگي و نزديك ميان احمدي نژاد و مردم به وجود آورد و پيروزي بر او سخت بود.
"اگر چه موسوي در تهران با غلبه مناطق شمال شهر بر احمدي نژاد پيشي گرفت اما نمي‌توان مناطق شهرداري پايتخت را بر كل كشور تعميم داد و بايد بدون اعتماد به نظر سازي‌ها واقع بينانه انتخابات و نتيجه آن را تحليل كرد ".
عضو ستاد انتخابات موسوي گفت: در استان‌هايي چون خراسان جنوبي و كرمان و مركزي راي غالب متعلق به آقاي احمدي نژاد بود اما متاسفانه برخي گروه‌ها و افراد جو را به گونه‌اي كردند كه موسوي با تصور پيروزي قطعي و قبل از شروع شمارش آراء، خود را پيروز معرفي كرد و نتيجه انتخابات را نپذيرفت.

* دلايل رويگرداني مردم از اصلاح طلبان

مهدوي بيراهه رفتن در شعارها، اشتباه گرفتن مطالبات و شعارهاي مردم و همصدايي با معاندين و دشمنان تابلودار نظام (سازمان يافته يا غير سازماني) و همراهي با جرياناتي كه اصل استقلال و تصميم گيري مردم را ناديده مي‌گيرند را دليل رويگرداني مردم از اصلاح طلبان عنوان كرد و گفت كه اگر نامزد اين جريان پيروز مي‌شد، جاي شگفتي داشت.

* قطع رابطه خوشه اي با تاجزاده و سازمان و برقراري آرامش

وي با اشاره به دستگيري 3 نفر از اعضاي شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب، گفت كه دستگيري اين افراد به دليل قطع روابط شبكه‌هاي خوشه‌اي جوانان با افراد مذكور همچون تاج زاده و قطع روابط ميان مديران رسانه‌ها و متوليان سايت‌هاي دوم‌خردادي با بهزاد نبوي به آرام شدن فضاي كشور بسيار كمك كرد.

* انتشار بيانيه هاي سازمان مجاهدين انقلاب بدون اطلاع اعضا

اين روزنامه‌نگار و فعال سياسي دوم خردادي در عين حال گفت كه پس از دستگيري افراد مذكور، سه بيانيه ديگر از سوي سران سازمان بدون اطلاع ساير اعضا از مسير تدوين و انتشار آنها منتشر شده كه عدم مرز بندي صريح با آشوبگران و بدخواهان و عدم پذيرش ساز و كار قانوني رسيدگي به اعتراضات به نتيجه انتخابات، محوري ترين فصل آن است.

* ادبيات تند مجمع روحانيون مبارز

مهدوي همچنين از مجمع روحانيون مبارز به دليل انتشار بيانيه اغتشاش طلبانه اخيرش انتقاد كرد و اظهار داشت: در حاليكه تصور مي‌شد اعضاي مجمع روحانيون مبارز به دليل كسوت انقلابي و تعلق آنها به طبقه روحانيت نقش تعادل بخش را در اين روزها ايفا كنند، در بيانيه اي افراطي كه بعيد به نظر مي‌رسد همه اعضا آن را امضاء كرده‌ باشند، همسو با مشاركتي‌ ها و با ادبيات تندتر از بيانيه‌هاي ديگر همصدا با آشوب طلبان در اين مسير گام برداشت.

آنچه مردم هنوز نمى دانند !؟

بسيارى از تحليلگران سياسى و نيروهاى مؤمن به انقلاب اسلامى هنوز از رفتار انتخاباتى موسوى در بهت و حيرتند كه چرا ايشان روز قبل از اعلام نتيجه، خود را رسماً پيروز انتخابات ناميد؟ چرا در دو ماه قبل، شائبه تقلب را مطرح و به توصيه رهبرى (در مشهد) مبنى بر عدم پرداختن به اين سخن توجه نكرد؟
چرا كميته صيانت تشكيل داد و چرا خانه تيمى درست كرد؟ چرا اعتراض هاى خود را قانونى مطرح نكرد؟ چرا مردم را به خيابان ها كشاند و سخنان رهبرى در خطبه هاى جمعه ۲۹‎/۳‎/۸۸ نيز تاثيرى بر وى نداشت؟ براى پاسخ به سؤالات فوق چند جمله تكان دهنده از موسوى كه قبل از انتخابات به زبان آورده همه چيز را روشن مى كند؛ از سخنان مذكور مى توان نتيجه گرفت كه موسوى و ياران تجديدنظرطلبش براى تغيير وضع موجود آمده اند.

