ا

الَلهُمَ کُن لِوَلیِکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَنِ ، صَلَواتُکَ عَلیهِ وَ عَلی آبائِهِ فی هذِه الساَعةِ وَ فی کُل ساعةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَینًا حَتی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعًا وَتُمَتِعَّهُ فیها طَویلا

۱۳۸۷ اسفند ۱۷, شنبه

يديعوت آحارونوت: کاش معجزه شود و او برگردد

یک روزنامه صهیونیستی با امیدواری برای روی کار آمدن نامزد اصلاح طلبان تاکید کرد: در این صورت شاهد تغییرات محسوس در سیاست های ایران خواهیم بود.
یدیعوت آحارونوت می نویسد: از یک طرف سیدمحمد خاتمی که غرب خواستار روی کار آمدن اوست و از طرف دیگر رئیس جمهور فعلی ایران محمود احمدی نژاد که ایران را به سوی سیاست های تندروانه می کشاند با هم رقابت خواهند کرد. اگر خاتمی به ریاست برسد، شاهد تغییر در سیاست های ایران خواهیم بود و اولین کسانی که آن را احساس می کنند ما خواهیم بود. ما شاهد کاهش قاطعیت و سرسختی های ایران خواهیم بود. این روزنامه صهیونیستی همچنین تاکید می کند: انتخابات آتی ایران از مهمترین انتخابات در تاریخ ایران و خاورمیانه خواهد بود و این آرای مردم است که می تواند آن را دراماتیک و دردناک کند اما اگر معجزه پیروزی خاتمی رخ دهد در واقع ضمانت تاثیری بزرگ در نقشه تهدیدات اسرائیل در خاورمیانه خواهد داشت.
شایان ذکر است جرج بوش در روزهای پایانی ریاست جمهوری خود با عصبانیت گفت ماجرای تعلیق فناوری هسته ای ایران در دولت سابق این کشور با موفقیت عملی شده بود اما روی کار آمدن احمدی نژاد همه چیز را به هم ریخت.
شکست های رژیم صهیونیستی در برابر مقاومت حزب الله و فلسطین (حماس) در 2 جنگ 33 و 22 روزه، مقارن با بازگشت شعارهای اصولگرایانه به عرصه سیاست جمهوری اسلامی ایران بود و محافل صهیونیستی و آمریکایی ریشه آن را شکست در حاکمیت گفتمان عزت و اقتدار و اصولگرایی در ایران جست وجو می کنند.

۱۳۸۷ اسفند ۱۶, جمعه

التيام يك داغ 60 ساله؛ رهبر انقلاب در كنفرانس فلسطين

پايگاه اطلاع‌رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله سيدعلي خامنه‌اي - موسسه پژوهشي فرهنگي انقلاب اسلامي حاشيه‌هاي حضور رهبر انقلاب در كنفرانس فلسطين را منتشر كرد.

به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) در اين حاشيه كه با عنوان " التيام يك داغ 60 ساله" منتشر شده آمده است:

آنان‌كه از خانه‌شان اخراج شدند

صبح زود خيابان فلسطين را به مقصد كنفرانس فلسطين ترك كرديم. چهارمين دوره كنفرانس بين‌المللي فلسطين؛ "فلسطين مظهر مقاومت، غزه قرباني جنايت" نام دارد. ساعت‌هاي قبل از شروع مراسم، اگر در سالن خبرنگاران باشي به تحير و انتظار و شناسايي اطراف و اكناف و اشخاص مي‌گذرد. هشت و بيست دقيقه است كه گروه موزيك در طبقه دوم سالن تمرين‌هاي آخر را مي‌گذراند. هنوز مهمانان وارد سالن نشده‌اند كه دوربين‌ها كنترل مي‌شوند. باطري و فلاش و لنز و ... همه بايد در بهترين شرايط باشند كه يك وقت رفيق نيمه راه نشوند. سرود ملي راس ساعت هشت و نيم و در حالي‌كه صندلي‌هاي سالن "نيمه‌پر" شده‌اند اجرا مي‌گردد. اما بعدتر معلوم مي‌شود كه اين سرود اصلي نبوده و تمريني براي هماهنگي گروه موزيك است.

هشت و چهل دقيقه علي لاريجاني براي هماهنگي با عوامل همايش، وارد سالن مي‌شود. محتشمي‌پور و شيخ‌الاسلام هم كه ستون‌هاي اصلي برپايي اين خيمه هستند، هر دو سراسيمه و پرهيجان آخرين مراحل افتتاح مراسم را به انجام مي‌رسانند. در خبرها آمده است كه هشتاد كشور از پنج قاره جهان در اين مراسم حضور دارند. وقتي خبرنگاران كنجكاوي مي‌كنند كه اين تعداد از ميان چند كشور دعوت شده حاضر شده‌اند؟ كاظم جلالي ـ نماينده مجلس ـ پاسخ مي‌دهد: همين تعداد!

گرچه تا ساعت نه و در پي حضور برخي از چهره‌ها هنوز هم تعداد نيروهاي تداركات و اجرايي مراسم بيشتر از حضور مهمانان به چشم مي‌خورد؛ اما بشنويد از داخل اتاق انتظار پشت سالن كه رهبر معظم انقلاب به همراه سران قوا و برخي از مسوولان كشور به گفتگو نشسته‌اند. عقربه‌هاي كوچك و بزرگ ساعت كه به ‌ترتيب 9 و 15 را نشان مي‌دهد، رهبر ضمن اشاره به ساعت جيبي خود خطاب به رييس مجلس مي‌پرسند: «قصد آغاز جلسه را نداريد؟» لاريجاني كه در اين مدت چندين تجربه گرانبها در برپايي جلساتي در اين سطح دارد، تمديد چند دقيقه‌اي وقت را خواستار مي‌شود و در پاسخ مي‌شنود كه: «اين مهمانان نمي‌دانند كه ما در اين جا منتظر حضور كامل‌شان براي آغاز جلسه هستيم. بعدا در دفتر خاطرات خود مي‌نويسند ايراني‌ها با نيم ساعت تاخير اجلاس را شروع كردند.»

دكتر لنكراني هم كه طي چند روز اخير مشغول اداره اجلاس "وزراي بهداشت كشورهاي اسلامي" است در همين دقايق منتهي به شروع جلسه گزارشي از اقدامات همتايانش در رابطه با ارسال كمك‌هاي بهداشتي و پزشكي به نوار غزه ارائه مي‌نمايد. وزير جوان لبخند رضايت آقا را كه مي‌بيند، انگار خستگي اين چند روز دوندگي و تلاش را فراموش كند، به آرامي دستي بر پيشاني‌اش مي‌كشد.

اين سوتر چهار پنج خاخام يهودي هم در غالب گروه مستقلي وارد سالن شدند و به شدت مورد استقبال فلاش‌ها قرار گرفتند. همين دوستان يهودي فلسطين هم در پايان جلسه خود را به راهروي گذر رهبر رساندند تا احتمالا عرض ادبي كنند و به دل شهادت دهند كه غم غربت غزه روح‌شان را آزرده است، تا شايد موفق شوند حساب و كتاب‌شان را از صهيونيست‌ها جدا كنند. 10 دقيقه‌اي به ساعت ده مانده بود كه با اشاره يكي از مديران تشريفات، گروه براي اجراي موزيك ايستاد، رهبر و سران سه قوه وارد شدند و سرود ملي طنين‌انداز شد. بعد همه نشستند و نگاه‌ها به جايگاه بلند رييس اصلي اجلاس بود كه قاري خوش لحن و با سليقه اين آيات را شروع به خواندن كرد:

«همان كسانى كه بناحق از خانه‏هاي‌شان بيرون رانده شدند [آن‌ها گناهى نداشتند] جز اين‌كه مى‏گفتند پروردگار ما خداست و اگر خدا بعضى از مردم را با بعض ديگر دفع نمى‏كرد صومعه‏ها و كليساها و كنيسه‏ها و مساجدى كه نام خدا در آن‌ها بسيار برده مى‏شود سخت ويران مى‏شد و قطعا خدا به كسى كه [دين] او را يارى مى‏كند يارى مى‏دهد؛ چراكه خدا سخت نيرومند شكست‏ناپذير است» (سوره مباركه حج آيه شريفه 40)

حجت الاسلام محتشمي‌پور پس از پايان تلاوت به جايگاه سخنراني رفت. او در محضر رهبر انقلاب و در مقام دبيركل اين همايش به مهمانان خوش‌آمد گفته و از تاخير در اجراي مراسم به سبب ترافيك صبحگاهي شهري عذرخواهي كرد. محتشمي‌پور پس از ذكر كلياتي در باب اهميت اين اجلاس دو روزه كه در روز اول به طرح مسائل و در روز دوم خود شاهد جمع‌بندي استراتژيك سران كشورهاي عربي و اسلامي خواهد بود، پرداخت. او پس از اتمام گزارشش از رهبر انقلاب درخواست كرد تا سخنان‌شان را آغاز كنند. بيش از دويست مهماني خارجي از گوشه و كنار كره خاكي آمده بودند تا به كلام فرمانده استراتژيك منطقه خاورميانه و ولي امر مسلمين گوش بدهند. به اين لحظه كه رسيديم سالن كنفرانس سران، يكپارچه سكوت شده بود. رهبر كلام خود را با خوشامد به علماء و متفكران و سياستمداران و مجاهدان حاضر در مجلس آغاز كردند. از همان كلمات آغازين هم سوي كلام‌شان بر روي نقش و فلسفه وجودي اين همايش رفت و به صراحت از اضمحلال توش و توان رژيم اشغالگر قدس سخن گفتند.

طلسم مصونيت جنايتكار را مي‌شكنيم

مهم‌ترين و اساسي‌ترين بخش‌هاي بيانات معظم‌له به نظم، اين‌ها بود:

رژيم اشغالگر دو بار از مقاومت اسلامي شكست خورد. بزرگي اين شكست وقتي نمايان‌تر مي‌شود كه به تمرين‌ها و آماده‌سازي‌هاي نظامي، سازمان‌هاي عريض و طويل اطلاعاتي، حمايت بي‌دريغ امريكا و بعضي دولت‌هاي غربي و همدستي منافقان جهان اسلام توجه كنيم.

شرم‌ساران روزگار ما آناني هستند كه تا همين چندي پيش با علم كردن شعار "واقع‌بيني" دم از سازش و تسليم عالم اسلام بلند كرده بودند. آن هيبت دروغين ابرقدرتي فرو ريخت.

رسانه‌هاي امپراتوري رسانه‌اي جهان حتي تحمل شنيدن سوال و تحقيق درباره هلوكاست را كه بهانه‌ غصب فلسطين بود، ندارند و اين يكي از نشانه‌هاي تزلزل و ابهام و سقوط در رژيم غاصب قدس است.

اعتراض بي‌سابقه و خودجوش 120 كشور جهان و از جمله در اروپا و در انگليس كه خاستگاه اصليِ اين شجره‌ خبيثه بود، نشان مي‌دهد كه يك مقاومت جهاني عليه صهيونيزم پديد آمده كه در 60 سال گذشته هرگز تا اين حد، جدي و حجيم نبوده است. مي‌توان گفت مقاومت اسلامي لبنان و فلسطين توانسته است وجدان جهاني را بيدار كند.

دو مغالطه‌ بزرگي در قضيه‌ فلسطين پديد آورده‌اند. يكي اين‌كه مي‌گويند: «كشوري بنام اسرائيل يك واقعيت شصت ساله است و بايد با آن كنار آمد.» من نمي‌دانم اين‌ها چرا از واقعيت‌هاي ديگري كه در برابر چشم آنان است درس نمي‌گيرند؟ مگر كشورهاي بالكان و قفقاز و آسياي جنوب غربي پس از هشتاد سال بي‌هويتي و تبديل به بخش‌هائي از شوروي سابق، بار ديگر هويت اصلي خود را باز نيافتند؟ چرا فلسطين كه پاره‌ تن جهان اسلام است نتواند بار ديگر هويت اسلامي و عربي خود را بازيابد؟

دومين مغالطه‌ آن است كه گفته شود: «تنها راه نجات ملت فلسطين، مذاكره است!» در پاسخ بايد پرسيد: مذاكره با كي؟ با رژيم غاصب و زورگو و گمراهي كه جز به زور، به هيچ اصل ديگري معتقد نيست؟ آنان كه به اين بازيچه و فريب خود را دلخوش كردند چه به دست آوردند؟

رييس‌جمهور جديد آمريكا كه با شعار تغيير در سياست‌هاي دولت بوش بر سر كار آمده است، از تعهد بي‌قيد و شرط به امنيت اسرائيل دم ميزند، يعني دفاع از تروريسم دولتي، دفاع از ظلم و زورگويي، دفاع از قتل عام صدها مرد و زن و كودك فلسطيني در 22 روز، اين يعني همان كژراهه‌ دوران بوش و نه چيزي كمتر.

نجات فلسطين با دريوزگي از سازمان ملل يا از قدرت‌هاي مسلّط و به طريق اولي از رژيم غاصب به دست نمي‌آيد، راه نجات فقط ايستادگي و مقاومت است، با توحيد كلمه‌ فلسطينيان و كلمه توحيد كه ذخيره بي‌پايان حركت جهادي است.

همت كنيد و طلسم مصونيت جنايتكاران صهيونيست را بشكنيد. سران سياسي و نظامي رژيم غاصب را كه در فاجعه‌ غزه نقش‌آفرين بودند به پاي ميز محاكمه بكشانيد و به مجازاتي كه عدل و عقل حكم مي‌كند برسانيد. اين اولين قدمي است كه بايد برداشته شود. سران سياسي و نظامي رژيم غاصب بايد محاكمه شوند.

كمك همه جانبه به مردم فلسطين و حمايت كامل از آنان واجب كفائي بر همه‌ مسلمانان است. دولت‌هائي كه به جمهوري اسلامي ايران و برخي ديگر از كشورهاي مسلمان بخاطر كمك به فلسطين خرده مي‌گيرند، خود متحمل اين كمك و حمايت شوند تا تكليف اسلامي از ديگران ساقط شود،‌ و اگر همت و توان و شجاعت آن را ندارند، بهتر است به جاي خرده‌گيري و كارشكني، قدرشناسِ اقدامات مسوولانه و شجاعانه‌ ديگران باشند.

پيشنهاد ما براي التيام داغ فلسطين يك راهكار كاملا منطبق بر مردمسالاري است كه مي‌تواند منطق مشترك همه افكار جهاني باشد. آن پيشنهاد اين است كه همه صاحبان حق در سرزمين فلسطين اعم از مسلمان و مسيحي و يهودي در يك همه‌پرسي، ساختار نظام خود را انتخاب كنند و همه فلسطيني‌هايي كه سال‌ها مشقت و ‌آوارگي را تحمل كرده‌اند نيز در اين همه‌پرسي شركت كنند.

اكنون مساله بازسازي غزه يكي از فوري‌ترين مسائل فلسطين است، دولت حماس كه منتخب اكثريت قاطع فلسطين‌يان است و حماسه‌ مقاومتش در ناكام گذاشتن رژيم صهيونيستي، درخشان‌ترين نقطه در تاريخ صد ساله اخير فلسطين است، بايد مركز همه‌ فعاليت‌هاي مربوط به بازسازي قرار گيرد.

هواي گرم مديترانه خواهد وزيد

در طول سخنان رهبر انقلاب غير از اين‌ها كه گفتم تقريبا هيچ نغز نگفتني ديگري باقي نمي‌ماند غير از اين‌كه در جايي از بيانات، ايشان اشارتي به يكي از ضرب المثل‌هاي عربي داشتند كه حسابي به دل حضار نشست. خطيب بليغ اجلاس اظهار داشت: «برخي كشورهاي عربي به نداي يا للمسلمين مردم فلسطين كمترين توجهي نكردند و در قضيه‌ مهمي مانند فاجعه‌ غزه با دشمن غاصب و ظالم همكاري كردند و بر سر ديگران فرياد زدند كه شما چرا به غزه كمك مي‌كنيد؟ اين همان منطق اخزم است كه پدر خود را كتك مي‌زد و اگر كسي دخالت مي‌كرد بر سر او فرياد مي‌كشيد؛ پس از او هم پسرش آن پدر بزرگ را به باد مشت و كتك مي‌گرفت و اين در زبان عربي مَثَل شد كه: انَّ بَنيَّ رمّلوني بالدّم شِنشِنةٌ اَعرِفُها من اَخزَم

جلسه كه تمام شد و رهبر انقلاب كه از جايگاه سخنران پايين آمدند جمعيتي به استقبال شتافتند.

اين همه شخصيت بين‌المللي، وزير و رييس احزاب و قبايل عرب كه سرفه كردن‌هاي‌شان هم در چارچوب قواعد ديپلماسي است؛ انگار همه قوانين را فراموش كرده بودند كه اين‌طور شتابان دست‌و روي سيدالقائد را مي‌بوسيدند. پس از خروج رهبر از سالن همايش، ما هم براي شكار لحظه‌اي ناب از طبقه دوم خارج شديم. و چقدر خوب شد! در راه عميدالاسراي مقاومت، "سمير قنطار" را از اسارت خبرنگار سمجي نجات داديم. وقتي بعد از سلام و احوالپرسي پرسيدم به نظر تو چطور مي‌شود كه سيدنا القائد با نوشتن نامه‌اي دو صفحه‌اي ـ خطاب به اسماعيل هنيه ـ كل معادلات منطقه‌اي و بين‌المللي را تغيير مي‌دهد؟ پاسخ داد: «علتش اين است كه او به حق ولي امر مسلمين عالم است. اوست كه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي بزرگ‌ترين تاثيرات را در منطقه خصوصا در پيروزي لبنان و فلسطين گذاشته است. اصلا انگار كل متغيرات منطقه را اوست كه بنا مي‌گذارد.» آقاي قنطار همچنين براي ما از ديدارش با رهبر اتقلاب گفت و گفت كه انگشتر و چفيه ايشان را هم هديه گرفته است. لحن سخنانش مثل هواي مديترانه گرم بود و قبل از خداحافظي با تاكيد خاصي دوباره افزود كه: «اين خاطره شيرين‌ترين و زيباترين خاطره زندگي من خواهد بود.»

