ا

الَلهُمَ کُن لِوَلیِکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَنِ ، صَلَواتُکَ عَلیهِ وَ عَلی آبائِهِ فی هذِه الساَعةِ وَ فی کُل ساعةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَینًا حَتی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعًا وَتُمَتِعَّهُ فیها طَویلا

۱۳۸۹ شهریور ۱۷, چهارشنبه

چراغ از بهرخاموشي نگه دار

1- آرزوي «رستم» همه اين بود كه فرزند گمشده خود «سهراب» را بيابد و سهراب در جستجوي پدر پاي در سفر نهاده و همه جا را مي كاويد. سرانجام، روزي فرا رسيد كه پدر و پسر به هم رسيدند و كوه و دره و رودخانه اي در ميان نبود. اما، «افراسياب» كه ماندگاري خود را در جدايي آن دو مي ديد، حيله اي انديشيد. رستم را گفت؛ مژده باد كه دوران فراق به سر رسيده و اگر اين پهلوان جوان را از ميان برداري با فرزند گمشده ات فاصله چنداني نداري و آن پهلوان جوان «سهراب» بود! افراسياب در گوش سهراب نيز به نجوا نشست كه ديدار پدر نزديك است و فاصله اي در ميان نيست، مگر اين پهلوان سپيد موي كه سد راه است. و آن پهلوان سپيد موي «رستم» بود! در پي اين نجواي شيطاني، رستم و سهراب به هم آويختند... ساعتي بعد، رستم بر پهلوان جوان غلبه كرد. پشت او را به خاك كشاند و با همه توان، خنجر بر پهلويش نشاند و در حالي كه سرمست از اين پيروزي به پيكر نيمه جان حريف مي نگريست، بازوبند مخصوص خويش را كه به نشانه نزد پسر گمشده اش بود، بر بازوي پهلوان جوان ديد. سر از ندامت به سنگ كوبيد كه «سهراب» را كشته بود! نوشدارو طلب كرد تا بر زخم پسر نهد، اما ديگر كار از كار گذشته بود و نوشدارو بعد از مرگ سهراب چه سود؟!
چند روز پيش، در نشست جمعي از دانشجويان با برادر عزيزمان جناب آقاي دكتر احمدي نژاد، يكي از حاضران طي سخني كه بوي تند فتنه از آن به مشام مي رسيد، خطاب به رئيس جمهور محترم مي گويد «امروز روزنامه هايي مثل كيهان و شرق دائما دولت را مورد هجمه هاي سنگين خود قرار مي دهند» و جناب رئيس جمهور در پاسخ اظهار مي دارند «خوشبختانه، نه كيهان مي خوانم و نه شرق»!
در اين نوشته از مواضع روزنامه شرق سخني به ميان نمي آوريم، ضمن آن كه حملات بي اساس و خصمانه اين روزنامه زنجيره اي به دولت را انكار نمي كنيم و درباره كيهان و اين توهم كه «دائماً دولت را مورد هجمه هاي سنگين قرار مي دهد»!! نيز سخن به اختصار مي گوئيم، چرا كه اين يادداشت در پي پرداختن به موضوع ديگري است و آن، هشداري جدي و صدالبته دوستانه و دلسوزانه به رئيس جمهور محبوب و محترم كشورمان است كه «مواظب افراسياب باشيد»!
2- نسخه هاي يك روزنامه، گوياترين سند براي نشان دادن مواضع و خط مشي آن است، بنابراين، فقط مروري گذرا بر مواضع كيهان كه ثبت و مكتوب است، ترديدي باقي نمي گذارد كه اين روزنامه از اصلي ترين مدافعان آقاي دكتراحمدي نژاد و دولت ايشان در مقابل بدخواهان و بدانديشان بوده و هست و البته، بديهي است كه هرجا ميان مواضع دولت يا دولتمردان و خط روشن و تعريف شده اصولگرايي، زاويه اي ديده و يا ببيند، با نگاهي دلسوزانه به آن پرداخته و مي پردازد، بي آن كه در انتقادهاي هر از چندگاه خود از مرز انصاف عبور كند و يا مرزبندي مشخصي با دشمنان نداشته باشد. نگاهي به انتقادات هر از چندگاه- و البته كم شمار كيهان- و مقايسه آن با رخدادهاي بعدي به وضوح نشان مي دهد كه در انتقادهاي مورد اشاره، حق با كيهان بوده و دغدغه هاي دلسوزانه اين روزنامه بي علت نبوده است.
