حجتالاسلام عليرضا پناهيان با اشاره به آيهي 9 سوره تحريم كه دستور جهاد و سختگيري با منافقين را ميدهد، گفت: "اگر لازم باشد با منافقي مبارزه كنيم، لازم نيست حتما اسم او را منافق بگذاريم. اما هيچگاه مبارزه با نفاق و رفتار منافقانه را نبايد ترك كرد. زيرا بر طبق آيه قرآن، با منافقان بايد با غلظت رفتار كرد. "
اين استاد حوزه و دانشگاه در جلسهي هفتگي هيئت محبين اهلبيت(ع) در قم، ادامه داد: "تذكر قوه قضائيه براي رعايت قانون و اخلاق، معنايش اين نيست كه غلظت مجاهده با نفاق را بايد كم كرد. تهمت نبايد زد، ناسزا نبايد گفت، اما با رفتار منافقانه بايد شديداً برخورد كرد. "
پناهيان در ادامه با يادآوري تفاوتهاي جهاد با كفار و منافقين، گفت: "در جهاد با كفار، نگراني از دست دادن جان، مهمترين مانع جهاد است. اما در جهاد با منافقين، نگراني از دست دادن آبرو و اعتبار اجتماعي مهمترين مانع جهاد است. ديروز هركس جان جهاد داشت، بايد به جنگ ميرفت، امروز هر كس آبرودار است، بايد به جهاد با منافقين بپردازد؛ و در اين ميان هركس آبروي بيشتري دارد، جهاد براي او واجبتر است. "
فرازهايي از اين سخنراني كه در ادامهي سلسله مباحث "انقلابي بودن " بيان شده است، در زير آمده است:
1- يكي از اركان انقلابي بودن، مجاهدت در راه خداست. انقلابي كسي است كه اهل جهاد است و انواع جهاد را ميشناسد، و براي انواع مجاهدتها آماده است. يكي از انواع سخت جهاد هم، جهاد با نفاق است.
2- خداوند در سورهي توبه، آيه 73 و همچنين تحريم، آيه 9 ميفرمايد: "يا أَيهَا النَّبِي جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ؛ اي پيامبر! با كافران و منافقان به جهاد برخيز و نسبت به آنان سختگيري كن [و درشتخو باش] كه جايگاهشان دوزخ است و دوزخ بد بازگشتگاهي است. "
3- علامه طباطبايي در ذيل همين آيه ميفرمايد: "جهاد " و "مجاهدت " به معناي سعي و بذل نهايت درجه كوشش در مقاومت است -چه به زبان باشد و چه به دست- تا آنجا كه منتهي به كارزار شود. در تفسير نمونه نيز در ذيل همين آيه آمده است: "مراد از جهاد با آنها همان توبيخ و سرزنش و تهديد و انذار و رسوا ساختن آنها، و يا در بعضي از موارد تاليف قلوب آنها است، چه اينك "جهاد " معني وسيع و گستردهاي دارد، و هر گونه تلاش و كوشش را شامل ميشود، تعبير به "وَ اغْلُظْ عَلَيهِمْ " (بر آنها سخت بگير و خشونت كن) نيز اشاره به خشونت در سخن و افشاگري و تهديد و مانند آن است. "
4- نكتهاي كه در اين آيه وجود دارد، اين است كه در آيات ديگر قرآن اكثرا از جهاد با "كفار " سخن گفته شده است و در مورد "منافقين " از برحذر بودن(هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ) سخن گفته شده است. اما در اين آيه، كه يكبار ديگر در سورهي توبه تكرار شده، دستور "جهاد " نسبت به منافقين نيز صادر شده است. خصوصا اينكه دستور غلظت هم داده شده است (وَ اغْلُظْ عَلَيهِمْ). كما اينكه خداوند هم با غلظت با آنها برخورد ميكند (و مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ). البته جاي ديگري دستور قتل منافقان هم داده شده كه بحث ديگري است. (سوره احزاب آيهي61)
5- منافق در ميان جامعهي اسلامي زندگي ميكند و نامسلماني او معمولا پنهان است؛ مبارزه و مجاهده با او طبيعتا دشوارتر است، آنهم مبارزهاي سخت گيرانه. اين مبارزه سختتر از مبارزه با كفار است.