بعد با "انيس نقاش" يكي از دوستان و همرزمان شهيد سرافراز مقاومت، "عماد مغنيه" و از فرماندهان نظامي لبناني سخن گفتم. از او پرسيدم كه سخنان رهبر انقلاب در اين موتمر را چگونه ارزيابي مي‌كند؟ جواب داد كه «به نظر من ايشان گفتاري واقعي و منطقي ‌از ماجراهاي جهان و منطقه دارند. آقاي خامنه‌اي در سخنان‌شان از جرايم تاريخي دشمن سخن گفته‌ و علت اصلي پيروزي و انتصار "ما" در دو انتفاضه اخير لبنان و غزه را برشمردند.» گفتم چطور مي‌شود با سلاح كلماتي اين‌چنين به جنگ قواي نظامي صهيونيست رفت و پيروز بيرون آمد؟ به عربي گفت «هذا هو عظمة التحدّي!» و معني فارسي اين جمله به تسامح مي‌شود: حريف‌طلبي! البته نقاش اضافه كرد: «اين سوي ميدان شصت سال است كه كل غرب به رهبري آمريكا ايستاده‌اند و هنوز نتوانستند به پيروزي دست يابند، حال آن‌كه تا مقاومت به ميدان پا مي‌گذارد با تكيه بر حق تبارك و تعالي و شهادت‌خواهي و اعتماد به مردم همواره به پيروزي رسيده است.»

ابوجهاد هم حرف‌هايي در دفاع از آرمان انتفاضه زد. آن مرد تركيه‌اي كه چفيه رهبر را حالا به گردن داشت و چشمانش هنوز خيس بود هم براي ما از علاقه‌ سرشارش به رهبر ايران گفت. خانم ليلي هم كه دفعه پيش چفيه عربي گردن رهبر انداخته بود، اين بار باز هم با چند چفيه عربي آمده بود و خيلي ديگر از كساني كه زير پرچم‌هاي ايران و لبنان و فلسطين جمع شده بودند در پايان جلسه حول سه پرچم به ظاهر مختلف و در اصل متحد با سه رنگ مشترك، سبز و سفيد و قرمز سخن مي‌گفتند. درود خدا بر شهداء غزه و مقاومت!

۱۳۸۷ اسفند ۱۵, پنجشنبه

مطبوعات ايتاليا:رهبر ايران به آمريکا سيلي زد

به گزارش ايرنا روزنامه "لارپوبليکا"روزپنجشنبه درگزارش تحليلي با عنوان" سيلي آيت الله، اوباما مانند بوش است" نوشت:آيت الله علي خامنه اي رهبرعالي ايران روزگذشته اسراييل را يک غده سرطاني خواند و درهمان روز "محمود احمدي نژاد"رييس جمهوري اين کشور نيزبراي چندمين بارتکرار کرد که هولوکاست دروغ بزرگ عصرما است و تنها براي تشکيل دولت اسراييل ساخته شده است.
اين روزنامه مي نويسد : همچنين سردارمحمدعلي جعفري فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در پاسخ به سوالي در باره حمله احتمالي اسراييل براي متوقف کردن برنامه هسته اي ايران گفت که تمام تاسيسات هسته اي اسراييل در تيررس موشک هاي ايران قرار دارند.
لارپوبليکا با طرح پرسشي مبني براينکه معني اظهارنظرسه تن ازمقامات ايران دريک روزراجع به اسراييل چيست؟ بااشاره به پاسخ منتشره يکي ازکارشناسان سياست هاي راهبردي در امور ايران در خبرگزاري رويترز، مي نويسد : اين کارشناس معتقد است که ايران قصد ندارد تنها براي خوشايند باراک اوباما دربلند پروازي هاي منطقه اي خود بازنگري کند واگرهم دستان دراز رييس جمهوري آمريکا را بپذيرد درعوض تهران قرينه هاي مهمي را مي خواهد و درخصوص فلسطين نيز پافشاري خواهد کرد.
به نوشته اين روزنامه، با اينکه مقامات اسراييل دلايل زيادي براي نگراني دارند اما تنها اسراييل درمرکزحملات تبليغاتي تهران قرارندارد بلکه تمام جبهه اي که فعالانه از رهبري ابومازن حمايت مي کند و از داشتن رابطه با حماس در فلسطين و حزب الله در لبنان امتناع مي کند در مرکز حملات تبليغاتي ايران قرار دارد.
اين جبهه شامل آمريکا، اروپا، روسيه و باصطلاح کشوهاي عرب معتدل مي شود که در نشست اخير شرم الشيخ درباره بازسازي غزه خود را نشان داد.
لارپوبليکا افزود: کمک هاي اين کشورها براي بازسازي غزه که حدود 5 ميليارد دلار است بايد توسط مقامات تشکيلات خودگردان فلسطين هزينه شود و حماس از آن سودي نبرد.
به نوشته اين روزنامه، ايراني ها که حاميان جنبش مقاومت اسلامي فلسطين(حماس)هستند از اين موضوع بسيارخشمگين شدند و کنفرانس ديگري را در تهران در باره فلسطين برگزارکردند که درآن حتي يکي ازنمايندگان حماس"محمود الزهار" شرکت کرد.
لارپوبليکا مي نويسد: آيت الله خامنه اي نيزازفرصت بدست آمده دراين کنفرانس استفاده کرده وبه جبهه معتدلي که موافق مذاکرات اسراييل وفلسطين است حمله کرد وگفت : اين اشتباه بزرگي است که بگوييم تنها راه حل نجات ملت فلسطين از طريق مذاکرات است. مذاکرات با کي؟ با يک رژيم غاصب و قلدر که هيچ اصلي را غير از اصل زور نمي شناسد؟ يا با انگليس و آمريکا که به اين غده سرطاني اجازه تولد دادند؟
روزنامه لارپوبليکا افزود : آيت الله خامنه اي دراين خصوص گفت که حتي رييس جمهوري جديد آمريکا مانند بوش است و وقتي قول حمايت بدون شرط به امنيت اسراييل را مي دهد از تروريسم دولتي حمايت مي کند.
روزنامه "کوريره دلاسرا" نيز درشماره امروز خود با درج عنوان"ايران اوباما را يخ کرد، تو مانند بوش هستي" نوشت: سه زمامدارقدرتمند ايران ازتعرض ديپلماتيک اوباما بي قرارهستند و از نزديک شدن واشنگتن به سوريه نگران بوده و صداي خود را به مناسبت کنفرانس همبستگي با فلسطين بالا بردند.
اين روزنامه نوشت : آيت الله خامنه اي رهبر مذهبي ايران گفت که اوباما با حمايت بدون شرط از اسراييل همان راه اشتباهي را پي گرفت که بوش مي رفت، او قول تغييرات داد اما همواره در کنار يک غده سرطاني است و تنها راه فلسطيني ها، مقاومت است.
اين روزنامه همچنين با درج بخشي ازسخنان رييس جمهوري درهمايش بين المللي فلسطين در تهران نوشت: احمدي نژاد گفت که اوباما بايد راه شيطاني را ترک و سياست متفاوتي را اتخاذ کند.
کوريره دلاسرا همچنين با بازتاب اظهارات فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي مي نويسد: محمدعلي جعفري فرمانده کل سپاه پاسداران نيزهشدارداد که موشک هاي ايراني توان هدف قرار دادن تاسيسات هسته اي اسراييل را دارند.
اين روزنامه افزود: هشدار فرمانده کل سپاه اشاره اي روشن به مرکزهسته اي ديمونا (Dimona ) در"نجو" (Negev) و احتمالا پايگاه هاي نظامي ميزبان بمب هاي اتمي (حدود 200 بمب) اسراييل است.
به نوشته اين روزنامه، اعلام اعزام دو فرستاده آمريکا بنام هاي"دانيل شاپيرو" و"جفري فلتمن" به سوريه نيز باعث به صدا در آمدن زنگ خطر در تهران شد و اين اضطراب شديد تهران نشانه دلهره او است.
اين روزنامه ايتاليايي افزود: به عقيده نيويورک تايمز يکي از اهداف آمريکا، بردن سوريه در روند ديپلماتيک است حرکتي که در صورت موفقيت مي تواند ايران را تنها بگذارد.
"لاستمپا و "ايل سوله" ديگر روزنامه هاي منتشره روزپنجشنبه ايتاليا نيزبا درج مطالب مشابهي به انعکاس بيانات مقام معظم رهبري وسخنان رييس جمهوري و سردار جعفري فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و همايش بين المللي فلسطين درتهران پرداختند.

آمريكا به زمينه‌هاي گفتگو با ايران چشم دوخته است

خبرگزاري فارس: وزير امور خارجه آمريكا تاكيد كرد كه ايران به زمينه‌هاي گفتگو با ايران چشم دوخته و آماده تعامل با ايران است.


به گزارش فارس به نقل از خبرگزاري رويترز، هيلاري كلينتون وزير امور خارجه آمريكا ديروز در پايان سفر دو روزه‌اش به مصر ، سرزمين‌هاي اشغالي و كرانه غربي در هواپيماي حامل وي به بروكسل به خبرنگاران گفت: واشنگتن به زمينه‌هايي چشم دوخته تا با ايران از جمله درباره افغانستان و در صورتي كه مطمئن شود اين مذاكرات مفيد است، گفتگو كند.
اين در حالي است كه اوباما روز جمعه در پايگاهي نظامي ضمن اعلام راهبرد جديد آمريكا در عراق تصريح كرد كه به دنبال تعاملي اصولي و پايدار با كشورهاي خاورميانه از جمله ايران و سوريه است.
كلينتون با تكرار ادعاي گذشته، ايران را به دخالت در امور داخلي كشورهاي منطقه و حمايت مالي از حزب الله و حماس و ديگر گروهها متهم كرد ولي در عين حال به حمايت‌هاي گسترده كاخ سفيد به رژيم صهيونيستي و در اختيار قرار دادن تجهيزات نظامي به اين رژيم و دخالت واشنگتن در مسائل ديگر كشورها هيچ اشاره‌اي نكرد.
وزير امور خارجه آمريكا در عين حال گفت دولت آمريكا رايزني با ايران در خصوص افغانستان را بررسي مي‌كند.
كلينتون در پاسخ به سوالي درباره امكان رايزني آمريكا با ايران در خصوص افغانستان گفت: اگر مطمئن شويم اين مذاكرات مفيد و سازنده باشد، آن را بررسي خواهيم كرد.
وي گفت: در روزهاي اوليه تلاش‌هاي نظامي آمريكا و متحدين ما براي تحت تعقيب قرار دادن طالبان و القاعده ، ايران با سفير ما به طور روزانه رايزني مي‌كرد.
"هيلاري كلينتون " در ديدار با "شيخ عبدالله بن زايد آل نهيان " وزير امور خارجه امارت متحده عربي در شرم الشيخ مصر اعلام كرد كه وي ترديد دارد كه ايران به هر گونه تلاش براي تعامل بين دو كشور [ايران و آمريكا] پاسخ دهد.

فتوای مفتی اعظم مصر: فقه شیعی پیشرفته و کارآمد است


شیخ علی جمعه در اظهاراتی عبادت بر اساس فقه امام جعفر صادق(ع) را جایز دانسته و گفت: باید اعتراف کنیم که شیعیان از ما پیشی گرفتند.

به گزارش خبرگزاری مهر، "شیخ علی جمعه" در ادامه گفت: افرادی تلاش می‌کنند که روابط میان شیعه و سنی را تیره کنند و به وحدت میان مسلمانان ضربه بزنند تا از این طریق به اهداف خود دست یابند از همین رو من با صدور فتوایی عبادت بر اساس فقه شیعی را جایز اعلام می‌کنم.

وی در ادامه گفت: باید اعتراف کنیم که شیعیان در حال حاضر از ما پیشی گرفته‌اند از همین رو ما می‌توانیم با آنان همکاری کنیم زیرا تا وقتی شیعه و سنی یک قبله دارند تفاوتی میان آنان نیست. شیعیان همواره در طول تاریخ بخشی جدایی ناپذیر از امت اسلامی بوده‌ند.

شیخ جمعه همچنین افزود:‌ پیروان مذهب تشیع در اصل طایفه‌ای پیشرفته هستند اما برخی افراد وجود دارند که برای ایجاد اختلاف، کتب شیعی بسیار قدیمی را می‌گردند تا برخی مطالب اختلاف برانگیز را استخراج کنند.

مفتی اعظم مصر در ادامه گفت: برخی نظامهای سیاسی که از سوی وهابییون حمایت و پشتیبانی می‌شوند، تمام تلاش خود را به خرج می‌دهند تا روابط میان دو مذهب شیعه و سنی را تیره کنند.

به گزارش مهر ، در دهه 1960 "شیخ محمود شلتوت" شیخ الأزهر پس از حدود 3 سال مناظره با "سید شرف الدین عاملی" از علمای شیعیان جنوب لبنان، به حقانیت مذهب جعفری به عنوان یکی از مذاهب اسلامی اعتراف کرد.

تمام تاسیسات هسته‌ای اسرائیل در تیر رس موشکهای ایران است


فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان اینکه ایران در بهترین شرایط برای دفاع از تمامیت ارضی خود است گفت: تمامی تاسیسات هسته‌ای در سرزمینهای تحت اشغال رژیم صهیونیستی در تیررس موشکی ایران قرار دارد.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ستاد خبری کنفرانس بین المللی حمایت از فلسطین، سرلشکر محمدعلی جعفری اظهار داشت:‌ دکترین نظام ما دفاعی است ولی در صورت هر گونه اقدام دشمنان از جمله رژیم صهیونیستی با قاطعیت تمام توانایی پاسخگویی موشکی و دفع حملات را داریم.

وی افزود: امروز جمهوری اسلامی ایران دارای موشکهایی با برد بیش از دو هزار کیلومتر است و بر همین اساس تمامی خاک رژیم صهیونیستی از جمله تاسیسات هسته‌ای این رژیم در سیطره توانایی موشکی ما قرار دارد.

جعفری همچنین در خصوص تهدید نظامی کشورمان از سوی برخی مقامات رژیم صهیونیستی گفت: رژیم صهیونیستی برای بقای خود چاره ای جز بیان این حرفها ندارد و اینگونه یاوه گوییهای نظامی هیچگونه مبنا و اتکایی به لحاظ نظامی ندارد.

فرمانده کل سپاه با بیان این که ایران امروز در اوج آمادگی دفاعی است تصریح کرد: جمهوری اسلامی ایران در شرایط کاملا برتر نظامی در منطقه قرار دارد و توان نظامی و دفاعی امروز ما اصلا با گذشته قابل مقایسه نیست.

وی اضافه کرد: امروز به لحاظ نظامی و دفاعی در شرایطی قرار داریم که آمریکا و رژیم صهیونیستی توان هیچگونه تحرک و اقدام نظامی علیه کشورمان را ندارد.

وی همچنین خاطرنشان کرد: اکنون به اذعان دوست و دشمن، ‌جمهوری اسلامی ایران به لحاظ نظامی در شرایطی کاملا مقتدرانه و برتر قرار دارد و من هم امروز با قاطعیت جمله معروف امام راحل (ره) را تکرار می کنم که "آمریکا و اسرائیل هیچ غلطی نمی توانند بکنند ".

۱۳۸۷ اسفند ۱۴, چهارشنبه

طلسم مصونيت جنايتكاران صهيونيست را بشكنيد

اجلاس حمايت از فلسطين
خبرگزاري فارس:حضرت آيت الله خامنه‌اي با تاكيد بر اينكه انرژي عظيم امت اسلامي مي‌تواند مشكلات جهان اسلام را حل كند، فرمودند: مقاومت و صبر مجاهدان و مردم فلسطين و حمايت و كمك همه‌جانبه به آنان از سراسر كشورهاي اسلامي خواهد توانست طلسم شيطاني غصب فلسطين را بشكند.