رئيس جمهور محترم در پاسخ به ادعاي يكي از حاضران كه كيهان را به هجوم سنگين و دائمي عليه دولت متهم كرده بود، مي فرمايند«خوشبختانه، نه كيهان مي خوانم و نه شرق» و سوال اين است كه اگر كيهان نمي خوانيد از كجا مي دانيد مواضع اين روزنامه هجوم سنگين عليه دولت است؟! تنها پاسخ منطقي رياست محترم جمهوري به اين پرسش آن است كه گزاره «هجوم كيهان به دولت» را ديگران به ايشان گزارش داده اند! و اين دقيقاً همان نكته مورد نظر در يادداشت پيش روي است و اين نگراني و دغدغه جدي را پيش مي آورد كه آن «ديگران» چه كساني هستند؟! و آيا نبايد احتمال داد كه در سايه روشن اطراف ايشان «افراسياب» به كمين نشسته است. افراسيابي كه وظيفه- و شايد مأموريت- او فتنه انگيزي و تفرقه افكني ميان اصولگرايان است. آيا حضور احتمالي اين افراسياب در كنار احمدي نژاد نگران كننده نيست؟!
3- كاش برادر عزيزمان جناب آقاي دكتر احمدي نژاد نگاهي به اطراف خويش مي انداخت و مشخصات و هويت برخي از اين اطرافيان را كه امروزه در شمار نزديكترين افراد به ايشان هستند، با كساني كه طي چند سال گذشته در كنار وي بوده اند به مقايسه مي نشست. برخي از آنان- تاكيد مي شود كه فقط برخي از آنها نظير آن آقاي اخراجي فلان وزارتخانه و...- چگونه آمده اند؟ و برخي از ياران فداكار، اصولگرا و كارآمد قبلي چرا در كنار ايشان نيستند؟! بي آن كه- خداي نخواسته- قصد مقايسه مثل به مثل در ميان باشد، و فقط به عنوان يك هشدار منطقي بايد گفت كه ماموريت عوامل نفوذي دشمن تنها ترور و انفجار نيست، بلكه مهره چيني بي خاصيت هاي گوش به فرمان و دور كردن كارآمدهاي متعهد از كنار مسئولان يكي از اصلي ترين و شناخته شده ترين مأموريت آنهاست. اينگونه نفوذي ها را چگونه مي توان شناخت؟! به يقين نبايد در جيب و كيف آنها، كارت شناسايي سازمان هاي ماموريت دهنده را جستجو كرد! آنان بعد از نفوذ و جايگزيني دست به كار ماموريت خود مي شوند، و از جمله بااهميت ترين و شناخته شده ترين انواع ماموريت آنها علاوه بر خالي كردن اطراف يك مسئول بلندمرتبه از نيروهاي وفادار و متعهد كه به آن اشاره شد، تنگ كردن دايره دوستان، متهم كردن ياران متعهد و دلسوز به دشمني، دست زدن به اقدامات ضدارزشي و نسبت دادن آن به مسئولان و هنجارشكني هاي ديگري از اين دست نيز هست.
اكنون بايد پرسيد كه آيا برخي از نزديكان رياست محترم جمهوري با بهره گيري از حسن نيت و اعتماد ايشان دست به اينگونه اقدامات نزده اند؟! كسي كه آشكارا از پايان دوران اسلامگرايي سخن مي گويد، صهيونيست هاي غاصب را «مردم اسرائيل»! و مستحق دوستي! مي داند، ناسيوناليسم را به جاي مكتب اسلام مي نشاند و... به عنوان نماينده ويژه رئيس جمهور محترم در امور خاورميانه به آن سامان گسيل مي شود! خاورميانه اي كه اصلي ترين هويت آن اسلامي بودن آن است و حضور و نفوذ جمهوري اسلامي ايران در آن منطقه صرفاً و تنها به دليل نمايندگي اسلام ناب محمدي(ص) است. آيا اين گزينش بي آن كه احمدي نژاد عزيز بخواهد، همان خواست هميشگي دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب نيست؟! و يا، آن ديگري كه از كمترين سابقه، تجربه و دانش ديپلماتيك نيز برخوردار نيست به نمايندگي ويژه رئيس جمهور در امور آسيا گسيل مي شود و در اولين مأموريت به تركيه با اظهارنظرسخيف و نسنجيده خويش، مردم مسلمان تركيه اي را كه با حضور اسلامگرايان در كانون تصميم سازي و سياست پردازي آن به ايران اسلامي نزديك شده، عليه جمهوري اسلامي ايران برمي انگيزد! و يا...