6- اين آيه بيشتر در زمان اميرالمؤمنين(ع) اجرا شد و البته مورد اعتراض نفهمها هم قرار گرفت؛ كه چرا مسلمان كشي را باب كردهاست. زيرا حضرت در سه جنگ جمل، صفين و نهروان، در واقع با سه گروه از منافقين جنگيدند. امام صادق(ع) در تفسير آيه 9 سورهي تحريم فرمودند: جَاهَدَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ الْكُفَّارَ وَ جَاهَدَ عَلِي عَلَيهِ السَّلَامُ الْمُنَافِقِينَ، فَجَاهَدَ عَلِي (ع) جِهَادَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه (تفسير قمي/2/377)
7- اگر لازم باشد با منافقي مبارزه كنيم، لازم نيست حتما اسم او را منافق بگذاريم. اما هيچگاه مبارزه با نفاق و رفتار منافقانه را نبايد ترك كرد. زيرا بر طبق آيه قرآن، با منافقان بايد با غلظت رفتار كرد.
8- حتي اگر لازم باشد قوهي قضائيه با كسي كه رفتار غيرقانوني انجام داده است برخورد قانوني كند، نبايد مبارزه و مجاهدت زباني و فرهنگي با منافقان پايان پذيرد، و همهي مبارزه به عهدهي قانون گذاشته شود. نبايد مجاهدت با منافق را رها كرد و يا از غلظت آن كاست.
9- در جهاد با منافق، نه تنها قانون، بلكه اخلاق را هم بايد رعايت كرد. در آيين جنگ با كفار نيز همينگونه است. مانند اميرالمؤمنين(ع) كه در جنگ خندق، گردن "عمرو بن عبد ود " را زد، اما به دليل حفظ احترام و منزلتي كه در قبيلهي خود داشت، زره او را درنياورد. همچنين علي(ع) در زمان مذاكرهي نمايندهي خود با معاويه ـ گرچه معاويه دوران مذاكره را طولاني كرد تا فرصت آمادهسازي لشكر را پيدا كند ـ اما جنگ را شروع نكرد و با وجود ضرري كه سپاه حضرت از اين ناحيه متحمل شد، قانون مذاكره را رعايت كرد.
10- اگر منافق دست به اسلحه برد، با اسلحه، و اگر با هر سلاحي كه آمدند با همان سلاح با آنها بايد مجاهده كرد؛ آنهم با "غلظت ". تذكر قوهي قضائيه براي رعايت قانون و اخلاق، معنايش اين نيست كه غلظت مجاهده با نفاق را بايد كم كرد. تهمت نبايد زد، ناسزا نبايد گفت، اما با رفتار منافقانه بايد شديداً برخورد كرد. اينكه معناي اين غلظت چيست، بايد به اقتضائات و شرايط نگاه كرد. ولي غلظت بايد احساس شود.
11- پيامبر(ص) هرگاه در مقابل نفاق كوتاه ميآمدند به دليل بصيرت نداشتن مردم بود. اگر پيامبر با نفاق برخورد شديدتري نداشتند، به دليل كم بودن اصحاب ناب بوده است. كما اينكه دو جريان توطئهي قتل حضرت توسط منافقين، يكي بعد از جنگ تبوك و يكي بعد از روز غدير، در توضيح علت نكشتن توطئه كنندگان، به همين نكته اشاره كردند. (أَكْرَهُ أَنْ يتَحَدَّثَ النَّاسُ وَ يقُولُوا إِنَّ مُحَمَّداً قَدْ وَضَعَ يدَهُ فِي أَصْحَابِ: اعلام الوري/123) اما در زمان ظهور حضرت حجت(عج)، با منافقين مانند كفار برخورد ميشود. (ثُمَّ يدْخُلُ الْكُوفَةَ فَيقْتُلُ بِهَا كُلَّ مُنَافِقٍ مُرْتَاب: ارشاد مفيد/2/384؛ لَا يقْتُلُ أَحَداً مِنْهُمْ إِلَّا كَافِرٌ أَوْ مُنَافِقٌ: بحارالانوار/52/386)
12- در جهاد با كفار، جان ميدهي و آبرو پيدا ميكني. در جهاد با منافقين، جان نميدهي، اما آبروي خود را در ميان بيبصيرتها از دست ميدهي.