به گزارش خبرگزاري فارس، متن كامل سخنان مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه‌اي در اجلاس بين المللي « فلسطين نماد مقاومت، غزه قرباني جنايت » بدين شرح است؛

بسم الله الرّحمن الرّحيم

به شما ميهمانان گرامي، علما و متفكران و سياستمداران و مجاهدان كه در چهارمين گردهمائي براي دفاع از فلسطين به جمهوري اسلامي ايران آمده‌ايد خوشامد مي‌گويم.
در فاصله‌ اين اجلاس با اجلاس قبلي كه در روزهاي 15 تا 17 ربيع‌الاول سال 1427 هجري قمري در تهران تشكيل شد حوادث مهم و تعيين‌كننده‌اي اتفاق افتاده است كه افق آينده را در قضيه‌ فلسطين روشن‌تر و وظايف ما را درباره‌ اين مسئله‌ همچنان اصليِ دنياي اسلام آشكارتر مي‌سازد.
از جمله‌ اين حوادث مهم، شكست شگفت‌آور نظامي و سياسي اسرائيل در برابر مقاومت اسلامي در جنگ 33 روزه‌ لبنان در سال 1427 هجري‌قمري و ناكامي خفت‌‌آور رژيم صهيونيستي در جنگ 22 روزه‌ جنايتكارانه‌اش با مردم و دولت قانوني فلسطين در غزه است.
اكنون رژيم غاصب كه چند دهه با ارتش و تسليحات خود و با پشتيباني نظامي و سياسي امريكا، چهره‌اي مهيب و شكست‌ناپذير نشان مي‌داد، دو بار از نيروهاي مقاومت كه با اتكاء به خدا و مردم، بيش از اتكاء به سلاح و تجهيزات مي‌جنگيدند، شكست‌خورده و با وجود تمرين‌ها و آماده‌سازي‌هاي نظامي و سازمان‌هاي عريض و طويل اطلاعاتي و حمايت بي‌دريغ امريكا و بعضي دولت‌هاي غربي و همدستي برخي منافقان جهان اسلام، انحلال، و شيب تند سقوط، و عدم كفايت خود در برابر موج نيرومند بيداري اسلامي را ظاهر ساخته است.
از سويي ديگر جناياتي كه در حادثه تاريخي غزه از مجرمان صهيونيست سر زد؛ كشتار وسيع مردم غيرنظامي، ويران كردن خانه‌هاي بي‌دفاع، سوراخ كردن سينه‌ كودكان شيرخوار، بمباران دبستان و مسجد، به‌كارگيري بمب‌هاي فسفري و برخي سلاح‌هاي ممنوع ديگر، بستن راه غذا و دارو و سوخت و ديگر نيازهاي اوليه‌ مردم در مدتي نزديك به دو سال، و بسي جنايات ديگر، ثابت كرد كه غريزه‌ وحشيگري و جنايت در سران دولت جعلي صهيونيست، با دهه‌هاي آغازين فاجعه‌ فلسطين هيچ تفاوتي نيافته و همان سياست و همان خويِ درندگي و بي‌رحمي كه فاجعه‌هاي دير ياسين و صبرا و شتيلا را پديد آورد، امروز هم بعينه بر ذهن و دل ظلماني اين طاغوت‌هاي زمان حاكم است كه البته امروز با بهره‌گيري از پيشرفت فناوري، دايره‌ي جنايت بسي گسترده‌تر و فاجعه‌بارتر است.
چه آنان كه با توهم شكست‌ناپذيري رژيم صهيونيست، شعار "واقع‌بيني " سر داده دست سازش و تسليم در برابر غاصبان دراز كردند، و چه كساني كه به خيال باطل خود، نسل دوم و سوّم سياستمداران صهيونيست را مبرّا از جنايات نسل اوّل دانسته، اميد همزيستي سالم در كنار آنان را در دل پروراندند، اكنون بايد به خطا خود پي برده باشند. اولاً: با موج بيداري امت مسلمان و باليدن نهال مقاومت اسلامي، آن هيئت دروغين فرو ريخته و نشانه‌هاي ناتواني و درماندگي در رژيم غاصب آشكار گشته است، و ثانياً خوي تجاوزگري و بي‌شرمي از جنايت در گردانندگان آن رژيم همان است كه در دهه‌هاي اوّل بود و هرگاه بتوانند يا گمان ببرند كه مي‌توانند، از هيچ جنايتي رويگردان نيستند.
اكنون 60 سال از اشغال فلسطين مي‌گذرد. در اين مدت همه‌ ابزارهاي قدرت مادي در خدمت غاصبان قرار گرفته است؛ از پول و سلاح و فناوري، تا تلاش‌هاي سياسي و ديپلماسي، و تا شبكه‌ عظيم امپراتوري خبري و اطلاع‌رساني.
به‌رغم اين تلاش شيطاني گسترده و حيرت‌آور، غاصبان و حاميان آنان نه تنها نتوانسته‌اند مسئله‌ مشروعيت رژيم صهيونيستي را حل كنند، بلكه اين مسئله با گذشت زمان بغرنج‌تر هم شده است.
عدم تحمل رسانه‌هاي غربي و صهيونيستي و دولت‌هاي حامي صهيونيزم در برابرِ حتي طرح سؤال و تحقيق درباره هولوكاست كه بهانه‌ غصب فلسطين بود، يكي از نشانه‌هاي اين تزلزل و ابهام است. اكنون وضع رژيم صهيونيستي از هميشه‌ تاريخ سياه خود در افكار عمومي جهان بدتر و پرسش از دليل پيدايش آن جدّي‌تر است. اعتراض بي‌سابقه و خودجوش جهاني از شرق آسيا تا امريكاي لاتين عليه آن رژيم و تظاهرات مردمي در 120 كشور جهان و از جمله در اروپا و در انگليس كه خاستگاه اصليِ اين شجره‌ خبيثه بود، و دفاع آنان از مقاومت اسلامي غزه و از مقاومت اسلامي لبنان در جنگ 33 روزه، نشان مي‌دهد كه يك مقاومت جهاني عليه صهيونيزم پديد آمده كه در 60 سال گذشته هرگز تا اين حد، جدي و حجيم نبوده است. مي‌توان گفت مقاومت اسلامي لبنان و فلسطين توانسته است وجدان جهاني را بيدار كند.
اين درس بزرگي است، هم براي دشمنان امت اسلامي كه خواسته‌اند با زور و سركوب، دولتي و ملتي جعلي و فرمايشي بسازند و با مرور زمان، آن را به واقعيتي انكارناپذير تبديل كرده و چنين تحميل ظالمانه‌اي را در جهان اسلام، عادي‌سازي كنند و هم براي امت اسلامي و بويژه جوانان غيور و وجدان‌هاي بيدار آن، تا بدانند كه مجاهدت در راه بازگرداندن حق پايمال‌شده، هرگز ضايع نمي‌شود و وعده‌ي خداوند راست است كه فرمود:
أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ. الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ ببَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ.
و قال تعالي: إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ، و قال عزوجل: وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ، و قال: وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ، و قال عز من قائل: فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقامٍ و كدام وعده از اين وعده الهي صريح‌تر كه فرمود: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ.
مغالطه‌ بزرگي كه در قضيه‌ فلسطين بر ذهن برخي از دست‌اندركاران چنگ انداخته اين است كه كشوري بنام اسرائيل يك واقعيت 60 ساله است و بايد با آن كنار آمد. من نمي‌دانم اينها چرا از واقعيت‌هاي ديگري كه در برابر چشم آنان است درس نمي‌گيرند؟ مگر كشورهاي بالكان و قفقاز و آسياي جنوب غربي پس از 80 سال بي‌هويتي و تبديل به بخش‌هايي از شوروي سابق، بار ديگر هويت اصلي خود را باز نيافتند؟
چرا فلسطين كه پاره‌ي تن جهان اسلام است نتواند بار ديگر هويت اسلامي و عربي خود را بازيابد؟ و چرا جوانان فلسطيني كه در شمار باهوش‌ترين و مقاومترين جوانان عربند نتوانند اراده‌ خود را بر اين واقعيتِ ظالمانه فائق گردانند؟
مغالطه‌ بزرگ ديگر آن است كه گفته شود تنها راه نجات ملت فلسطين، مذاكره است! مذاكره با چه كسي؟ با رژيم غاصب و زورگو و گمراهي كه جز به زور، به هيچ اصل ديگري معتقد نيست؟ آنان كه به اين بازيچه و فريب خود را دلخوش كردند چه به دست آوردند. آنچه آنها به عنوان حكومت خودگردان از صهيونيست‌ها گرفتند، با صرفنظر از ماهيت تحقيرآميز و اهانت‌بار آن، اولاً با هزينه‌ سنگينِ اعتراف به مالكيت رژيم غاصب بر تقريباً سراسر فلسطين تمام شد، ثانياً همان حكومت نيم‌بند و دروغين را هم با بهانه‌هاي واهي در مواردي زير پاي خود لگد كوب كردند؛ محاصره‌ ياسر عرفات در ساختمان مديريتش در رام‌الله و انواع تحقير و تذليل او حادثه‌اي نيست كه فراموش شود.
ثالثاً: چه در زمان عرفات و چه بويژه پس از او با مسئولان حكومت خودگردان مانند رؤساي كلانتري‌هاي خود رفتار كردند كه وظيفه‌شان تعقيب و دستگيري مجاهدان فلسطيني و محاصره‌ اطلاعاتي و پليسي آنهاست، و بدين‌ صورت تخم كينه را در ميانه‌ گروه‌هاي فلسطيني پاشيدند و آنها را به جان يكديگر انداختند.
و رابعاً: همان اندازه دستاورد ضعيف هم فقط به بركت جهاد مجاهدان و مقاومت غيور مردان و زنان تسليم‌ناپذير بود. اگر انتقاضه‌ها رخ نميداد صهيونيست‌ها با وجود تنازل پي‌درپي رؤساي سنتي فلسطين در برابر آنها، همين اندازه را هم هرگز به آنان نمي‌دادند.
يا مذاكره با امريكا و انگليس كه بزرگترين گناه را در ايجاد و حمايت از اين غده‌ سرطاني مرتكب شده‌اند؟ و خود پيش از آنكه ميانجي باشند طرف دعوايند؟ دولت آمريكا هيچگاه حمايت بي‌قيد و شرط خود از رژيم صهيونيست و حتي از جنايت‌هاي آشكار آن از قبيل ماجراي اخير غزه را متوقف نكرده است.
حتي رئيس‌جمهور جديد آمريكا هم كه با شعار تغيير در سياست‌هاي دولت بوش بر سر كار آمده است، از تعهد بي‌قيد و شرط به امنيت اسرائيل دم مي‌زند، يعني دفاع از تروريسم دولتي، دفاع از ظلم و زورگوئي، دفاع از قتل عام صدها مرد و زن و كودك فلسطيني در 22 روز، اين يعني همان كژراهه‌ دوران بوش و نه چيزي كمتر.
مذاكره با مجامع وابسته به سازمان ملل هم يك رويكرد عقيم ديگر است. سازمان ملل شايد در كمتر نمونه‌اي همچون مسئله‌ي فلسطين، مورد آزمونِ افشاگر و رسواكننده قرار گرفته باشد.
شوراي امنيت، يك روز اشغال فلسطين به وسيله‌ گروه‌هاي تروريست جرّار را سريعاً به رسميت شناخت و نقشي اساسي را در پيدايش و تداوم اين ظلم تاريخي بازي كرد، و پس از آن چندين دهه همواره در برابر نسل‌كشي‌ها، آواره‌سازيها، جنايت‌هاي جنگي و انواع جرايم گوناگون ديگر آن رژيم، سكوت رضايت‌آميز كرد، و حتي هنگامي ‌كه مجمع عمومي رأي به نژادپرست‌ بودن صهيونيسم داد، نه تنها با آن همراهي نكرد، كه در عمل 180 درجه با آن فاصله گرفت. كشورهاي زورگوي عالم كه برخوردار از عضويت دائم در شوراي امنيت‌اند از اين مجمع جهاني همچون ابزار استفاده ميكنند.
نتيجه آنكه نه تنها اين شورا به كار امنيت در جهان كمكي نمي‌كند بلكه هرجا كه قرار است مفاهيمي همچون حقوق ‌بشر يا دموكراسي و امثال آن، وسيله‌‌ زياده‌طلبي و سلطه‌ بيشتر آنان گردد،‌ به كمك ايشان مي‌شتابد و بر كارهاي نامشروع آنان پوششي از فريب و دروغ مي‌افكند.
نجات فلسطين با دريوزگي از سازمان ملل يا از قدرت‌هاي مسلّط و به طريق اولي از رژيم غاصب به دست نمي آيد، راه نجات فقط ايستادگي و مقاومت است، با توحيد كلمه‌ فلسطينيان و كلمه‌ توحيد كه ذخيره‌ بي‌پايان حركت جهادي است.
اركان اين مقاومت،‌ از سويي گروه‌هاي مجاهد فلسطيني و آحاد مردم مؤمن و مقاوم فلسطين در داخل و خارج آن كشورند؛ و از سوئي ديگر، دولت‌ها و ملت‌هاي مسلمان در سراسر جهان، بويژه عالمان ديني و روشنفكران و نخبگان سياسي و دانشگاهيان. اگر اين دو ركن مستحكم در جاي خود قرار گيرند، بي‌شك وجدان‌هاي بيدار و دلها و انديشه‌هايي كه افسون تبليغات امپراتوري خبري استكبار و صهيونيزم، آنها را مسخ نكرده،‌ در هر نقطه‌ عالَم به ياري ذي‌حق و مظلوم خواهند شتافت و دستگاه استكبار را در برابر طوفاني از انديشه و احساس و عمل قرار خواهند داد.
نمونه‌ اين حقيقت را طي روزهاي اخير مقاومت پرشكوه غزه همه ديديم. گريه‌ رئيس غربي يك سازمان خدماتي بين‌المللي در برابر دوربين رسانه‌ها، اظهارات همدردانه فعالان سازمان‌هاي بشردوستانه، تظاهرات بزرگ و صميمي مردم در قلب پايتخت‌هاي اروپايي و شهرهاي امريكا، اقدام شجاعانه‌ رؤساي چنددولت در امريكاي لاتين، همه و همه نشانه‌ي آن است كه دنياي غيرمسلمان نيز هنوز به دست نيروهاي شرآفرين و فسادآفرين ـ كه نام قرآني آنها شيطان است ـ به طور كامل تسخير نشده و هنوز ميدان براي جولان حقيقت،‌ باز است.
آري،‌ مقاومت و صبر مجاهدان و مردم فلسطين و حمايت وكمك همه‌جانبه به آنان از سراسر كشورهاي اسلامي خواهد توانست طلسم شيطاني غصب فلسطين را بشكند. انرژي عظيم امت اسلامي ميتواند مشكلات جهان اسلام و از جمله، مشكل حاد و فوري فلسطين را حل كند.
اكنون خطاب من به شما برادران و خواهران مسلمان است در سراسر جهان و نيز به همه‌ وجدان‌هاي بيدار از هر كشور و ملت همت كنيد و طلسم مصونيت جنايتكاران صهيونيست را بشكنيد. سران سياسي و نظامي رژيم غاصب را كه در فاجعه‌ غزه نقش‌آفرين بودند به پاي ميز محاكمه بكشانيد و به مجازاتي كه عدل و عقل حكم مي‌كند برسانيد. اين اولين قدمي است كه بايد برداشته شود. سران سياسي و نظامي رژيم غاصب بايد محاكمه شوند. اگر جنايتكار مجازات شود، راه جنايت براي آنان كه انگيزه و جنون آن را دارند ناهموار خواهد شد. آزاد گذاشتن عاملان جنايت‌هاي بزرگ، خود عامل و مشوق جنايت‌هاي ديگر است. اگر امت اسلامي پس از جنگ 33 روزه‌ لبنان و آن‌ فاجعه‌آفريني‌هاي دهشتناك، مجازات صهيونيست‌هاي فاجعه‌آفرين را بجدّ مطالبه مي‌كرد، اگر اين مطالبه‌ بحق پس از به خاك و خون كشيدن كاروان‌هاي عروسي در افغانستان و پس از جنايات بلك‌واتر در عراق و پس از رسوايي‌هاي سربازان آمريكايي در ابوغريب و غير آن صورت مي‌گرفت، امروز ما شاهد كربلاي غزه نمي‌بوديم.
ما دولت‌ها و ملت‌هاي مسلمان در آن قضايا وظيفه‌اي را كه قانون عقل و عدل بدان حكم مي‌كرد انجام نداديم و نتيجه آن چيزي است كه امروز شاهد آنيم.
جاي تأسف عميق است كه برخي از دولت‌ها و سياستمداران جهاني، از مقولات اخلاقي و قضاوت وجداني بشري، سخت بيگانه‌اند. براي آنها قتل‌عامِ بيش‌از 1350نفر و زخمي كردن حدود 5500 نفر مردم بي‌‌سلاح و بسياري كودك در ظرف 22 روز در غزه، هيچ حساسيتي برنمي‌انگيزد؛ قاتلان و مجرمان نه تنها مجازات نمي‌شوند، كه پاداش هم مي‌گيرند.
امنيت رژيم سفاك يك امر قدسي كه بايد در هر حال از آن دفاع كرد به شمار مي‌آيد و طرف مظلوم، چه دولتي كه با رأي قاطع مردم بر سر كار آمده و چه مردمي كه آن دولت را بر سر كار آورده‌اند،‌ متهم و محكوم مي‌شوند. اين است حكم ديوان سياستي كه با اخلاق و وجدان و فضيلت، نسبتي ندارد و آبش با آن به يك جو نمي‌رود. اين دولت‌ها هنگامي كه نفرت عميق افكار عمومي را از خود مشاهده مي‌كنند، بي آنكه علت آشكار آن را ببينند، به سراغ باز هم سياست‌ورزي مي‌روند و اين چرخه‌ معيوب همچنان ادامه مي‌يابد.
برادران و خواهران عزيز در همه‌ي جهان اسلام ! از تجربه‌ها درس بگيريم.
امت بزرگ ما امروز به بركت بيداري اسلامي، داراي قدرت عظيمي است. كليد حل مشكلات فراوان كشورهاي اسلامي، در دست همت و يكپارچگي اين مجموعه‌ شگرف است، و مسئله‌ فلسطين، فوري‌ترين مسئله‌ جهان اسلام است.
گاهي شنيده مي‌شود كه كساني مي‌گويند: فلسطين يك مسئله‌ عربي است. اين سخن به چه معني است؟ اگر مقصود آن است كه عرب، احساسات خويشاوندانه‌تري دارد و مايل است خدمت و مجاهدت بيشتري تقديم كند،‌ اين چيز پسنديده‌اي است و ما به آن تبريك مي‌گوييم. ولي اگر معني اين سخن آن است كه سران برخي كشورهاي عربي به نداي يا للمسلمين مردم فلسطين كمترين توجهي نكنند و در قضيه‌ مهمي مانند فاجعه‌ غزه با دشمن غاصب و ظالم همكاري كنند و بر سر ديگران كه نداي وظيفه، آرامشان نمي‌گذارد فرياد بكشند كه شما چرا به غزه كمك مي‌كنيد.
در اين صورت هيچ مسلماني و هيچ عربي غيور و با وجداني اين سخن را نمي‌پذيرد و گوينده‌ آن را از سرزنش و تقبيح معاف نمي‌سازد. اين همان منطق اخزم است كه پدر خود را كتك مي‌زد و اگر كسي دخالت مي‌كرد بر سر او فرياد مي‌كشيد؛ پس از او هم پسرش آن پدر بزرگ را به باد مشت و كتك مي‌گرفت و اين در زبان عربي مَثَل شد كه: انَّ بَنيَّ رمّلوني بالدّم شِنشِنةٌ اَعرِفُها من اَخزَم
كمك همه جانبه به مردم فلسطين و حمايت كامل از آنان واجب كفايي بر همه‌‌ مسلمانان است. دولت‌هايي كه به جمهوري اسلامي ايران و برخي ديگر از كشورهاي مسلمان به خاطر كمك به فلسطين خرده ميگيرند، خود متحمل اين كمك و حمايت شوند تا تكليف اسلامي از ديگران ساقط شود،‌ و اگر همت و توان و شجاعت آن را ندارند، بهتر است به جاي خرده‌گيري و كارشكني، قدرشناسِ اقدامات مسئولانه و شجاعانه‌ ديگران باشند.
حضار محترم شما كه در اين گردهمائي حضور يافته ايد، در مسئله‌ي فلسطين صاحبنظر و انديشه‌وريد. وظيفه‌ي تاريخي امروز ما تكرار سخنان و تئوريهاي ناتوانِ گذشته نيست، بلكه ارائه‌ي راهكاري است كه فلسطين را از زير ستم رژيم صهيونيستي آزاد كند. پيشنهاد ما يك راهكار كاملاً منطبق بر مردمسالاري است كه ميتواند منطق مشترك همه‌ي افكار جهاني باشد. آن پيشنهاد اين است كه همه‌ي صاحبان حق در سرزمين فلسطين اعم از مسلمان و مسيحي و يهودي در يك همه‌پرسي، ساختار نظام خود را انتخاب كنند و همه‌ي فلسطيني هائي كه سالها مشقت‌ آوارگي را تحمل كرده اند نيز در اين همه‌‌پرسي شركت كنند.
دنياي غرب بايد بداند كه نپذيرفتن اين راه حل نشانه‌ي پايبند نبودن به دموكراسي است كه پيوسته از آن دم ميزنند و اين آزمون افشاگر ديگري
بر عليه آنان خواهد شد.
آزمون قبلي آنان نيز در فلسطين بود كه نتيجه‌ي انتخابات كرانه‌ي باختري و غزه را كه روي كارآمدن دولت حماس بود نخواستند بپذيرند. كساني كه دموكراسي را تا جائي مي پذيرند كه نتائج آن مطلوب آنان باشد، جنگ‌طلب و ماجراجويند و اگر از صلح دم ميزنند جز دروغ و فريب نيست.
اكنون مسأله‌ي بازسازي غزه يكي از فوري‌ترين مسائل فلسطين است، دولت حماس كه منتخب اكثريت قاطع فلسطينيان است و حماسه‌ي مقاومتش در ناكام گذاشتن رژيم صهيونيستي، درخشانترين نقطه در تاريخ صد ساله‌ي اخير فلسطين است، بايد مركز همه‌ي فعاليتهاي مربوط به بازسازي قرار گيرد. شايسته است كه برادران مصري راه كمك‌ها را باز كنند و بگذارند كه كشورها و ملتهاي مسلمان به وظيفه‌ي خود در اين مهم عمل كنند.
در پايان ياد شهيدان جنگ 22 روزه را كه با خون خود غزه‌ي فلسطين را به عزت اسلام و عرب مبدل كردند گرامي ميدارم و براي آنان طلب مغفرت و رحمت ميكنم. و نيز به همه‌ي شهيدان فلسطين و لبنان و عراق و افغانستان و همه‌ي شهيدان اسلام و به روح مطهّر امام راحل عظيم الشأن درود ميفرستم.
از خداوند متعال عزت اسلام و مسلمين و نزديكي هر چه بيشتر ملتهاي مسلمان به يكديگر و بيداري روزافزون دنياي اسلام را مسألت ميكنم.
والسلام عليكم و رحمة‌الله و بركاته
انتهاي پيام/