انتخابات يكى از بسترهاى تغيير است، انتخابات بستر قانونى و گرانيگاه عامه پسندى براى اردوكشى است. ولى تنها راه تغيير نيست؛ اين تغيير به هر صورت ممكن بايد اتفاق بيفتد، انتخابات، فشار از پايين، چانه زنى از بالا، دو گام به پيش يك گام به عقب، خون ريزى و... براى اثبات اين مدعا به سخنان ميرحسين موسوى در مصاحبه با نشريه تايم كه روزهاى قبل از انتخابات انجام داده، توجه كنيد؛ خبرنگار «تايم» مى نويسد: او (ميرحسين) موكداً ابراز داشت كه تجمعات خيابانى چشمگير هفته هاى گذشته (تجمعات خيابانى قبل از برگزارى انتخابات) احتمالاً ماهيت ساختار قدرت را به نحوى بنيادين دگرگون خواهد ساخت و در واقع اين اتفاق با فشار بر رهبر نسبت به پذيرش بيشتر افكار عمومى رخ خواهد داد.
خبرنگار ادامه مى دهد: ما از او پرسيديم اگر انتخابات را ببازيد آن وقت چه مى شود؟ او پاسخ داد: تغيير از مدتى قبل آغاز شده است؛ تنها بخشى از آن به پيروزى در انتخابات مربوط مى شود و بخش هاى ديگر ادامه خواهد يافت و هيچ عقبگردى در كار نخواهد بود.

قطعاً منظور او از «تغيير از مدتى قبل آغاز شده» حركت هاى خيابانى و طراحى هاى ديگرى بوده است كه در خانه هاى تيمى توسط حلقه دوم ايشان (حلقه دوم تعبير آقاى كروبى براى ياران موسوى است) صورت مى گرفت كه اكنون همگى در بازداشت به سر مى برند و منظور او از «هيچ عقبگردى در كار نخواهد بود» يعنى در هر صورت (چه پيروزى، چه شكست) تغيير را از هر راه ممكن ادامه خواهيم داد.
با اين اوصاف چرا مردم براى پاسخ به رفتارهاى هنجارشكنانه، ضدانقلابى و غيرقانونى ميرحسين به دنبال پاسخ هستند؛ پاسخ ميرحسين روشن است و قبل از انتخابات صادقانه آن را بيان داشته است.
بعد از اردوكشى خيابانى نيز ميرحسين در بيانيه شماره ۵ خود كه در ۳۰‎/۳‎/۸۸ (سالروز اعلام جنگ مسلحانه منافقين در سال ۱۳۶۰) صادر كرد، مطالبه خود را فراتر از انتخاب شدن و نتيجه انتخابات اعلام مى كرد. او پسينه هاى ذهنى خود را كه چند ماه قبل از انتخابات براى آن طراحى كرده بودند را اين چنين اعلام مى دارد.

بنابراين لازم است اين جمله در كنار جملاتى كه به خبرنگار تايم گفته بود كنار هم گذاشته شود تا كليد حل معما پيدا شود: «اينجانب چون به صحنه مى نگرم آن را پرداخته شده براى اهدافى فراتر از تحميل يك دولت ناخواسته به ملت، كه تحميل نوع جديدى از زندگى سياسى در كشور مى بينم» پس مقصود ميرحسين و جغرافياى تغيير وى و دوستانش فراتر از دولت است؛ او دولت را بخشى از مشكل خود به حساب مى آورد نه همه مشكل. پس همه مشكل كجاست؟ او چگونه به حل آن مى پردازد؟ با انتخابات چگونه مى توانست «اهدافى فراتر از تحميل يك دولت ناخواسته» را پاسخ گويد؟

امروز براى نيروهاى مؤمن به انقلاب هيچ شكى نيست كه ميرحسين به دنبال ترسيم جغرافيا و خطوط جديدى از نظام است و روش حفظ اين اسطوره ۲۰ساله، امروز در نافرمانى مدنى و قانون گريزى تمركز يافته است. چرا اين طرف ماجرا و نظام براى رفع اين مشكل مشهود به ميدان نمى آيند، زيرا ميرحسين خود را سينه زن امام (ره) مى داند و طورى مشى مى كند كه انگار در دهه اول انقلاب فقط دو نفر آدم حسابى در اين مملكت بوده اند؛ اول امام (ره) و دوم خودش.
اميدوارم اين جمله ريول مارگات آمريكايى (مسؤول ميز ايران در CTA) شامل حال ميرحسين نشود كه مى گفت «ما براى براندازى نظام جمهورى اسلامى ايران از درون دنبال انقلابيونى بوديم كه در عين ستودن خمينى بشود آنان را به خدمت گرفت» آنچه امروز نظام با آن مواجه است يك فرصت است نه تهديد؛ براى درك آن بايد صبورانه منتظر بود.


-- عبدالله گنجى