13- در جهاد با كفار، نگراني از دست دادن جان، مهمترين مانع جهاد است. اما در جهاد با منافقين، نگراني از دست دادن آبرو و اعتبار اجتماعي مهمترين مانع جهاد است. ديروز هركس جان جهاد داشت بايد به جنگ ميرفت، امروز هر كس آبرو دار است بايد به جهاد با منافقين بپردازد؛ و در اين ميان هركس آبروي بيشتري دارد، جهاد براي او واجبتر است.
14- جهاد با مال بر كساني واجب است كه از تمكن مالي برخوردار هستند و مال بيشتري دارند. جهاد با جان بر كساني واجب است كه از توان جسمي برخوردار هستند و توانمندتر هستند. جهاد با آبرو ـ كه آبرو مهمترين ابزار جهاد با منافقين است ـ بر كساني بيشتر واجب است كه اعتبار و آبروي بيشتري دارند.
15- اهميت آبرو در مبارزه با نفاق بهگونهاي است كه امام حسين(ع) در مبارزه با يزيد، كه مبارزه با نفاق روشن بود، در سخناني كه خطاب به 700 نفر از تابعين و انصار در "مني " ايراد كردند، به اسلحهي آنها نگاه نميكرد، بلكه به "آبروي " آنها كه از قِبَل اسلام بدست آورده بودند، اشاره ميفرمود و به اينكه حاضر نبودند از آبروي خود براي مبارزه با نفاق هزينه كنند اعتراض ميفرمودند. (ثُمَّ أَنْتُمْ أَيهَا الْعِصَابَةُ، عِصَابَةٌ بِالْعِلْمِ مَشْهُورَةٌ، وَ بِالْخَيرِ مَذْكُورَةٌ، وَ بِالنَّصِيحَةِ مَعْرُوفَةٌ، وَ بِاللَّهِ فِي أَنْفُسِ النَّاسِ مَهَابَةٌ يهَابُكُمُ الشَّرِيفُ وَ يكْرِمُكُمُ الضَّعِيفُ.... أَ لَيسَ كُلُّ ذَلِكَ إِنَّمَا نِلْتُمُوهُ بِمَا يرْجَي عِنْدَكُمْ مِنَ الْقِيامِ بِحَقِّ اللَّهِ؟....)( تحف العقول/237)
16- اما بعضيها نميخواهند در راه خدا ضرر كنند. بعضيها ميخواهند مورد تأييد و پسند همه باشند و هيچكس نسبت به آنها بغض نداشته باشد. همانطور كه مرد بايد در بدن خود زخم جراحت جهاد داشته باشد. بنابر فرمايش رسول خدا(ص) كسي كه زخم در بدن نداشته باشد، و در اثر جهاد در راه خدا ضرري به او نرسيده باشد، خجالتزده خواهد بود. مَن لَقِي اللّه َ بغيرِ أثَرٍ مِن جِهادٍ لَقِي اللّه َو فيهِ ثُلْمَةٌ.(ميزان الحكمة/2828) در جريان مبارزه با نفاق هم بايد به آبرويش نزد برخي لطمه خورده باشد.
17- بنابر صريح آيات قرآن، تمام پيغمبران الهي را مسخره كردند، آنوقت برخي مراقب هستند كسي مسخرهشان نكند. در حاليكه هركس بيشتر مراقبت كند كه از ناحيهي جان و مال و آبرو ضرر نكند، و به اين دليل به ترك جهاد بپردازد، بيشتر نزد خدا منفور خواهد شد.