۱۳۸۷ اسفند ۱۳, سه‌شنبه

کنفرانس بين المللى فاجعه انسانى غزه


دادستان کل کشور ضمن اعلام جرم علیه جنایتکاران در سرزمین فلسطین خواستار رسیدگی قانونی و عادلانه برای مجازات مجرمان و احقاق حقوق زیان دیدگان شد
.
به گزارش خبرگزاری در سمینار یک روزه حقوقدانان بین المللی که صبح دیروز با حضور 50نفر حقوقدان داخلی و خارجی در سالن دریای نور هتل استقلال برگزار شد، قربانعلی دری نجف آبادی با بیان اینکه امروز زخم کهنه 60ساله جراحات وارده بر سر ملت مظلوم فلسطین خصوصا طی جنگ 22روزه غزه قلب هر انسان آزاده را به درد می آورد گفت: صحنه دلخراش شهادت کودکان مظلوم چهره کریه و پلیدی را از مباشران، شرکا و حامیان این جنایت به تصویر کشیده است.
دادستان کل کشور با بیان اینکه اجرای عدالت و جبران خسارات ناروا از اصول کلی حقوقی مشترک بین همه نظام های حقوقی جهان و مورد پذیرش بین المللی است گفت: به استناد ماده های 146 و 148 کنوانسیون چهارم 1949ژنو و اساسنامه دیوان کیفری بین المللی که مقرر می دارد فجیع ترین جنایاتی که موجب اضطراب جامعه بین المللی می شود، نباید بدون مجازات بماند و باید با اتخاذ تدابیر لازم در سطوح ملی و بین المللی، تعقیب موثر مرتکبین تضمین گردد و برای پایان دادن به مصونیت مرتکبین و فرار آنها از مجازات و در نتیجه پیشگیری از وقوع مجدد چنین جنایاتی اقدام کند.
رئیسی: سازمان ملل از مرجعیت مردم جهان افتاده است
سیدابراهیم رئیسی معاون اول قوه قضائیه هم در این سمینار با اشاره به قوانین موجود در حقوق بین الملل گفت: در بعد اشغالگری به موجب قوانین و میثاق های بین المللی هرگونه اشغالگری ممنوع است.
رئیسی با تاکید بر اینکه سازمان ملل دیگر مرجع مردم جهان نیست، افزود: در جریان فلسطین این موضوع احساس شد و امروز تصمیم گیری در مورد فلسطین به مجاهدان فلسطینی منتقل شده است.
معاون اول قوه قضائیه با تاکید بر اینکه نقش دادستان ها، حقوقدانان و وکلا در سراسر جهان برای انجام یک اقدام هماهنگ برای احقاق حقوق فلسطین لازم است افزود: پرونده جنایات صهیونیست ها بسیار سنگین است که باید در محکمه بین المللی مورد رسیدگی قرار گیرد.
احمد جبرائیل: فلسطین تا آخرین قطره خون مقاومت می کند
دبیر کل جبهه آزادیبخش فلسطین هم به عنوان یکی دیگر از سخنرانان این نشست با اشاره به اینکه مقاومت رمز حیات فلسطین است، گفت: فلسطین هیچگاه دست خود را به نشانه تسلیم بالا نمی برد و تا آخرین قطره خون خود به آزادی کشورش از دست متجاوزان مقاومت می کند.
وی با اشاره به ویژگی های این اجلاس گفت: افرادی که امروز در این اجلاس حضور دارند برای حمایت از ملت مظلوم فلسطین حضور پیدا کردند و چه افراد مسلمان و چه افراد غیرمسلمان همه آنها در کنار مردم غزه و فلسطین بودند.
احمد جبرائیل افزود: ما امروز احساس بزرگواری می کنیم که خدا به ما توفیق داد که در کشوری که انقلاب به رهبری امام خمینی در آن شکل گرفت، حضور پیدا کنیم. امامی که همواره از مستضعفان جهان و مظلومان فلسطین دفاع می کرد.
شیخ یزبک: آیت الله خامنه ای به ما خودباوری داد
در همین حال یک عضو شورای رهبری حزب الله لبنان هم گفت: مقاومت را اساس حرکت و پیروزی و آنچه که امام خمینی پایه های آن را گذاشت برای خود اصل می دانیم.
شیخ محمد یزبک عضو شورای رهبری حزب الله لبنان با اشاره به رهبری داهیانه مقام معظم رهبری در حمایت از ملت فلسطین گفت: خدا را شکر می کنم که خداوند شخصیتی را به ما عنایت کرد که برای ما خودباوری ایجاد کرده است و ما امروز به عنوان یک مسلمان می توانیم با عزت و کرامت زندگی خود را ادامه دهیم.
وی با اشاره به بی توجهی سازمان های بین المللی در محاکمه رژیم صهیونیستی گفت: شورای امنیت و سازمان ملل و همه سازمان های حقوق بشری زمانی که مطلب و مساله به صهیونیست ها می رسد، برای محاکمه آنها سکوت می کنند و نشانه آن عدم اجرای 425 تصمیم پس از اشغال لبنان و فلسطین است که هیچ کدام از آنها اجرایی نشده و هیچ کس به اسرائیل برای عمل به تعهدات خود فشاری وارد نکرده است.

چرا سکوت ؟!


برتراند راسل، فیلسوف بلندآوازه انگلیسی می گفت « از کسانی تعجب می کنم که با وجود دهها زمینه مناسب برای دست زدن به یک خطای جدید، بازهم اشتباهات قبلی را تکرار می کنند»! در ادامه سخن برتراند راسل می توان گفت؛ مقامات آمریکایی باید بسیار خشنود و خرسند باشند وقتی می بینند بعضی ها در ایران اسلامی، این آمادگی را دارند که برای چندمین بار از یک سوراخ گزیده شوند و می توان به آنها حق داد! که در مقابل کم هوشی برخی از دست اندرکاران امور کشورمان، خود را بسیار هوشمند و نابغه تلقی کنند!
از مقدمه ای که در ابتدای این وجیزه آمده است تعجب نکنید. کافی است نگاهی گذرا به آنچه در پی خواهد آمد داشته باشید تا دراین باره با نگارنده همصدا شوید و شاید هم صدای شما به فریاد بلند شود که صدالبته، حق دارید.
چند روزی است که یک هیئت سرشناس از سینماگران آمریکایی از جمله «تام پولاک» رئیس کمپانی یونیورسال و سد جنیس (سد گانیس) رئیس آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک آمریکا-اعطاکننده جایزه اسکار- و آنت بنینگ هنرپیشه معروف هالیوود و بازیگر نقش اول در فیلم «زیبای آمریکایی» و... به ایران آمده اند. برخی از اعضای این هیئت، از جمله جنیس، از سیاستگذاران اصلی هالیوود و در آمریکا دارای مقام رسمی در حد یک وزیر است. او بدون کمترین مانع و هر وقت بخواهد می تواند با عالی ترین مقامات آمریکایی دیدار کند. او طی چند سال اخیر با جرج بوش، سناتورهای آمریکایی- از هردو جناح بازها و کبوترها- و اعضای دیوان عالی آمریکا ملاقات های پی در پی داشته است. وظیفه جنیس و هیئت همراه او گسترش فرهنگ و سیطره سیاسی آمریکاست. خب! می توان گفت؛ اعضای این هیئت به وطنشان علاقه دارند، این که جرم نیست!... اعضای این هیئت سابقه طولانی و شناخته شده ای در ساخت فیلم های ضد ایرانی و ضد اسلامی و تهیه چندین فیلم معروف در دفاع از صهیونیست ها و قانونی جلوه دادن جنایات آنها و... دارند. فیلم هایی نظیر «ماجراهای ایندیانا جونزجوان» در تبلیغ و ترویج اسطوره های صهیونیستی، فیلم «قلمرو» با توهین آشکار و مشمئزکننده به اسلام و مسلمانان. فیلم «ایوان قدرتمند»؛ فیلمی وهن آمیز علیه باور به خداوند سبحان- که بسیاری از کشورهای اسلامی نمایش آن را ممنوع اعلام کردند- فیلم «یونایتد 93» توهین به اسلام و تلاش برای تروریست جلوه دادن مسلمانان و دهها فیلم مشابه دیگر و...
ممکن است گفته شود حضور این هیئت در جمهوری اسلامی ایران می تواند آنها را از نزدیک با واقعیات آشنا کند و زمینه ای برای توهم زدایی از اذهان به خطا رفته آنان باشد. این برداشت اگرچه بر فرض صحت نیز ساده اندیشانه است ولی چندان پاپیچ آن نمی شویم و فعلاً با تسامح می پذیریم که اگر با این هدف آمده بودند یا دعوت شده بودند چندان نگران کننده نبود. اما واقعیت غیر از این است و ماجرا، آن گونه که خود به صراحت مطرح کرده و میزبانان ایرانی آنها نیز نه فقط تائید بلکه تأکید کرده و می کنند چیز دیگری است. اهداف سفر هیئت یاد شده را از زبان مدیرعامل خانه سینما که ظاهراً میزبان آنهاست، بخوانید؛ «این هیئت به ایران آمده اند تا در راستای برنامه توسعه علمی- آموزشی و ارتقای شغلی اعضای جامعه اصناف سینمای ایران، سمینارهای تخصصی و کارگاه های آموزشی برقرار کنند تا به تبادل تجارب با جامعه سینمایی ایران پرداخته و دانش سینمایی خود را به این سینما انتقال دهند»!!
اکنون با توجه به سوابق این هیئت در دشمنی و کینه توزی علیه اسلام و ایران و اهداف رسماً اعلام شده آنان که تبادل تجربیات و آموزش دانش سینمایی خود به سینماگران ایران است! انگشت حیرت به دندان نمی گزید؟ و از ساده لوحی برخی دست اندرکاران- که کمترین برخورد منطقی و قانونی با آنان کنار گذاشتن از مسئولیت است- خنده تلخ بر لب هایتان نمی نشیند و در همان حال، از این که احتمالاً برخی دیگر از دست اندرکاران کاسه ای زیر نیم کاسه دارند و هنوز بر سر کارند- یا به بیان گویاتر، مسئولان را سر کار گذاشته اند- تأسف نمی خورید؟!
آیا شرم آور نیست که کسانی در جمهوری اسلامی ایران از سازندگان و تهیه کنندگان فیلم های ضد اسلامی و ضد ایرانی برای انتقال تجربیات و آموزش به سینماگران ایرانی دعوت کنند و علاوه بر رسانه ها و مجامع و محافل آلوده و بدسابقه، برخی از دست اندرکاران ساده لوح نیز برای آنها هورا بکشند و به به و چه چه راه بیندازند؟!
همین چند روز پیش بود- 5/12/87- که آقای قشقاوی سخنگوی محترم وزارت امور خارجه کشورمان با نگرانی اعلام کرد «هالیوود ساخت 30 فیلم ضد ایرانی را در دستور کار خود دارد» و هشدار داد که «حوزه هنر، حوزه ای ارزشمند است که نباید آلوده شود». و برخی دیگر از مسئولان نیز خبرها و هشدارهای مشابهی در همین راستا داشته اند! مگر افرادی نظیر «سدجنیس» و «تام پولاک» سردمداران هالیوود نیستند؟!
راستی! آیا هیئت یاد شده با بهره گیری از کرامات عرفانی! و از طریق «طی الارض»! به ایران آمده است؟! خب! چه کسانی از آنها دعوت کرده اند؟ چه کسانی به آنها ویزا داده اند؟ چه کسانی میزبانی آنان را برعهده گرفته اند؟ چه کسانی با برنامه اعلام شده این هیئت یعنی انتقال تجربیات سینمایی آنها به سینماگران ایرانی- با توجه به سوابق ضد دینی و ضد ایرانی آنان- موافقت کرده اند؟! سکوت نکنید! این پرسش ها نمی تواند بی پاسخ بماند و کسانی که در این ماجرا کوتاهی و قصور و یا عناد و تقصیر داشته اند نمی توانند برای همیشه از نگاه تیزبین مردم مؤمن و انقلابی ایران اسلامی پنهان بمانند.
و اما، پشت صحنه این ماجرا که بارها از سوی مقامات آمریکایی اعلام شده شنیدنی تر است و البته عبرت انگیز و در همان حال تعجب آور که چرا مسئولان محترم و ذیربط در کشورمان از آن بی خبرند؟! و اگر قرار نیست اینگونه رخدادها و طرح ها و پروژه های رسماً اعلام شده دشمن را رصد کنند، پس در چه کارند؟! در اینجا فقط به یک نمونه از آن بسیارها اشاره کرده و شرح کامل داستان را به فرصتی دیگر موکول می کنیم؛
در سال 1385- 2006 میلادی- همزمان با مصوبه سازمان CIA که در آن، هالیوود را به ساختن فیلم های جذاب! برای توجیه جنگ آمریکا علیه تروریسم!! موظف کرده بود، کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا نیز پروژه ای به نام «مدیریت دیدارهای بین المللی» میان شهروندان آمریکایی با چند قشر از اقشار کشورهای هدف - از جمله ایران اسلامی- تدوین کرده و به تصویب رساندند. براساس این طرح که به ECA مشهور است و سایت وزارت خارجه آمریکا در همان هنگام متن خلاصه ای از آن را منتشر کرد، دیدارهایی از سوی آمریکایی ها با سینماگران، ورزشکاران، هنرمندان و دانشجویان ایرانی- در ایران و آمریکا- پیش بینی شده بود و هدف از این دیدارها، ترویج و توجیه سیاست های خاورمیانه ای آمریکا در پوشش های هنری، ورزشی، علمی و... اعلام شده بود.
کاندولیزا رایس از این طرح با عنوان «دیپلماسی شهروندی» -CITIZEN DIPLOMACY- یاد کرده و گفته بود؛ در این حرکت راهبردی، هریک از شهروندان آمریکایی در تماس با ایرانیان، نقش یک دیپلمات آمریکایی را برعهده خواهند داشت و دیدارهای آنان قبل از آن که هنری، ورزشی، علمی و... باشد، ماهیت سیاسی دارد. رایس در کنگره از اختصاص اولیه 900 میلیون دلار برای انجام این دیدارها خبر داده بود. جالب است که هیئت سینمایی مورد اشاره اعلام کرده اند که با هزینه شخصی به ایران آمده اند!
این نکته را نیز به نقل از سایت وزارت خارجه آمریکا بخوانید؛ «وزارت خارجه برای هنرمندان ایرانی در محصولات آمریکایی موقعیت حضور و فعالیت ایجاد می کند تا براساس یک چشم انداز امنیتی بتواند از آنان به عنوان سفیران ارزش های سکولار ایالات متحده بهره گیرد»... و این قصه سر دراز دارد که پیش از این به آن پرداخته و باز هم خواهیم پرداخت... حالا با آنچه در صدر این نوشته آمده است موافقید؟!
حسین شریعتمداری

۱۳۸۷ اسفند ۱۲, دوشنبه

نبود انحراف در فعاليت هسته‌اي ايران

متن كامل بيانيه مديركل آژانس اتمي درباره برنامه هسته‌اي ايران
البرادعي بر نبود انحراف در فعاليت هسته‌اي ايران تاكيد كرد

خبرگزاري فارس: مديركل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي در افتتاحيه نشست فصلي شوراي حكام مجددا بر عدم انحراف در برنامه هسته‌اي ايران تاكيد كرد.