خوش بينانه ترين احتمال آن است كه اين نمايندگان ويژه، فقط ناآگاه و ناشي هستند! ولي متاسفانه در پرونده عملياتي و مواضع آنان سوابقي ديده مي شود كه راه را بر خوشبيني مي بندد و اين دغدغه و نگراني جدي را پيش مي كشد كه مبادا به جاي «حمل بر صحت» به «صحت» حمله شده باشد.
آيا اين نمونه ها و دهها نمونه ديگر اين نگراني را پديد نمي آورد كه مبادا پاي افراسيابي در ميان باشد و اين افراسياب هركه هست و هر نام ديگري كه دارد، وظيفه يا خداي نخواسته ماموريت جدايي رئيس جمهور اصولگرا از اصولگرايان و تنها گذاشتن او در ميانه ميدان را دنبال مي كند؟!
4- در ميان دشمنان احمدي نژاد، افراد و جرياناتي هستند كه صرفا به علت اصولگرايي رئيس جمهور، پاكدستي، پركاري، مردم گرايي، ايستادگي در مقابل دشمنان بيروني و... با ايشان دشمني مي ورزند و رئيس جمهور محترم نيز هر از چندگاه به سختي و به حق عليه اين دشمنان موضع گرفته و به آنان مي تازد. اكنون به مواضع و عملكرد افراسياب مورد اشاره و احتمالي نگاهي بيندازيد. ميان مواضع او و مواضع دشمنان تابلودار چه تفاوت عمده اي مي بينيد؟! عبرت انگيز و درس آموز نيست؟! هست.
5- و بالاخره در اين باره اگرچه گفتني بسيار است ولي به اين نكته پاياني بسنده مي كنيم و خطاب به برادر عزيزمان جناب دكتر احمدي نژاد مي گوئيم؛ برادر بزرگوار! جنابعالي به يقين نمونه هاي فراواني از پيش بيني هاي كيهان را كه به واقعيت پيوسته است، شاهد بوده ايد كه نزديكترين آنها در جريان فتنه 88 بود. كيهان با رصد كردن حركات دشمن و مراجعه به فرمول شناخته شده آنان، تمامي مراحل فتنه 88 را قبل از وقوع پيش بيني كرده بود و همه آن مراحل بي كم و كاست به وقوع پيوست و اكنون، با توجه به مسير حركت «افراسياب» و مراجعه به فرمول بارها به كار گرفته شده از جانب اينگونه جريانات، پيش بيني كيهان آن است كه افراسياب ياد شده به زودي و شايد طي چند هفته آينده به حضرتعالي پيشنهاد مي كند كه آشكارا و بي پرده با دوستان واقعي خويش و جريان اصولگرا و حتي دو قوه ديگر اعلام مرزبندي كنيد! شايد هم تا به حال اين پيش بيني را ارائه كرده باشد! افراسياب از شما مي خواهد كه مثلا در يك مصاحبه و يا سخنراني و يا به هر شكل ديگري اعلام كنيد كه فقط خودتان هستيد و هيچ رابطه و پيوندي با ساير اصولگرايان نداريد، دوستان را به دشمني متهم كنيد و در يك كلمه خود را تنها در ميانه ميدان بدانيد! و....
آقاي احمدي نژاد عزيز! اگر به شما چنين پيشنهادي شد، آن را نپذيريد و چنانچه تاكنون اين پيشنهاد ارائه شده است، از انجام آن خودداري ورزيد. شما برخاسته از اصولگرايي هستيد و نه- آنگونه كه افراسياب ادعا مي كند- ايجاد كننده آن. افراسياب جدا كردن شما از دوستان واقعي و توده هاي مردمي را كه به آنان خدمت كرده ايد و مي كنيد، دنبال مي كند. نگارنده باتجربه اي كه دارد ترديدي ندارد كه پيشنهاد ياد شده به حضرتعالي ارائه خواهد شد. پس اين پيش بيني هشداردهنده را جدي بگيريد و بلافاصله بعد از ارائه آن پيشنهاد در هويت پيشنهاددهنده ترديد كنيد. شما برادر عزيز متعلق به مردمي هستيد كه دوستشان داريد و دوستتان دارند. پس؛
چو ب ه گشتي طبيب از خود ميازار
چراغ از بهر خاموشي نگه دار.
حسين شريعتمداري