كسي كه مجاهد را اذيت كند، خدا بر او غضب خواهد كرد
18- در دفاع مقدس، بعضيها دنبال مسئوليتهاي پرخطرتر بودند. مثلاً بعضيها تخريبچي بودند و از خدايشان بود كه جان خود را براي باز كردن معبر بدهند و پيشمرگ ديگران شوند. امروز كجا هستند كساني كه آرزو داشته باشند اعتبار خودشان را در راه جهاد با منافقان از دست بدهند و باكي نداشته باشند؟
19- البته وقتي به ارزش جهاد نگاه كنيم سختيهاي جهاد كاهش پيدا ميكند. رسول خدا(ص) در مورد مجاهدين در راه خدا ميفرمايند: اعمال همه بندگان در مقايسه با ارزش جهاد مجاهدانِ در راه خدا، به اندازهي مقدار آبي است كه پرستويي با منقار خود از دريا برداشته است، در مقابل عظمت آب دريا.(ما أعْمالُ العِبادِ كُلِّهِم عِند المُجاهِدينَ في سبيلِ اللّه ِ إلاّ كَمِثْلِ خُطّافٍ أخَذَ بمِنْقارِهِ مِن ماءِ البَحرِ(ميزان الحكمة/2844)
20- جهادگران از حمايتهاي عجيب پروردگار برخوردار ميشوند. رسول اكرم(ص) در روايت ديگري ميفرمايند: اتَّقوا أذَي المُجاهِدينَ في سبيلِ اللّهِ "از آزردن مجاهدانِ در راه خدا بپرهيزيد "، فإنَّ اللّهَ، يغْضَبُ لَهُم كَما يغْضَبُ للرُّسُلِ " زيرا خداوند به خاطر آنان به خشم مي آيد همچنان كه به خاطر پيامبران به خشم ميآيد "، و يسْتَجيبُ لَهُم كَما يسْتَجيبُ لَهُم. "و دعاي آنان را اجابت مي كند همچنان كه دعاي پيامبران را اجابت ميكند. "(ميزان الحكمة/2856)
21- اگر تاكنون سران فتنه زنده هستند، صدقه سر مهرباني مقام معظم رهبري و حزب اللهيهاست، زيرا قطعاً ايشان هنوز اينها را نفرين نكردهاند كه اگر نفرين كرده بودند، بر اساس همين روايت، نابود شده بودند. حتي نيازي به زدن و بستن نداشتند. اما آيا اينها رهبري و مؤمنين را اذيت كردهاند يا نه؟ بنابراين يقيناً خداوند بر آنها غضب كرده است.
22- نمونهي اعلاي مجاهدي كه خدا به خاطر غضب او غضب كرد حضرت صديقهي كبري، زهراي اطهر(س) بود كه رسول خدا(ص) فرمود يغضِبُ لِغَضَبِها...
اين استاد حوزه و دانشگاه در جلسهي هفتگي هيئت محبين اهلبيت(ع) در قم، ادامه داد: "تذكر قوه قضائيه براي رعايت قانون و اخلاق، معنايش اين نيست كه غلظت مجاهده با نفاق را بايد كم كرد. تهمت نبايد زد، ناسزا نبايد گفت، اما با رفتار منافقانه بايد شديداً برخورد كرد. "
پناهيان در ادامه با يادآوري تفاوتهاي جهاد با كفار و منافقين، گفت: "در جهاد با كفار، نگراني از دست دادن جان، مهمترين مانع جهاد است. اما در جهاد با منافقين، نگراني از دست دادن آبرو و اعتبار اجتماعي مهمترين مانع جهاد است. ديروز هركس جان جهاد داشت، بايد به جنگ ميرفت، امروز هر كس آبرودار است، بايد به جهاد با منافقين بپردازد؛ و در اين ميان هركس آبروي بيشتري دارد، جهاد براي او واجبتر است. "
فرازهايي از اين سخنراني كه در ادامهي سلسله مباحث "انقلابي بودن " بيان شده است، در زير آمده است:
1- يكي از اركان انقلابي بودن، مجاهدت در راه خداست. انقلابي كسي است كه اهل جهاد است و انواع جهاد را ميشناسد، و براي انواع مجاهدتها آماده است. يكي از انواع سخت جهاد هم، جهاد با نفاق است.