به گزارش فاس، "محمد البرادعي " در سخنراني خود در افتتاحيه نشست شوراي حكام آژانس بين‌المللي انرژي اتمي در وين گفت: شما قبلا گزارش من درباره اجراي توافقنامه پادمان‌هاي پيمان منع گسترش تسليحات هسته‌اي و مفاد مرتبط با قطعنامه‌هاي 1737(2006)، 1747 (2007)، 1803 (2008) و 1835 (2008) را مطالعه كرده‌ايد.
وي در ادامه تصريح كرد: آژانس اتمي قادر بوده است به راستي‌آزمايي عدم انحراف مواد هسته‌اي اعلام شده در ايران ادامه دهد كه شامل تمامي اورانيوم با غناي پايين است. همانطور كه در گزارش [جديد] عنوان شد، بر خلاف درخواست شوراي حكام و شوراي امنيت، ايران فعاليت‌هاي مرتبط با غني‌سازي، يا كار بر روي پروژه‌هاي مرتبط با آب سنگين خود را تعليق نكرده است. ايران پروتكل الحاقي را كه پيش‌نيازي براي ارائه تضمين معتبر توسط آژانس درباره نبود فعاليتها و مواد هسته‌اي اعلام نشده است، اجرا نكرده است. ايران به آژانس اجازه نداده است كه راستي‌آزمايي اطلاعات طراحي مورد نياز در راكتور آي‌آر-40 در حال ساخت را انجام دهد و اين كشور متن تعديل شده بخش عمومي ترتيبات تكميلي درباره مفاد اوليه اطلاعات طراحي را اجرا نكرده است.
البرادعي افزود: آژانس اتمي متاسفانه قادر نبوده است به دليل عدم همكاري ايران در زمينه مسايل باقيمانده كه نگراني‌ها درباره ابعاد نظامي احتمالي درباره برنامه هسته‌اي ايران را افزايش مي‌دهد، پيشرفتي حاصل كند. براي اينكه آژانس قادر باشد پيشرفت حاصل كند، ايران بايد اطلاعات واقعي ارائه كرده و به مستندات، اماكن و افراد مرتبط با تمام مسايل باقيمانده امكان دسترسي ايجاد كند.
تا زمانيكه ايران اقدامات شفاف و پروتكل الحاقي را همانگونه كه توسط شوراي امنيت درخواست شده اجرا نكند، آژانس اتمي در جايگاهي نخواهد بود كه اطمينان قطعي درباره نبود فعاليت‌ها و مواد هسته‌اي اعلام نشده در ايران ارائه كند.
البرداعي همچنين تاكيد كرد: من مجددا از ايران مي‌خواهم تا تمام اقدامات مورد نياز براي اعتمادسازي درباره ماهيت صرفا صلح‌آميز برنامه هسته‌اي خود را در كوتاهترين زمان ممكن اجرا كند و بن‌بست موجود را پايان دهد. در ضمن، از كشورهاي عضوي كه اطلاعاتي را در اختيار آژانس قرار داده‌اند مي‌خواهم تا با ارائه اين اطلاعات به ايران موافقت كنند.
در پايان، اميدوارم كه رويكرد جديد جامعه بين‌الملل براي گفتگو با ايران انگيزه تازه‌اي به تلاش‌ها براي حل اين مسئله طولاني بدهد به گونه‌اي كه اطمينان لازم درباره ماهيت صلح‌آميز برنامه هسته‌اي ايران ارائه كند و در عين حال به ايران براي حق استفاده از انرژي هسته‌اي براي مقاصد صلح‌آميز تضمين دهد.
اظهارات البرادعي در حالي مطرح مي‌شود كه مدير اطلاعات ملي آمريكا نيز اخيرا در گزارشي اعلام كرد كه مدركي دال بر فعاليت تسليحاتي ايران در زمينه هسته‌اي وجود ندارد.
"رابرت گيتس "، وزير دفاع آمريكا نيز در گفت‌وگوي تلويزيوني با شبكه "ان‌بي‌سي " آمريكا گفت كه ايران در مرحله كنوني به توليد سلاح هسته‌اي و داشتن انبارهاي سلاح‌هاي هسته‌اي نزديك نيست.
انتهاي پيام/.

نقش احمدي نژاد در بالندگي امروز فرهنگ

مشروح گفتگوي صادق‌الحسيني با فارس:
نقش احمدي نژاد در بالندگي امروز فرهنگ مقاومت غيرقابل انكار است

خبرگزاري فارس: يك كارشناس خاورميانه در گفتگو با فارس گفت: نقش محمود احمدي نژاد و دولت وي و اتخاذ موضع ايستادگي در برابر زياده‌خواهي‌هاي زورمداران تاثير غيرقابل انكاري در بالندگي امروز فرهنگ مقاومت در منطقه و جهان دارد.


محمد صادق الحسيني در ميان مطبوعاتي‌هاي جهان اسلام نامي آشناست. جنگ 22 روزه غزه و حضور همزمان وي در چندين كشور عربي از جمله لبنان ما را بر آن داشت تا تحليل وي از آنچه در غزه گذشت و آنچه در پي خواهد داشت، بشنويم. وي عضو ستاد بين‌المللي حمايت از مقاومت و دبيركل انجمن گفتگوهاي عربي ـ ايراني جمهوري اسلامي ايران است.

** طرح حمله به غزه اهدافي چند بعدي را در منطقه دنبال مي‌كرد

* فارس: جناب آقاي صادق‌الحسيني با توجه به تحولات جديد منطقه و بخصوص حوادثي كه در حوزه لبنان، فلسطين و اسرائيل اتفاق افتاده و مي‌افتد، تمركز سوالات ما روي همين مبحث است.
مخاطبين ما داده‌ها و اطلاعات زيادي دارند اما تحليل‌هاي مناسب كمتر در اختيار آنها قرار مي‌گيرد.
مفروض ما اين است كه مخاطبان ما مسائل غزه را دنبال كرده و از نتايج آن مطلع هستند و شكست اسرائيل را به چشم ديده‌اند. فكر مي‌كنيد دستاوردهاي اصلي پيروزي مقاومت در غزه، غير از آنچه كه راديو و تلويزيون در كشورمان به صورت خيلي رسمي مي‌گويند، چيست؟
آيا اصلا مقاومت در اين جنگ پيروز شد يا نه؟ اگر جواب شما مثبت است، توضيح دهيد كه اين پيروزي مبداء چه تحولاتي در منطقه خواهد بود؟ و در آينده بايد منتظر چه رخدادهايي باشيم؟

** جنگ غزه نبرد اسلام آمريكايي با اسلام ناب محمدي (ص) بود

- صادق‌الحسيني: خوب چنانكه من انتظار داشتم حوزه بحث باز انتخاب و ارائه شده است. براي اين بحث لازم است يك مقدار به عقب بازگرديم و يك بك‌گراندي از حماسه‌اي كه در غزه رخ داد در منظر ديد مخاطبان قرار دهيم تا بتوانيم بفهميم كه در اين جنگ مقاومت واقعا پيروز شده است يا نه؟ يا اينكه اصلا چرا اين جنگ اتفاق افتاد و آيا مي‌شد از اين جنگ جلوگيري كرد و روند تحولات را به گونه‌اي ديگر رقم زد.
ببينيد طرحي كه اجراي آن در منطقه از زمان 11 سپتامبر با اجراي عمليات‌هاي مبهم و سوال برانگيز شروع شد، هجمه شديدي براي چندمين بار به منظور ضربه زدن به اسلام سياسي بود كه هدف آن اسلام ناب محمدي بود كه حضرت امام راحل تبيين كرده بودند. از آن زمان حمله به منطقه بر اين اساس طراحي و اجرا شد كه اسلام دشمن شماره يك جهان غرب و شرق و به تعبير دقيق‌تر دنياي مادي است.
در همين راستا طلايه‌داران ارتش دنياي مادي در افغانستان و عراق اردو زدند، موفق نشدند و درباره منشا مشكل از نظر خودشان كه ايران بود نيز اقداماتي كردند كه از جمله آنها گشودن پرونده هسته‌اي ايران در عرصه بين‌الملل بود و با اشكال گوناگون تلاش كردند كه به ايران به عنوان منادي اسلامي ناب محمدي ضربه بزنند.
وقتي طلايه‌داران ارتش دنياي مادي سراغ ايران آمدند و از اقدامات‌شان نتيجه هم نگرفتند تصميم گرفتند ايران را به عنوان بانك مركزي تروريسم معرفي كنند. البته آنچه اينها ايران را به خاطر آن به عنوان بانك مركزي تروريسم معرفي كردند، همان الهام‌بخشي آموزه‌هاي انقلاب اسلامي ايران است كه مثلا زير بار ظلم نرفتن و ايستادگي در مقابل ظلم را توصيه مي‌كند. اصل قضيه در دعواي موجود در منطقه نابودي اسلام ناب محمدي و تثبيت اسلام آمريكايي در منطقه است.
بهترين و تبلور يافته‌ترين شكل از تاثيرپذيري از تشعشعات اسلام ناب محمدي كه انقلاب اسلامي منادي آن بود را مي‌توان در وجود حزب الله لبنان ديد. اسلام سياسي اگر چه در جاهاي ديگري هم بروز يافته بود اما در حزب الله لبنان آشكارتر از هر جاي ديگر تبلور يافته بود و يك نمونه واقعي از طرز تفكر و مكتب امام خميني در لبنان پياده و اجرا شد.
دنياي غرب در جنگ 33 روزه در جولاي 2006 مقابله خشك، مستقيم و نظامي با اين نمونه تحقق يافته از مكتب اسلام ناب محمدي را تجربه كردند و دستاوردهاي بسيار تلخ و بدي نصيب‌شان شد. گزارش وينوگراد شرحي بر شكست بزرگ، واضح و عريان در جنگ با مكتب اسلام ناب محمدي حتي براي خود صهيونيست‌ها بود و بخصوص اينكه آن جنگ با اراده، دستور و طراحي آمريكا براي اسرائيل بود تا اينكه خود اسرائيل بيشتر بخواهد تصميم‌گير درباره آن باشد.

* فارس: بله بعدها مقامات اسرائيلي از آمريكا گلايه كرده بودند كه شما ما را به درون اين معركه انداختيد.

** يكي از دلايل جنگ 22 روزه مخالفت حماس با تاراج منابع گازي غزه بود

- صادق‌الحسيني: وقتي اين روال و جنگ طراحي شده آمريكا به نتيجه نرسيد و نتوانستند آن طرح بوش كه گفته بود از بيروت به دمشق و بعد به تهران خواهيم رفت و مارش پيروزي خواهيم نواخت، اوضاع دنيا به شدت بر عليه آنها شد. شيوع اسلام‌گرايي ناب در جهان اسلام به عنوان يك بحران جهاني ارزيابي شد، حتي تئوري‌پردازان بزرگ آمريكايي از طرح‌ها و مواضع خود در حال عقب‌نشيني بودند. ساموئل هانتينگتون و فوكوياما از اين جمله بودند. آمريكايي‌ها آخرين راه‌حل را بازگشت به جنگ ديدند.
طرح حمله به غزه عملا از هشت ماه قبل از تاريخ شروع حمله ريخته شده بود. اينكه گفتم تحليل نيست، اين جنگ بر اساس طرحي انجام شد كه در زمان حضور توني بلر در جايگاه نخست وزيري بريتانيا تدوين شده است.
اينها از سال 1999 خودشان را براي مسلط شدن بر منابع بسيار غني گازي كه در سواحل غزه كشف شده بود، آماده مي‌كردند. شركت BG بريتانيا با همراهي شركت CCC يك شركت يوناني‌الاصل است كه روساي آن دو خانواده بزرگ لبناني يعني صباغ و خوري هستند به نسبت 60 به 30 براي استحصال منابع گازي سواحل غزه مشاركتي را پايه‌گذاري كردند و 10 درصد باقيمانده سهام را نيز به حكومت خودگردان دادند و قراردادي هم منعقد شده است.
حماس و مقاومت فلسطيني و قاطبه جامعه فلسطيني با اين قرارداد مخالفت كرده و عنوان كردند كه گاز موجود در سواحل غزه متعلق به ملت فلسطين است.

** روسيه براي دستيابي به گاز غزه بي‌ميل نبود حماس نابود شود

اگر اين مسئله را ريشه‌يابي كنيم حتي مي‌توانيم تحليلي درباره اينكه چرا روسيه در جنگ غزه سكوت اختيار كرد بدست بدهيم چرا كه الان شركت گازپروم هم در غزه و هم در لبنان در حال افتتاح دفتر است تا از اين معركه نصيب خود را ببرد. الان در بيروت گازپروم رسما دفتر باز كرده است.
آريل شارون در سال 2001 در ديوان عالي اسرائيل عليه حكومت خودگردان اقامه دعوي كرد تا آن 10 درصد سهم حكومت خودگردان را نيز از آنها بگيرد و اين مسئله به نتيجه هم رسيد و آن 10 درصد سهم از دست سلطه فلسطيني خارج شد. طبق قراردادي كه منعقد شده بود قرار بود گاز توليد شده به مصر منتقل شود كه شارون در شكايت خود علاوه بر قطع يد حكومت خودگردان از اين منابع قرارداد را به نحوي تغيير داد كه گاز به جاي اينكه به مصر برود و از آنجا صادر شود از مسير خود اسرائيل منتقل شود تا ديگر عاملي براي تقويت جايگاه مصر و كسب درآمدي براي آن كشور هم نباشد. اين مصر ترسو و دست‌نشانده هم نه فقط اين مسئله را پذيرفت بلكه حتي واكنشي نسبت به اين مسئله نشان نداد.
اين خيلي جالب است كه اسرائيلي‌ها با كشوري چون مصر كه تا اين حد گوش به فرمان خودشان است نيز اينچنين بي‌اعتماد هستند و تا اين حد بر عليه آنها اقدام مي‌كنند و جالب‌تر اينكه مصري‌ها هيچ واكنشي هم نشان نمي‌دهند.
بعدا ايهود اولمرت به عنوان يك قرارداد چهار ميليارد دلاري آمده با دو شركت ديگر حاضر در قرارداد توليد گاز غزه وارد معامله شده است كه حماس به شدت با اين اقدام مخالفت كرد و حكومت حماس و تمام نيروهاي مقاومت با اين اقدام مخالفت كردند ولي اسرائيل اين قرارداد را منعقد كرد.

* فارس: آيا علت مخالفت حماس فقط با اين مسئله است كه سهم 10 درصدي حكومت خودگردان حذف شده است و يا اينكه با اصل قضيه كه تصميم‌گيري اسرائيل براي منابع خدادادي فلسطينيان است‌، مخالفت مي‌كند؟

- صادق‌الحسيني: حماس مي‌گويد گاز مال ماست، اسرائيل زمين، حقوق و همه چيز ما را گرفته است، خوب اينجا ساحل درياي ماست و هر چه در آن است متعلق به ماست و نبايد ديگري براي آن تصميم بگيرد.
حماس با اساس قضيه استحصال گاز به اين ترتيب مخالف است. حماس چه قرارداد قبلي و چه قرارداد فعلي را هيچ كدام را قبول ندارد. فرهنگ مقاومت با تسليم زمين و حقوق و امكانات مادي فلسطين مثل همين منابع گازي به اسرائيل به شدت مخالف است و مي‌گويد كه اين ما فلسطينيان هستيم بايد درباره منابع و امكانات كشورمان تصميم بگيريم. اين نوع قرارداد بستن مثل همان تحميل قرارداد تركمانچاي است.
اسرائيل ابتدا با ابتكار شيطاني آريل شارون و سپس پيگيري اولمرت آمد حكومت خودگردان را كه در قرارداد ابتدايي سال 1999 طرف قرارداد به شركت استخراج كننده گاز غزه بود كنار زد و اگر چه سهم 10 درصدي حكومت خودگردان به جاي خود باقي ماند اما اسرائيل خود طرف قرارداد قرار گرفت و مسير گاز را نيز از مصر به خط اشدود، حيفا و جيحان تغيير داده است.
البته همه چيز در اثر مقاومت غزه بهم خورد و من نمي‌خواهم خيلي درباره اين موضوع صحبت كنم چرا كه آن وقت اينگونه وانمود مي‌شود كه همه چيز در قضيه جنگ غزه به خاطر همين منابع گاز بوده است در حالي كه اين موضوع فقط يكي از دلايل جنگ غزه بوده است.
شارون و اولمرت مدعي هستند كه حكومت خودگردان نهادي زير نظر ماست و نبايد مستقلا چنين قراردادي منعقد كند. آنها مي‌گويند كه حاكميت در همه اين مناطق در اختيار ماست و نبايد حكومت خودگردان مثلا قرارداد خارجي ببندد. اين كار را شارون شروع كرد و اولمرت آن را به نتيجه رساند به اين ترتيب كه حكومت خودگردان در قرارداد حضور داشته باشد اما فقط همان 10 درصد سهم را از قرارداد ببرد و حاكميتي بر قرارداد و موضوعات موجود در آن نداشته باشد.
البته با اين جنگي كه بوقوع پيوست همه آنچه در اين مدت كشته بودند از بين رفت و دفتر شركتي كه براي استخراج گاز در غزه تاسيس شده بود نيز تعطيل شد.
اين يكي از دلايل حمله اسرائيل به غزه بود كه در راستاي تداوم سيطره بر منابع و اراده ملت فلسطين و از آن بالاتر مقابله با اسلام ناب محمدي و فرهنگ مقاومت بود. اراده ملت‌هاي مسلمان براي مقابله با اجنبي و سلطه بيگانگان فقط با فرهنگ مقاومت مي‌تواند ادامه پيدا كند و اگر اين فرهنگ از آنها گرفته شود عملا اسلام آمريكايي جايگزين آن مي‌شود و عملا همين طرحي پيش كشيده مي‌شود كه امروز اوباما بيايد بگويد كه مخالفان آمريكا از جمله ايران مشت‌هاي گره كرده خود را كنار بگذارند و بيايد با ما دست بدهد آن وقت ما مشكلي نخواهيم داشت، ايران اگر مشت‌هاي گره خورده خود را كنار بگذارد ديگر چيزي از آن باقي نمي‌ماند؛ اين يك بحث شكلي و سمبليك نيست چرا كه اين يعني اينكه شما اراده مقاومت را كنار بگذاريد و بياييد با هم كنار بياييم.

** جنگ 22 روزه نتيجه محتوم شكست پروسه استحاله تدريجي حماس بود

وقتي اسرائيل و آمريكا تصميم گرفتند كه به حماس اجازه حضور در انتخابات فلسطين را بدهند حتي شرطي براي حضور او نگذاشتند كه مثلا اول اسرائيل را به رسميت بشناسيد يا فلان بكنيد تا اجازه حضور در انتخابات داشته باشيد. همه اينها را مسكوت گذاشتند و خود حماس هم اين مسئله را مسكوت گذاشت. آمريكا و اسرائيل به دنبال اين بودند كه حماس را به تدريج بعد از اينكه به داخل روند سياسي و حكومتي كشاندند استحاله كنند.
آمريكا و اسرائيل فكر مي‌كردند وقتي حماس را در حكومت داخل كردند و او را با محذوريت‌ها و چارچوب‌هاي حكومتي درگير كردند مي‌توانند به تدريج او را استحاله كنند و با قراردادن حماس در منگنه امنيت مردم، اقتصاد فلسطين و امثال اينها او را از مباني اعتقادي‌اش كه بر اساس آنها اسرائيل را به رسميت نمي‌شناسد، دور كنند. در واقع اينها مي‌خواستند همان بلايي را كه سر سازمان آزاديبخش آوردند در مورد حماس تكرار كنند.
از آنجا كه رژيم صهيونيستي نتوانست طرح استحاله حماس را چنانكه طراحي كرده بود پيش ببرد لذا آمد حمله به غزه را طراحي كرد. اين حمله هشت ماه پيش طراحي شد و فقط منتظر رسيدن فرصت مناسبي كه براي آن در نظر گرفته داشتند، بودند. اين فرصت خلا بين‌المللي بين انتخاب اوباما تا روي كار آمدن وي بود كه در اين مدت طبيعتا توقعي نبايد از رئيس جمهور حاكم در آمريكا داشت. اگر يادتان باشد اين بحث زياد مطرح شد كه ممكن است مثلا دولت بوش در مقطع بعد از انتخابات رياست جمهوري آمريكا تا روي كار آمدن رئيس جمهور جديد مثلا به ايران حمله كند يا جنگ اقليمي در منطقه به راه بيافتد كه سوريه را نيز در بر مي‌گرفت، اين بحث‌ها زياد مطرح بود.

* فارس: آيا اين گمانه وجود ندارد كه طراحان جنگ غزه مي‌خواستند نابودي حماس در غزه و تغيير موازنه در فلسطين را به عنوان كليد ايجاد بستر جديد تعامل و تقابل با ايران در دست اوباما بگذارند؟

** قرار بود شكست مقاومت در فلسطين برگ برنده اوباما در مذاكره با ايران باشد

- صادق‌الحسيني: بدون شك و 100 درصد اين هدف طراحي شده بود. قرار بود اين حركت به عنوان حركت كيش و مات عليه ايران از سوي اوباما مورد استفاده قرار گيرد.
طبق اطلاعاتي كه از مراجع مختلف و متعدد در منطقه بدست من رسيده است طرح حمله به غزه ابعاد ديگري نيز داشت. طرح مذاكره غير مستقيم بين سوريه و اسرائيل با ميانجي‌گري تركيه در حال پخت و پز بود كه چنانچه ضربه به حماس موثر واقع شد و حماس در غزه نابود شد، عملا در گام بعدي تل‌آويو، دمشق و بيروت تحت نظر سياسيون مخالف حزب‌الله در چارچوب يك توافقنامه سه‌گانه صلح كنند و مناطق تحت اشغال لبنان و سوريه از سوي اسرائيل به اين كشورها بازگردد تا حكومت‌هاي سوريه و لبنان نيز تحت فشار قرار نگيرند. زمزمه‌هاي اين طرح نيز حتي در خود اسرائيل آغاز شده بود و رسانه‌هاي اين رژيم در ايام اخير به انتشار مطالبي در اين موارد مبادرت كرده بودند و از جمله اين مسئله در حال القا به جامعه صهيونيستي بود كه آب درياچه آب شيرين جولان مثل آب بحرالميت شده است و ديگر به درد نمي‌خورد و بگذاريد اين منطقه را به سوريه بازگردانيم و مشكلات ما با سوريه حل شود. قرار بود اينها همه عملياتي شوند و در هنگام روي كارآمدن اوباما نتيجه اين تحولات از جمله نابودي يا شكست حماس، صلح با سوريه و لبنان و طبيعتا وارد شدن يك ضربه به حزب‌الله با خارج كردن دولتين سوريه و لبنان از تقابل با اسرائيل و خالي شدن ميدان از نيروهاي عملياتي ايران كه حزب‌الله و حماس است، عملا به عنوان يك برگ برنده در اختيار اوباما براي تعامل و تقابل با ايران قرار داده شود. در اين شرايط اوباما از موضع يك قدرت فاتح كه در ميدان‌هاي نبرد پيروز شده بود و شكست‌هايي را به ايران تحميل كرده بود با ايران مواجه مي‌شد.

** گيتس تهديد كرده بود حمله به ايران موجب استعفاي او و تمام ژنرال‌هاي پنتاگون خواهد شد

رابرت گيتس در زماني كه مي‌خواست مسئوليت وزارت دفاع دولت جورج بوش را قبول كند از او تعهد گرفت كه در هيچ حمله نظامي عليه ايران مشاركت نخواهد داشت و در صورت وقوع چنين حمله‌اي او و همه ژنرال‌هاي پنتاگون استعفا خواهند كرد. لذا طرح اين بود كه قبل از روي كار آمدن اوباما توازن قوا و نيروها در منطقه چنان تغيير كند كه براي مقابله با ايران هيچ نيازي به طرح گزينه جنگ و حمله نظامي وجود نداشته باشد.
قرار بود با خالي شدن دست ايران از اهرم‌هاي قدرتش در منطقه، اوباما بيايد با ايران درباره عراق، لبنان و از همه مهم‌تر فلسطين مذاكره كند و ايران را از پافشاري بر موضعش در قبال فلسطين بازدارد و سوريه را نيز با دادن جولان و بازگشت نفوذ محدود در لبنان از ميدان تقابل با سياست‌هاي آمريكا در منطقه خارج كنند و نيز از ايران و سوريه تعهد بگيرند كه به اجراي سياست دمكراتيزه كردن از نوع آمريكايي جامعه عراق كمك كنند. قرار بود همه شرايط فراهم شود تا اوباما بيايد و شعار تغيير خود را كه به معناي پايان دوران بوش به معناي يك دوران قالب بودن جنگ و يك دوران زشت، احمقانه و ابلهانه و تغيير شرايطي كه در آن آمريكا هر كاري كرده بود با شكست مواجه شده بود عملياتي كند. به قول توماس فريدمن بوش آمريكا را از يك كشور قدرتمند ما را تبديل به يك جمهوري موز كرده است و قرار بود اوباما با اجراي شعار تغيير موقعيت آمريكا را بازسازي كند.

** حماس پيش‌بيني وقوع جنگ را كرده بود

به جد معتقدم هم ايران، هم سوريه، هم حزب‌الله و هم مقاومت فلسطين شم و گماني از جنگ غزه داشتند و لذا در غزه تمام لوازم لازم براي مبارزه و مقابله در عرصه‌هاي تاكتيكي، استراتژي، نوع سلاح، نوع برخورد و مقابله، نوع مواجهه سياسي با جنگ و غيره آمادگي ايجاد شده بود. لذا مي‌بينيم وقتي اسرائيل به خيال اينكه از تجارب جنگ 33 روزه استفاده كرده و خود را براي جنگ در غزه از نظر تسليحاتي و تجهيزاتي، اطلاعاتي، عملياتي و غيره تجهيز كرده است اما در تمام 22 روز جنگ غزه اشتباهاتي نظير اشتباهاتش در جنگ 33 روزه را تكرار كرد.

** مصر براي حماس نقش ابوموسي اشعري را ايفا كرد

اسرائيل ابتدا مي‌خواستند با يك حمله هوايي سنگين حماس را مغلوب كنند چرا كه مصر در اين مقطع همچون ابوموسي اشعري حماس را فريفت و خدعه‌اي به فلسطينيان زد كه خيلي ناجوانمردانه بود و متاسفانه سنگين‌ترين تلفات حماس در طول جنگ 22 روزه در همان ساعات اول حمله هوايي اتفاق افتاد و در باقي روزهاي جنگ بدنه حماس لطمه‌اي نديد و فقط بچه‌ها و زن‌ها و مردهاي بيگناه كشته شدند كه كشتن اينها كه هنر نيست و اين حرفه جنگجو نيست و احتياج به رزمنده ندارد. اسرائيل براي اين جنايات خود هيچ احتياجي به ارتش نداشت. ارتش اسرائيل با بدنه اصلي نظامي مقاومت در هيچ كجاي غزه نتوانست مقابله و جنگي كند. در مناطق مختلف غزه كه نيروهاي نظامي‌اش وارد شدند هم در مناطق خارج از شهرها بودند و نتوانستند وارد شهرها شوند چرا كه از مقابله با نيروهاي مقاومت بشدت هراس داشتند. البته اينكه با هواپيما، گلوله توپ و امثال آن غير نظاميان را به شهادت برساند خوب كار سختي نيست و هواپيماهاي پيشرفته اسرائيل مي‌توانستند بدون اينكه حتي ديده شوند هر نقطه از غزه را بمباران كنند و همچنين اسرائيل با بمب‌ها و موشك‌هايش از جمله 12 سلاح جديد كه آمريكا در اختيارش گذاشته بود مثل «ديم» و بمب‌هاي فسفري خانه‌هاي غير نظاميان ساكن غزه را بمباران كند.
اسرائيل وقتي از همان اول جنگ ديد كه نمي‌تواند در عمليات عليه مقاومت به پيروزي دست يابد سعي كرد حملات به غير نظاميان را تشديد كند و با افزايش خسارات و تلفات يا مردم را عليه مقاومت بشوراند، يا حماس تسليم شود و يا حداقل افكار عمومي جهاني را تحريك كند تا سازمان‌هاي بين‌المللي و كشورهاي مختلف را مجبور به دخالت و اجراي آتش‌بس كند.
البته در طرح اصلي حمله طبق اطلاعات موثق آمده بود كه طي چهار و نهايتا هفت روز جنگ بايد به نتيجه برسد و لذا كشورهايي چون مصر، عربستان و ديگر كشورها و بخصوص بندربن سلطان در راس همه آنها منتظر بودند كه نت‌ساريم، منطقه نت‌ساريم بعد از مغلوبه شدن مقاومت در غزه تبديل به زنداني براي سران حماس، جهاد اسلامي و فتح غزه مي‌شود و بساط حكومت حماس را در غزه جمع مي‌كنند و همه آنها را در نت‌ساريم مي‌برند و به دنيا نشان مي‌دهند كه ببينيد اين سرنوشت اينها است. همانگونه كه در جريان حمله به حزب‌الله در سال 2006 وعده دستگيري و محاكمه سيد حسن نصرالله را مي‌دادند.

** دل‌نوشته يك اسرائيلي در غم شكست در جنگ با مقاومت غزه

خوب ديديم كه در عمل اسرائيلي‌ها در دستيابي به همه اهدافشان شكست خوردند.
يك مطلبي را من در يكي از روزنامه‌هاي صهيونيستي ديدم كه يكي از شهروندان اسرائيلي نوشته بود، خيلي مطلب جالبي است.
وي نوشته است كه اگر ما براي آزادي شاليط به غزه حمله كرديم، پس شاليط كه هنوز در دست حماس است و بدتر از همه اينكه حتي نمي‌دانيم شاليط كجاست و كجا نگهداري مي‌شود و آيا اصلا زنده است يا مرده. اين چه جنگي بود كه ما حتي نتوانستيم يك سرباز خود را در طي آن آزاد كنيم.
اگر رفته بوديم به غزه براي متوقف كردن شليك موشك‌هاي مقاومت غزه كه موشك‌ها تا آخرين لحظه جنگ به سوي اسرائيل شليك مي‌شدند و بدتر اينكه وسعت شليك و برد اهداف آن به بيش از دو برابر افزايش يافته است.
اگر جنگيديم براي از بين بردن حماس كه حماس نه تنها ضعيف‌تر نشده است بلكه قوي‌تر هم شده و نه فقط مردم غزه بلكه مردم دنيا با حماس همراه و همگام و حامي آنها شده‌اند.
اگر به غزه حمله كرديم تا آنجا را اشغال كنيم كه نخبگان نظامي اسرائيل و گارد گولاني و امثال آنها نتوانستند حتي يك وجب در خاك مناطق اصلي و شهرهاي غزه نفوذ كرده و آنجا را براي يكساعت اشغال كنند كه بتوانيم آن را به دنيا نشان دهيم.
اگر هدف جنگ با مقاومت غزه اين بود كه ما هيچ تصوير و فيلمي نديديم كه نيروهاي ارتش اسرائيل با نيروهاي مقاومت غزه در حال نبرد هستند تا آن را به دنيا هم نشان دهيم يا حداقل نيروهاي اسرائيل را حتي در يكي از شهرهاي غزه نديديم.
اگر ما جنگيديم تا رهبران حماس را بكشيم كه فقط دو نفر از آنها را از بين حداقل 500 رهبر اصلي حماس توانستيم بكشيم.
اگر به غزه حمله كرديم كه همبستگي جهاني را با خودمان بيشتر كنيم خوب باز هم نتيجه عكس شد و همه دنيا و حتي خيلي از حاميان ما عليه ما بدتر از گذشته بسيج شدند.
اگر مي‌خواستيم اعتماد به نفس از دست رفته نيروهاي نظامي و اعتماد مردم و سران رژيم به ارتش را بازسازي كنيم كه آن هم حاصل نشد و كافي است كه الان به هر افسر اسرائيلي دو بار بگويي حماس تا ببيني كه چه هراسي از حماس دارند.
وي در پايان نوشته خود آورده است كه با تجربه جنگ‌هاي 33 روزه و 22 روزه ما عملا نه فقط تهديدات را عليه خودمان بيشتر كرديم بلكه فرهنگ مقاومت را از يك محدوده كوچك به دنيا صادر كرديم.
ببينيد كه چه كسي بر چه كسي در اين جنگ پيروز شد. الان حداقل 800 هزار اسرائيلي در تيررس مستقيم موشك‌هاي مقاومت غزه قرار دارند.

** جنگ غزه يك تفاوت اساسي با جنگ 33 روزه دارد

* فارس: پس به نظر شما اين حماس بود كه پيروز ميدان جنگ 22 روزه بود، در مورد گذشته غزه هم خيلي خوب تشريح كرديد كه قضيه از كجا آغاز شد و به كجا انجاميده است. اگر چه حزب الله هم در جنگ 33 روزه بر رژيم صهيونيستي پيروز شد اما جنگ 22 روزه در غزه يك تفاوت با آن جنگ دارد و آن اينكه نتايج اين جنگ و اصلا خود اين جنگ يكسري دولت‌هاي منطقه را به چالش كشيده است كه خوب در زمان پيروزي حزب الله بر اسرائيل خيلي اين اتفاق نيافتاد. الان خيلي دولت‌ها در منطقه زير سوال رفتند. از سوي ديگر حماس به عنوان يك گروه مسلمان سني مذهب به عينه ديد كه دولت‌هاي سني مذهب عمدتا با اسرائيل در اين جنگ متحد شدند ولي يك گروه شيعه در لبنان يا دولت شيعي ايران از او حمايت تمام عيار كردند.
درباره اين دو وجه از تبعات جنگ توضيحاتي بفرماييد.

- صادق‌الحسيني: ببينيد، مسئله فلسطين مسئله اصلي و مركزي در وجدان عرب‌ها و مسلمانان ساكن در جهان اسلام از كوه‌هاي اطلس تا ديوار عظيم چين، است.
رايس در دو سه سال اخير به سفارتخانه‌هاي آمريكا بخصوص در منطقه دستور داده بود كه تا مي‌توانيد اصطلاحات جهان عرب و جهان اسلام را بكار نبريد و بجاي آن اصطلاح خاورميانه را بكار ببريد چرا كه اگر شما اصطلاحات جهان عرب يا جهان اسلام را بكار ببريد، تمام احساسات عربي و اسلامي ضد آمريكايي و ضد غربي را تحريك مي‌كنيد در صورتي كه اگر شما اصطلاح خاورميانه را بكار ببريد اين يك اصطلاح بي‌طرف است كه جاي اسرائيل هم در آن محفوظ مي‌ماند. اگر بگوييم جهان اسلام يا حتي جهان عرب اسرائيل در هيچ كدام از آنها جايي ندارد ولي اگر بگوييم خاورميانه اسرائيل هم در آن در نظر گرفته مي‌شود.

** جنگ غزه پس از 60 سال ماهيت اسرائيل را در انظار عموم قرار داد

بعد از گذشت سال‌ها كه دولت‌ها نقش‌آفريني خود را در مسئله فلسطين بر نقش ملت‌ها غالب كرده بودند جنگ 22 روزه غزه نقش ملت‌ها را در اين مسئله احيا كرد و بخصوص با مظلوميتي كه پيروزي خون بر شمشير در غزه به نمايش گذاشت و حجم و كيفيت جنايات و سبوعيتي كه صهيونيست‌ها در غزه با پيشرفته‌ترين تكنولوژي‌هاي جهان لحظه به لحظه براي جهانيان به معرض تماشا گذاشتند كه جا دارد از همه كساني كه در راه به تصوير كشيدن اين جنايات و مظلوميت مردم فلسطين تلاش كردند تشكر كرد و واقعا انتشار اين تصاوير هديه‌اي الهي است كه بعد از 60 سال بالاخره اين امكان پيش آمده كه مردم دنيا به صورت زنده ببينند كه چه بر سر مردم فلسطين مي‌آيد، به هر حال انتشار اين تصاوير عملا عواطف عمومي را در همه جهان به غليان درآورده و باز هم براي اولين بار كشورهاي عربي را به دو شقه و دسته تقسيم كرده است. اين اولين باري است كه برخي كشورهاي عربي كه در وسط معركه ايستاده بودند مجبور شدند موضع‌گيري كنند و عملا به سمت كشورهاي حامي فلسطين و دشمن اسرائيل و آمريكا سوق پيدا كنند.
اين كشورها جسارت و جرأت اين را يافتند كه براي اولين بار يك تشري به آمريكا و اسرائيل بزنند كه چكيده مواضع اين كشورها را در كنفرانس دوحه ديديم. اين اولين بار بود كه بخشي از جهان عرب از ايران، تركيه، سنگال و تعدادي ديگر از كشورهاي اسلامي غير عرب براي شركت در اجلاسي دعوت مي‌كنند كه براي نجات خودشان و حفظ وجهه خودشان در قضيه‌اي كه يكي از اساسي‌ترين موضوعات جهان اسلام است. همچنين اين اجلاس قصد داشت ته‌مانده وجدان برخي سران عرب را بيدار كند، چنانكه مقام معظم رهبري فرمودند كه ديگر اين كشورها چه زمان مي‌خواهند در مقابل حاكمان جور بيايستند. بالاخره اعراب در اين جنگ مجبور شدند حجاب را از روي خود كنار بزنند و مردم اين كشورها و
حتي مردم دنيا متوجه شدند كه در پشت نقاب اين كشورها چه صورتي پنهان است.