2- خداوند در سورهي توبه، آيه 73 و همچنين تحريم، آيه 9 ميفرمايد: "يا أَيهَا النَّبِي جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ؛ اي پيامبر! با كافران و منافقان به جهاد برخيز و نسبت به آنان سختگيري كن [و درشتخو باش] كه جايگاهشان دوزخ است و دوزخ بد بازگشتگاهي است. "
3- علامه طباطبايي در ذيل همين آيه ميفرمايد: "جهاد " و "مجاهدت " به معناي سعي و بذل نهايت درجه كوشش در مقاومت است -چه به زبان باشد و چه به دست- تا آنجا كه منتهي به كارزار شود. در تفسير نمونه نيز در ذيل همين آيه آمده است: "مراد از جهاد با آنها همان توبيخ و سرزنش و تهديد و انذار و رسوا ساختن آنها، و يا در بعضي از موارد تاليف قلوب آنها است، چه اينك "جهاد " معني وسيع و گستردهاي دارد، و هر گونه تلاش و كوشش را شامل ميشود، تعبير به "وَ اغْلُظْ عَلَيهِمْ " (بر آنها سخت بگير و خشونت كن) نيز اشاره به خشونت در سخن و افشاگري و تهديد و مانند آن است. "
4- نكتهاي كه در اين آيه وجود دارد، اين است كه در آيات ديگر قرآن اكثرا از جهاد با "كفار " سخن گفته شده است و در مورد "منافقين " از برحذر بودن(هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ) سخن گفته شده است. اما در اين آيه، كه يكبار ديگر در سورهي توبه تكرار شده، دستور "جهاد " نسبت به منافقين نيز صادر شده است. خصوصا اينكه دستور غلظت هم داده شده است (وَ اغْلُظْ عَلَيهِمْ). كما اينكه خداوند هم با غلظت با آنها برخورد ميكند (و مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ). البته جاي ديگري دستور قتل منافقان هم داده شده كه بحث ديگري است. (سوره احزاب آيهي61)
5- منافق در ميان جامعهي اسلامي زندگي ميكند و نامسلماني او معمولا پنهان است؛ مبارزه و مجاهده با او طبيعتا دشوارتر است، آنهم مبارزهاي سخت گيرانه. اين مبارزه سختتر از مبارزه با كفار است.
6- اين آيه بيشتر در زمان اميرالمؤمنين(ع) اجرا شد و البته مورد اعتراض نفهمها هم قرار گرفت؛ كه چرا مسلمان كشي را باب كردهاست. زيرا حضرت در سه جنگ جمل، صفين و نهروان، در واقع با سه گروه از منافقين جنگيدند. امام صادق(ع) در تفسير آيه 9 سورهي تحريم فرمودند: جَاهَدَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ الْكُفَّارَ وَ جَاهَدَ عَلِي عَلَيهِ السَّلَامُ الْمُنَافِقِينَ، فَجَاهَدَ عَلِي (ع) جِهَادَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه (تفسير قمي/2/377)
7- اگر لازم باشد با منافقي مبارزه كنيم، لازم نيست حتما اسم او را منافق بگذاريم. اما هيچگاه مبارزه با نفاق و رفتار منافقانه را نبايد ترك كرد. زيرا بر طبق آيه قرآن، با منافقان بايد با غلظت رفتار كرد.
8- حتي اگر لازم باشد قوهي قضائيه با كسي كه رفتار غيرقانوني انجام داده است برخورد قانوني كند، نبايد مبارزه و مجاهدت زباني و فرهنگي با منافقان پايان پذيرد، و همهي مبارزه به عهدهي قانون گذاشته شود. نبايد مجاهدت با منافق را رها كرد و يا از غلظت آن كاست.