** جنگ 22 روزه فتنه تفرقه بين شيعه و سني را خشكاند

مسئله ديگري كه درباره جنگ غزه مطرح است اين است كه اگر چه در جنگ 33 روزه 2006 اسرائيل با حزب‌الله لبنان تمام بحث فقهاي سلاطين منطقه كه دشمن خونين مكتب امام راحل و اسلام سياسي و اسلامي ناب محمدي اين بود كه به حزب‌الله لبنان كمك نشود و حتي براي پيروزي آنها دعا هم نشود، حناي اينها در جنگ غزه رنگ باخت و حماسه غزه اينها را در بدبختي محض انداخته و اينها در يك اقليت متروك تنها مانده‌اند. حدود 120 نفر از متفكران، وعاظ ائمه جماعات و جمعه در عربستان و ديگر كشورها فتواي دعا براي پيروزي حماس دادند و سايت‌ها و رسانه‌هاي مرتبط با سران اين كشورها مجبور شدند به اين مسئله توجه كنند چرا كه ديگر حماس شيعه نيست و از خودشان است و اين هم هديه الهي است كه خون شهدا و مظلومين غزه به مسلمانان داده است تا توطئه و فتنه شيعه و سني را اينجا خشك كرده و از بين برده است. آنهايي كه در جبهه داخلي جهان اسلام مي‌خواستند فتنه شيعه و سني را راه بياندازند در طول اين جنگ در مخمصه شديدي انداخت و اينها با مشكلات زيادي مواجه شده‌اند و شكاف عظيمي در بين ايشان افتاده است و باز تعدادي از اين نيروهايي كه در جبهه مقابل مقاومت بودند مجبور شدند چه با اراده خودشان و چه از روي اجبار به جبهه مقاومت منتقل شوند.
اين شوكي بود كه جنگ غزه به وجدان جهانيان وارد كرده است. البته اين خود يك مقدمه‌اي بود براي بيدار شدن وجدان دنيا. براي اولين بار شاهد بوديم كه يك خاخام اسرائيلي در وسط پايتخت قديمي‌ترين دمكراسي غربي در يونان پاسپورت خود را در مقابل چشمان مردم مي‌سوزاند و از دولت صهيونيستي ابراز انزجار مي‌كند و مي‌گويد كه اين دولت ديگر براي دنيا قابل اعتماد نيست. باز هم براي اولين بار اين اتفاق رخ داد كه جهانيان در بيروت جمع شدند در نشستي كه ستاد حمايت از مقاومت در جهان برگزار كرده بود كه بنده از اعضاي موسس اين ستاد هم هستم.
در راس اين ستاد حمايت از حزب‌الله و حماس قرار دارند كه شامل نيروهاي منطقه عربي و اسلامي حامي حزب‌الله و مقاومت فلسطين، جنبش «جنگ را متوقف كنيد» كه مقرش در لندن است، جنبش مبارزه با هژموني‌طلبي و امپرياليسم كه مقر آن در كلكوتا و جنبش مقابله با تبعيض نژادي كه مقرش در قاهره است، مي‌باشد. از تمام قاره‌هاي مختلف جهان در اين ستاد حضور يافتند و حتي ونزوئلا و بوليوي كه عملكرد درخشاني در طول جنگ غزه از خود به نمايش گذاشتند در اين نشست نماينده داشتند براي دفاع از غزه و حماسه غزه و رويكرد اسلام ناب محمدي در واقع چرا كه رويكرد حماس در جنگ بر آن استوار بود. از ايران نيز 22 سازمان غيردولتي در اين نشست شركت داشتند و نمايندگاني از كشورهاي مختلف با عقايد متفاوت از چپ، راست، ليبرال و ماركسيست همه در بيروت براي يك مسئله مشترك و آن اعلام تنفر و مبارزه با صهيونيسم، امپرياليسم و حمايت از مقاومت به ويژه مقاومت غزه جمع شده بودند. اين نشان‌دهنده آن است كه يك شكاف جديدي در دنيا ايجاد شده و افكار عمومي در حال گردش به نفع فلسطين و فرهنگ مقاومت و مكتب اسلام ناب محمدي (ص) است.

* فارس: شما تا اينجا از تاثيرپذيري گسترده مردم دنيا از الهامات انقلاب اسلامي گفتيد، توضيح دهيد كه چقدر از اين مسئله متاثر از رويكردهاي دولت نهم و مواضع و شخصيت آقاي احمدي نژاد است؟ آيا آمدن آقاي احمدي نژاد به عنوان رئيس جمهور ايران در عرصه بين‌المللي در بروز اين تحولات و يا حداقل سرعت بروز آنها موثر بوده است يا نه؟

** تاثير احمدي نژاد در بالندگي فرهنگ مقاومت قابل انكار نيست

- صادق‌الحسيني: مي‌توانم به طور قطع و يقين بر اساس اطلاعات و تحليلي كه دارم بگويم كه - اطلاعاتم هم قوي‌تر از تحليلم است- رهبران مقاومت لبنان و فلسطين تحليل‌شان اين بوده است كه با روي كار آمدن دولت نهم در ايران عملا راه تقويت مقاومت لبنان و فلسطين و فرهنگ مقاومت در منطقه چندين برابر تقويت و باز شده است. يكي از رهبران بزرگ مقاومت لبنان مي‌گفت كه آقاي احمدي نژاد به صورت همه جانبه حمايت از فرهنگ مقاومت را عملي كرده است و هر چه را كه مقاومت به آن نياز دارد را دولت نهم ايران متعهد به تامين آن شده است و اين خود براي ما يك قوت قلب بسيار بزرگي براي مبارزه با تمام طرح‌هاي مرموز و خطرناك كه براي از بين بردن اراده رزمندگان و مردم حامي مقاومت مي‌باشد در جهت ادامه مبارزه عليه اسرائيل و آمريكا و دفاع از استقلال كشورهاي جهان سومي خواهد بود.
اين براي اولين بار است كه جمهوري اسلامي ايران، انقلاب اسلامي ايران و فرهنگ مقاومت كه تا بحال متهم مي‌شد به داشتن گرايشات شيعي و به تبع آن از منافع شيعيان خود حمايت مي‌كند، از بند اين اتهام به صورت عملي رهيده است و البته اين مسئله همواره يك اتهام بوده است. امروز زمينه‌هاي تحقق عيني تبديل فرهنگ انقلاب اسلامي به زمينه‌اي براي انقلاب مستضعفين جهان به عينه مشاهده مي‌شود. عملا در اين مقطع و در دوره دولت نهم بوقوع پيوسته است.

* فارس: به تعبير ديگر رويكردها و عملكرد دولت طرح‌هايي را كه آمريكا و غرب براي منطقه داشتند در عراق، افغانستان، لبنان و مهم‌تر از همه فلسطين بر هم زده است.

- صادق‌الحسيني: دقيقا همين طور است و اگر جز اين نوع برخورد اتفاق افتاده بود كه از تشكيك در بنيان هولوكاست شروع شده كه كاملا به حق و صحيح بوده است تا مقاومت در برابر صهيونيسم كه بعنوان آخرين مدل‌هاي طراحي از فاشيسم، نازيسم و آپارتايد مطرح است و بايد بساط آن را در هم پيچيد تا دفاع بي‌قيد و شرط از فرهنگ مقاومت در منطقه و جهان و ايستادگي در مقابل تحميل اراده‌هاي خارجي و يا شرايط خارجي براي گفتگو و پذيرش زندگي معمولي در جهان، اگر اينها نبود به نظرم الان چهره ديگري از منطقه جهان اسلام، جهان عرب و چه بسا ايران تصوير شده بود.
يك بحث را شما مطرح نكرديد كه خيلي بحث مهمي هم هست. به نظرم جنگ هنوز تمام نشده است و در مرحله بسيار خطرناكي قرار دارد.

* فارس: اتفاقا اين سوال بعدي ماست. اجازه دهيد سوال را مطرح كنم. اسرائيل در عمليات نظامي شكست فاحشي خورد و لذا تقريبا مشابه زماني كه از مقاومت لبنان شكست خورد، به طراحي و اجراي عمليات در عرصه‌هاي سياسي روي آورده است. اسرائيل الان آمده در حوزه‌هاي سياسي و در عرصه ديپلماسي با آمريكا، اروپا و حتي كشورهايي در منطقه نظير مصر و عربستان پيمان‌هاي امنيتي منعقد مي‌كند تا يك چتر محاصره بسيار گسترده‌تر را بر غزه تحميل كند. اين خيلي خطرناك است. مي‌خواهيم شرايط جديد را نيز براي‌مان تشريح كنيد.

** خطرناك‌ترين مرحله جنگ غزه آغاز شده است

- صادق‌الحسيني: ببينيد اسرائيل هم در زمين و هم در هوا شكست خوردند و اكنون جنگ درياها آغاز شده است. اين خطرناك‌ترين بخش جنگ است كه همه ما بايد براي آن آماده شويم. ببينيد الان حدود 9 ماه است كه مي‌شنويد در باب‌المندب دزدان دريايي شروع به حمله و دزدي و اخاذي از كشتي‌ها كرده‌اند. چند كشتي ايراني را در آنجا ربودند و چند كشتي غربي هم براي رد گم كردن ربوده شد. اين دزدان دريايي عروسك‌هاي خيمه شب‌بازي آمريكايي‌ها و اروپايي‌ها هستند كه به آنها پول، سلاح و مشروبات الكلي مي‌دهند و همه جوره آنها را تجهيز مي‌كنند تا اين كار ادامه يابد تا روزي كه به آنها نياز بود و آن روز بعد از پايان جنگ در غزه بود.
آمريكا و اروپا به بهانه مقابله با اين دزدان دريايي از تنگه هرمز، باب‌المندب، كانال سوئز تا جبل‌الطارق تنگه‌ها و آبراه‌هاي اصلي جهان اسلام و عرب را تحت تسلط خود دربياورند. الان بهانه اينها موشك‌هاي مقاومت و سلاح‌هايي است كه مدعي‌اند به صورت قاچاقي به مقاومت در غزه مي‌رسد، است.
اينجاست كه مي‌بينيم بند هفتم اساسنامه پيمان ناتو عملياتي مي‌شود. بند هفتم اساسنامه پيمان ناتو مي‌گويد دشمن در هر كجا كه به تو ضربه زد، تو مي‌تواني و حق داري در هر جاي ديگري كه او به شكل‌هاي مختلف ظاهر مي‌شود و يا منافعي دارد به آن ضربه بزني. اين را ما اينجا مي‌بينيم كه مثلا دشمن در غزه ضربه خورده است اما تمام آبراه‌هاي اصلي جهان اسلام تحت سلطه دشمن در مي‌آيد تا هر جا توانست به ما ضربه بزند.

** قرآن به ما توصيه كرده هر جا توانستيم به دشمن ضربه بزنيم

با اين اوصاف عملا جا دارد كه ما مسلمانان كه 14 قرن پيش در اين زمينه آيه قرآن براي‌مان نازل شده است، به آن توجه شايسته‌تري كنيم. ببينيد من اين مطلب را از «مراد هوف» ديپلمات آلماني كه مسلمان هم شده است شنيدم كه مي‌گفت شما مسلمانان كه بايد به اين آيه قرآن بباليد از آن مي‌ترسيد و از آن فرار مي‌كنيد. اينكه قرآن مي‌گويد «اقتلوهم حيث ثقفتموهم» يعني هر جا آنها را يافتيد، آنها را بكشيد كه ناظر بر مشركين و دشمنان مسلمانان است، اين آيه قرآني عين همان بند هفت اساسنامه پيمان ناتو است و اينجاست كه دولت ايران، مسلمانان و انقلابيون مسلمان جهان بايد به خود ببالند كه اسلام حدود 15 قرن قبل و پيش از آنكه دنيا به اين نتيجه برسد به مسلمانان توصيه كرده كه اگر از دشمنان ضربه خورديد در هر كجاي ديگر حق داريد به آنها جواب بدهيد و ضربه بزنيد. ما مي‌توانيم هر لحظه كه اراده كنيم و حق ماست و حتي وظيفه ما ايجاب مي‌كند كه تنگه هرمز را ببنديم، جبل‌الطارق را ببنديم. الان جنگ مسلط شدن بر مسلمانان و امت‌هاي اسلامي و بر اراده فرهنگ مقاومت است. غزه الان پرچمدار مبارزه با هويت ماست و پرچمدار مبارزه با حمله به دين ماست و پرچمدار امنيت تك تك كشورهاي مسلمان است.

** دشمن عزمش را براي تسلط بر اراده و هويت منطقه جزم كرده است

اگر ما امروز دروازه‌هايمان را هم ببنديم و بگوييم با دنيا كار نداريم اما آنها با ما كار دارند و دست از سر ما بر نمي‌دارند. چون امروز شروع يك حمله وسيع بر كليت هويت منطقه است و لذا وقتي اوباما سر كار مي‌آيد و از تئو محافظه‌كارها بريده و قصد دارد چهره آمريكا را در دنيا اصلاح كند اولين شرطي كه براي تعامل با ما مي‌گذارد مي‌گويد مشت‌هاي گره كرده خود را كنار بگذاريد تا با هم سخن بگوييم آن هم در روزهاي سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي. اين بسيار معنادار است. شايد برخي دوستان ايراني اين حرف‌ها را شعاري بدانند و حتي از آن خوش‌شان هم بيايد و يا اين ذهنيت ما را توهم توطئه بدانند اما بدانيد دنيا بر اساس برنامه‌ريزي حركت مي‌كند و ما مسلمانان اعتقادمان بر اين است كه هيچ چيزي تصادفي اتفاق نمي‌افتد.
اينكه بگوييم اگر حماس به اسرائيل موشك نمي‌زد اين اتفاقات در غزه نمي‌افتاد يا اينكه بگوييم اگر احمدي نژاد فلان حرف را نمي‌زد، جهان عليه ما موضع نمي‌گرفت و امثال اين حرف‌ها اينها بي‌خود است. آنچه دارد اتفاق مي‌افتد بر اساس برنامه‌ريزي‌هاي صورت گرفته براي تسلط بر منطقه است.

** نمي‌شود انقلابي بود و اتوكشيده هم زندگي كرد

فن اداره و مديريت جنگ و صلح از سوي ما بسيار مهم است، ما هم نمي‌گوييم شعاري باشد اما بايد بدانيم كه هدف چيست و كجاست؟
ببينيد تعيين موقعيت، محاسبه توازن قوا و مهم‌تر از همه شناخت گرانيگاه و قبله خيلي مهم است. يكبار ما مي‌خواهيم به سوي كعبه نماز بخوانيم و يكبار هست كه مي‌خواهيم به قبله نيويورك، لندن يا رم و اينها نماز بخوانيم؛ اينها خيلي مهم است. اگر قرار است قبله‌گاه ما هنوز مكه باشد و دفاع از انقلاب، مكتب امام و امنيت ملي‌مان و ملت مسلمان‌مان خوب بايد بهاي آن را هم بپردازيم هر چه كه باشد. اينكه ما بخواهيم هم انقلابي بمانيم، هم مسلمان، هم قوي باشيم و همه اينها را با هم داشته باشيم ولي خيلي هم اتوكشيده و صاف و لوس باشيم و هيچ اتفاقي هم نيافتد و هيچ كس هم زخمي نشود و هيچ كشته‌اي ندهيم، هيچ اتفاقي نيافتد و از گل كمتر به كسي نگوييم و سلاح‌ هم اصلا كنار گذاشته شود و با دنيا بياييم فقط جوك بگوييم و صرفا گفتگو كنيم اين كه نمي‌شود، اينها كنار هم نمي‌نشينند. واقعا اتفاقات خطرناكي در منطقه در حال وقوع است.
آخرين پديده خطرناك در منطقه لفظ «كيان صهيونيستي» و اسرائيل است كه آمريكايي‌ها دارند آن را به كار مي‌برند و در حال حاضر حماسه غزه عملا نابودي اسرائيل را از يك حقيقت قرآني كه در جولاي 2006 به عنوان يك حقيقت ميداني تثبيت شده بود، تبديل به يك حقيقت عيني براي آمريكايي‌ها و اروپايي كرده است. ما مقاومت در مقابل اسرائيل را به عنوان يك حقيقت قرآن پذيرفته بوديم كه قرآن وعده نابودي ظلم را داده است، در جنگ 33 روزه عملا در ميدان جنگ ثابت كرديم كه اسرائيل ديگر قدرت بقا ندارد و امروز اسرائيل به يك بار سنگين بر دوش آمريكا و اروپا شده است كه اينها مي‌خواهند هر چه سريع‌تر از زير بار آن شانه خالي كنند.

** غرب به اين باور رسيده كه ديگر منافع حمايت از اسرائيل ارزش هزينه‌هاي آن را ندارد

امروز اگر فضاي جهاني غرب را ببينيد مشاهده مي‌كنيد كه مخالفت‌ها با اسرائيل در غرب شكل كاملا متفاوتي با چند سال قبل پيدا كرده است. در طول همين جنگ غزه روشنفكران زيادي در بندرهاي يونان حضور يافته و مانع از ارسال سلاح به اسرائيل شدند تا جنگ متوقف شود، تركيه به خود آمد و براي اولين بار در تركيه عكس‌هاي سيد حسن نصرالله و از آن مهم‌تر عماد مغنيه كه به عنوان تروريست بين‌المللي از طرف جامعه بين‌المللي زورگو كه از معادله ناعادلانه جنگ جهاني دوم بر جهان حاكم شده است، معرفي شده بود، بر روي دست مردم تظاهرات كننده ديده مي‌شد. تركيه از بطن امتداد پيمان ناتو و پيمان‌هاي امنيتي و سياسي با اسرائيل به چنين جايي رسيد و كشورش شاهد چنان حمايت‌هايي از مردم و مقاومت غزه بود. در دنياي غرب الان ده‌ها بلكه صدها انجمن و موسسه خود را براي محاكمه اسرائيل در دادگاه‌هاي بين‌المللي آماده مي‌كنند. با قطع يقين مي‌گويم كه بزودي آمريكا و اروپا اسرائيل را بعنوان يك بار سنگين غير قابل تحمل بر شانه خود تصوير خواهند كرد كه ديگر ارزش و فايده تحمل ندارد و بايد از شر آن خلاص شد. لذا بهترين فرصت براي ما براي مبارزه همين مقطع است چرا كه اسرائيل ماندني نيست و غرب هم به اين نتيجه رسيده است كه ديگر اسرائيل هزينه زيادي دارد كه به فوايد آن نمي‌ارزد و اين هزينه‌ها براي غرب قابل تحمل نخواهد بود و ما بايد از امروز به بعد بر اصول و ارزش‌هاي خودمان سفت و سخت بيايستيم.

** بحث مديريت جهان از سوي احمدي نژاد خيلي جدي است

* فارس: اينگونه عنوان شده است كه آتش‌بس در غزه بر اساس توافقي بين اسرائيل، آمريكا،‌ اروپا و تعدادي از كشورهاي منطقه شكل گرفته است كه طي آن اسرائيل از اين كشورها تعهد گرفته است كه يك چتر امنيتي گسترده‌تري براي كنترل ورود سلاح به غزه ايجاد كنند تا ديگر نظارت بر مرزهاي غزه و از جمله گذرگا‌ه‌هاي اين منطقه مورد نياز نباشد. مصاديق اين تعهدات را به صورت خبري يا اگر خبر دقيقي نداريد به صورت تحليلي و اينكه فكر مي‌كنيد چه تعهداتي بوده باشد براي ما بفرماييد.

- صادق‌الحسيني: من فكر مي‌كنم از آنجا كه اسرائيلي‌ها هم در عرصه نبرد زميني و هم در عرصه نبرد هوايي شكست خوردند و تصورات باطل آنها براي ايجاد مستعمره نتساريم و زنداني كردن رهبران حماس در آنجا نقش بر آب شد، مجبور شدند جنگ را از راه‌هاي ديپلماتيك و سياسي دنبال كنند تا آنچه را نتوانستند از راه جنگ بدست بياورند از راه سياست بدست بياورند، لذا عليرغم اينكه يك توافقنامه همكاري‌هاي استراتژيك از زمان ريگان بين آمريكا و اسرائيل منعقد شده است اما ليوني دوباره به آمريكا رفت و با رايس توافق امنيتي جديد با هم امضا كردند براي كنترل آنچه ممانعت از ارسال سلاح‌هاي ايراني به غزه مي‌ناميدند. اينها از اين به بعد بنا دارند تنگه هرمز، تنگه باب‌المندب، تنگه جبل‌الطارق، كانال سوئز و اينها را كاملا كنترل كنند و اينجاست كه جنگ درياها نه تنها براي كنترل ترانزيت سلاح بين كشورهاي اسلامي بلكه براي كنترل تجارت ساير كالاها و اساسا براي كنترل جهان اسلام آغاز مي‌شود كه ايران نيز در محور اين سياست‌ها قرار دارد.

** غرب هرگونه استفاده از منابع گازي غزه در گرو نابودي حماس مي‌داند

شما ببينيد كه اولين حركت فرانسوي‌هاي بعد از آتش‌بس در غزه فرستادن ناو جنگي به منطقه است. سيطره بر منابع گازي كه در سواحل غزه و نيز بيروت كشف شده است خيلي براي غرب مهم است و مي‌خواهند آن را تحت كنترل كامل داشته باشند.
از سوي ديگر هر گونه بهره‌برداري از منابع گازي غزه منوط به نابودي حماس است.
طبق بند هفتم اساسنامه سازمان ناتو غرب قصد دارد خود را به عنوان يك بدنه واحد در مقابل ايران و كشورها و جنبش‌هاي همسويش تجهيز و آماده كنند كه مثلا اگر در غزه از اين جبهه ضربه خوردند بتوانند در تنگه هرمز، باب‌المندب يا هر جاي ديگر تلافي كنند.
در منطقه ما نيز برخي كشورها اين را دريافته‌اند كه ديگر آمريكا آن امپراطوري سابق نيست و شير پير و فرتوتي است كه يال و كوپال آن ريخته است و لذا مي‌توان در مقابل آن ايستاد و از سوي ديگر تغييراتي را كه در حال رخ دادن در منطقه و جهان جديد است درك كرده‌اند و مي‌خواهند خود را با آن تطبيق دهند و افكار عمومي خود را نيز اقناع كنند و آراي مردم را براي خود جذب كنند، اينها باعث شده كه در مقابل آمريكا جرات پيدا كنند و بايستند و به ما هم نزديك شده‌اند.
يك ائتلاف جديدي در دنيا در حال تشكيل است، وقتي ساركوزي، اردوغان، امير قطر و بشار اسد در سوريه جمع شدند خوب اينها منافع اقتصادي داشتند و قرار بود 15 ميليارد دلار در سوريه سرمايه‌گذاري كنند، پنج هواپيما هم امير قطر نقدا در همانجا پولش را به بشار اسد داد و منافع ساركوزي آنجا كاملا تامين شد. ساركوزي در حال حاضر با عربستان و كلا با وهابيت در حال جنگ شديد ولي غير علني است و هيچ اميدي نسبت به عربستان كه به پدرخوانده اصلي‌اش يعني آمريكا خيانت كرده است، ندارد. عربستان و مصر ديگر بايد خاضعانه طرح‌هايي را كه در بيرون امضا مي‌شود نه بعنوان شريك بلكه صرفا به عنوان مجري قبول كنند.
ببينيد تقسيم عربستان و مصر يكي از طرح‌هاي جدي آينده غرب است. آمريكايي‌ها مي‌گويند كه نفت عربستان عمدتا در شرق عربستان است و ما مي‌توانيم به ساكنان اين منطقه استقلال بدهيم و با آنها توافق كنيم، قبل از اينكه شيعيان اين منطقه كه جمعيت غالب را تشكيل مي‌دهند تحت تاثير انقلاب اسلامي ايران و فرهنگ اسلام ناب محمدي قرار بگيرند.
ببينيد تحولات زيادي در جهان در حال رخ دادن است و غرب از رسوخ فرهنگ اسلام ناب محمدي و فرهنگ مقاومت در بين ملت‌هاي منطقه بشدت در هراس است و لذا به دنبال آن است تا نبض اين تغييرات را خود بدست بگيرد كه در بالا به مواردي از آنها اشاره كردم.

* فارس: اينها ممكن است؟

- صادق‌الحسيني: امكان آن بستگي به نوع بازيگري كشورهاي منطقه و فعل و انفعالات جهاني دارد. اينكه ما در جمهوري اسلامي چقدر مقاومت مي‌كنيم، چقدر مشت‌هاي گره كرده خود را باز مي‌كنيم و اينكه چقدر غربي‌ها و بخصوص آمريكا اين امكان را مي‌يابد كه جنگ ديگري به راه بياندازد. سياست‌سازان آمريكايي فعلا تصميم گرفته‌اند از به راه انداختن جنگي ديگر اجتناب كنند و اوباما را آورده‌اند تا دنيا را به طريق ديگري مديريت كنند. قرار است از عراق عقب‌نشيني كنند، در افغانستان بعنوان جنگ عليه تروريسم متمركز شوند و اهداف خود را محقق كنند.
اطلاعاتي كه به ما مي‌رسد آمريكايي‌ها امروز در بحرين، عربستان و ديگر كشورهاي اسلامي به شدت در حال تشويق مردم به حمايت از دمكراسي در برابر رژيم‌هاي غير دمكراتيك فعلي هستند.

** حجم تماس آمريكايي‌ها و انگليسي‌ها با شيعيان كشورهاي منطقه باورنكردني است

در بحرين حجم و تعداد تماس‌هاي سفارتخانه‌هاي آمريكا و انگليس با شيعيان براي شركت در انتخابات و وارد شدن در پارلمان در مقابل طالبانيسم تند و خشن سني راديكال باور نكردني است. الان آمريكايي‌ها بشدت تلاش مي‌كنند مديريت تحولات منطقه را كنترل كنند.

* فارس: اينها را كه مي‌گوييد خوب مثلا خود حكام كشورهاي عرب منطقه متوجه آن نمي‌شوند و با آن برخوردي نمي‌كنند؟ مثلا عربستان اگر چنين چيزي را بفهمد خوب كشت و كشتار راه مي‌اندازد.

- صادق‌الحسيني: چرا متوجه شده‌اند و دارند برخورد هم مي‌كنند. البته اينكه گفتيد كشت و كشتار خوب برعكس است.
عربستان دائما در حال دعوت از شيعيان اين كشور براي مشاركت در ساختار و روند سياسي كشور است تا مانع از سواستفاده آمريكايي‌ها از آنها شود.
فرقه اسماعيليه در عربستان يك فرقه مسلح هستند كه جمعيت آنها نيز حدود 750 هزار نفر است كه در مرز عربستان با يمن استقرار دارند. حكومت عربستان در پي تحولات منطقه مجبور شد حاكم اين منطقه را كه از خاندان حكومتي آل‌سعود هم بود را بركنار كند چرا كه نتوانسته بود خوب منطقه را مديريت كند و منطقه در اختيار فرقه اسماعيليه قرار گرفته بود. حاكم اين منطقه بدنبال آن بود كه از مناطق ديگر عربستان قبايلي را بياورد و تركيب جمعيتي آنجا را تغيير دهد كه اين مسئله با مخالفت و قيام اسماعيليه مواجه شده بود و لذا امير عبدالله پادشاه سعودي امير منطقه را بركنار كرد. امير عبدالله يك حاكم جديد در منطقه گمارده كه اتفاقا خيلي هم به خود او از نظر خانوادگي و فاميلي نزديك نيست تا نشانه‌اي باشد براي اسماعيليه جهت مصالحه و بتواند اوضاع منطقه را كنترل كند.
اين وضعيت و تلاش غرب براي مديريت تحولات منطقه يك بده بستان خطرناك است براي هر دو طرف. آمريكايي‌ها و اسرائيلي‌ها غزه را مستقل كردند و حماس را آوردند در انتخابات تا در روند سياسي قرار گيرد و دست از مواضع انقلابي‌اش بردارد ولي كار بدتر شد و حالا درباره اين كشورها مثل عربستان نيز از سويي مي‌خواهند عربستان را تجزيه كنند تا از قدرتش بكاهند و بعد با كشورهاي حاصل از تجزيه معامله كنند و از سويي هم اين امكان وجود دارد كه مثلا اگر يك كشور شيعه از عربستان در منطقه شرقي جدا شود براي آمريكا يك دردسر بزرگ جديد درست شود.
در عراق هم آمريكايي‌ها فكر مي‌كردند كه با دمكراتيك كردن عراق اوضاع به نفع خودشان تمام مي‌شود ولي اين ناشي از عدم شناخت دقيق از منطقه است كه فكر مي‌كنند اگر كشورها دمكرات شوند غربي مي‌شوند ولي نتايج برعكسي مي‌گيرند.

* فارس: يك مقدار از بحث اصلي دور شديم.

- صادق‌الحسيني: بله گفتم كه الان جنگ درياها شروع شده است. غير از جنگ ديپلماتيك كه گرفتن تعهد از اروپا و عربستان و مصر و ديگر كشورهاي منطقه بود امروز عملا جنگ درياها براي اعمال كنترل و نظارت بر آبراه‌ها آغاز شده است تا بتوانند ارتباط مسلمانان را با هم قطع كنند و به جد دنبال ممانعت از فروش سلاح از سوي ما هستند كه در دنيا يك كار كاملا قانوني و جاافتاده است.

** حماس بايد از هر راهي كه ممكن است مسلح شود

حق مسلح شدن يك حق بين‌المللي است ولي الان دنبال آن هستند كه از اين حق دولت قانوني فلسطين جلوگيري كنند.
الان يك فاجعه بزرگ‌تر از جنگ در غزه در حال وقوع است. هزاران نفر در غزه هيچ امكاني براي زندگي ندارند و آن وقت كمك به آنها هم مشروط به شروطي مي‌شود كه به هيچ روي پذيرفتني نيست. امروز حتي در خود تشكيلات خودگردان و فتح يك آتشي زير خاكستر خوابيده كه هر لحظه امكان دارد فوران كند و هر لحظه ممكن است فتح منشعب شود.
قرار بود بعد از چند روز از حمله به غزه محمود عباس و چهار پنج هزار نيرو با او وارد غزه شوند و كنترل اوضاع را بدست بگيرند.

* فارس: حماس يك دولت كاملا قانوني است. چرا ما نبايد اين بحث را به صورت جدي مطرح كنيم كه دولت حماس حق دارد، براي دفاع از خود اسلحه بخرد؟

- صادق‌الحسيني: اين را من گفتم خوب. آمريكايي‌ها و اسرائيلي‌ها كلي تلاش دارند مي‌كنند و زحمت مي‌كشند، جنگ در عرصه ديپلماتيك مي‌كنند، جنگ درياها راه انداخته‌اند كه از رسيدن سلاح به حماس جلوگيري كنند ولي ما بايد تاكيد كنيم بر اينكه حماس بايد مسلح شود از هر راه ممكن.
شيخ نعيم قاسم معاون سيد حسن نصرالله گفت كه ما امروز از هيچ كس هراس نداريم و ديگر زير ميزي هم صحبت نمي‌كنيم و علنا مسلح خواهيم شد هر چه بيشتر و علنا هر چه بتوانيم سلاح بسوي غزه مي‌فرستيم.
اين وظيفه ماست كه اين كار را بكنيم و وظيفه ديني ماست. من در ستاد حمايت از مقاومت كه تشكيل داديم چند نفر ميهمان غير مسلمان از كشورهاي مختلف اروپايي داشتم كه آمده بودند كه چه راه‌هايي وجود دارد كه به حماس و غزه سلاح ارسال كرد.

* فارس: چه راهكارهايي براي طرح و عملياتي كردن موضوع تشكيل دادگاه براي بررسي جنايات جنگي رژيم صهيونيستي وجود دارد؟

- صادق‌الحسيني: در برخي كشورها مثل بلژيك محاكمه اسرائيلي‌ها بعنوان مجرم جنگي قابل اجرا است. در ايران كاري كه شروع شده براي امكان ورود دادگاه‌هاي داخلي به اين مسئله بسيار كار خوب و موفقي است و مي‌تواند الگويي باشد براي كشورهاي عربي و اسلامي چرا كه بعد از اين بوفور مقامات اسرائيلي به اين كشورهاي عربي و اسلامي رفت و آمد خواهند كرد و بايد اين كشورها را تحت فشار قرار داد تا سران صهيونيست را در هنگام حضور در كشورشان محاكمه كنند. ما بايد مقلا حقوقدانان درجه و بزرگ مصري را در اين مسير تشويق كنيم.
از سوي ديگر بايد يك پرونده بين‌المللي در دادگاهي مثل لاهه براي رسيدگي به جنايات جنگي اسرائيل تشكيل شود. امروز حتي در غرب نيز خيلي‌ها به اين نتيجه رسيده‌اند كه سران و عوامل اسرائيل بايد محاكمه شوند و فقط بايد اينها به هم متصل شوند.

** تلاش‌هاي همسر امير قطر براي محاكمه سران صهيونيست

همسر امير قطر يك كنفرانس بين‌المللي را ترتيب داده و حدود 2 ميليارد دلار نيز پول براي آن در نظر گرفته تا كساني كه آمادگي دارند براي اقامه دعوا عليه سران و عوامل اسرائيل از آنها حمايت مالي كند.
امروز بايد دغدغه هر مسلماني تسريع در به اتمام رساندن پديده اسرائيل و نابودي آن باشد. هيچ راه ديگري براي ملت‌ها، كشورها و هويت و امنيت ملي دولت‌ها و ملت‌ها باقي نمانده است مگر اينكه اسرائيل را از روي زمين محو كنيم.
امروز غرب هم به اين نتيجه رسيده است كه ديگر اسرائيل برايش زيادي هزينه‌ساز شده است و ترجيح مي‌دهد اين پادگان را تعطيل كند و كار خود را از راه ديگري دنبال كند.
متاسفانه اين بحث مديريت جهان كه آقاي احمدي نژاد مطرح مي‌كند را برخي‌ها درك نمي‌كنند و بعضا مسخره هم مي‌كنند اما مسئله خيلي جدي و مهم است. دنياي برآمده از جنگ جهاني دوم در حال از بين رفتن است و دنياي جديدي به آرامي در حال تولد است. البته اين روند خيلي غيرآشكار و آرام در حال رخ دادن است. البته تحولات خيلي سريع رخ مي‌دهند، چيزي كه 100 سال قبل در طول 50 سال رخ مي‌داد امروز در طول پنج ماه رخ مي‌دهد. همين سوريه را ببينيد؛ سه سال قبل در حال فروپاشي بود ولي امروز يكي از قوي‌ترين كشورهاي عرب و منطقه است تا جايي كه امير عبدالله سعودي در حاشيه اجلاس كويت آمد او را در آغوش گرفت و گفت كه بايد گذشته‌ها را فراموش كنيم. اين خيلي تحول عظيمي است. اينكه امير عبدالله آمد اين حركت آكروباتيك را انجام داد ظاهر قضيه است و پشت پرده تحولات زيادي رخ داده است.
منطقه ما امروز ديگر وضعيت 50 سال قبل را ندارد.
الان آينده حسني مبارك كه حماس را هيچ به حساب مي‌آورد در دست حماس است. تمام جهان در حال تغيير است.
براي نابودي آخرين پديده نژادپرستي بايد اسرائيل را از بين برد. امروز تمام دنيا آزاد شده است و فقط فلسطين در اشغال است كه بايد آن هم زودتر آزاد شود. چه منطقي وجود دارد كه امروز ما ديگر اسرائيل را تحمل كنيم در حالي كه بيش از هر زمان ديگري او و حاميانش ضعيف شده‌اند.
انتهاي پيام/