9- در جهاد با منافق، نه تنها قانون، بلكه اخلاق را هم بايد رعايت كرد. در آيين جنگ با كفار نيز همينگونه است. مانند اميرالمؤمنين(ع) كه در جنگ خندق، گردن "عمرو بن عبد ود " را زد، اما به دليل حفظ احترام و منزلتي كه در قبيلهي خود داشت، زره او را درنياورد. همچنين علي(ع) در زمان مذاكرهي نمايندهي خود با معاويه ـ گرچه معاويه دوران مذاكره را طولاني كرد تا فرصت آمادهسازي لشكر را پيدا كند ـ اما جنگ را شروع نكرد و با وجود ضرري كه سپاه حضرت از اين ناحيه متحمل شد، قانون مذاكره را رعايت كرد.
10- اگر منافق دست به اسلحه برد، با اسلحه، و اگر با هر سلاحي كه آمدند با همان سلاح با آنها بايد مجاهده كرد؛ آنهم با "غلظت ". تذكر قوهي قضائيه براي رعايت قانون و اخلاق، معنايش اين نيست كه غلظت مجاهده با نفاق را بايد كم كرد. تهمت نبايد زد، ناسزا نبايد گفت، اما با رفتار منافقانه بايد شديداً برخورد كرد. اينكه معناي اين غلظت چيست، بايد به اقتضائات و شرايط نگاه كرد. ولي غلظت بايد احساس شود.
11- پيامبر(ص) هرگاه در مقابل نفاق كوتاه ميآمدند به دليل بصيرت نداشتن مردم بود. اگر پيامبر با نفاق برخورد شديدتري نداشتند، به دليل كم بودن اصحاب ناب بوده است. كما اينكه دو جريان توطئهي قتل حضرت توسط منافقين، يكي بعد از جنگ تبوك و يكي بعد از روز غدير، در توضيح علت نكشتن توطئه كنندگان، به همين نكته اشاره كردند. (أَكْرَهُ أَنْ يتَحَدَّثَ النَّاسُ وَ يقُولُوا إِنَّ مُحَمَّداً قَدْ وَضَعَ يدَهُ فِي أَصْحَابِ: اعلام الوري/123) اما در زمان ظهور حضرت حجت(عج)، با منافقين مانند كفار برخورد ميشود. (ثُمَّ يدْخُلُ الْكُوفَةَ فَيقْتُلُ بِهَا كُلَّ مُنَافِقٍ مُرْتَاب: ارشاد مفيد/2/384؛ لَا يقْتُلُ أَحَداً مِنْهُمْ إِلَّا كَافِرٌ أَوْ مُنَافِقٌ: بحارالانوار/52/386)
12- در جهاد با كفار، جان ميدهي و آبرو پيدا ميكني. در جهاد با منافقين، جان نميدهي، اما آبروي خود را در ميان بيبصيرتها از دست ميدهي.
13- در جهاد با كفار، نگراني از دست دادن جان، مهمترين مانع جهاد است. اما در جهاد با منافقين، نگراني از دست دادن آبرو و اعتبار اجتماعي مهمترين مانع جهاد است. ديروز هركس جان جهاد داشت بايد به جنگ ميرفت، امروز هر كس آبرو دار است بايد به جهاد با منافقين بپردازد؛ و در اين ميان هركس آبروي بيشتري دارد، جهاد براي او واجبتر است.
14- جهاد با مال بر كساني واجب است كه از تمكن مالي برخوردار هستند و مال بيشتري دارند. جهاد با جان بر كساني واجب است كه از توان جسمي برخوردار هستند و توانمندتر هستند. جهاد با آبرو ـ كه آبرو مهمترين ابزار جهاد با منافقين است ـ بر كساني بيشتر واجب است كه اعتبار و آبروي بيشتري دارند.
15- اهميت آبرو در مبارزه با نفاق بهگونهاي است كه امام حسين(ع) در مبارزه با يزيد، كه مبارزه با نفاق روشن بود، در سخناني كه خطاب به 700 نفر از تابعين و انصار در "مني " ايراد كردند، به اسلحهي آنها نگاه نميكرد، بلكه به "آبروي " آنها كه از قِبَل اسلام بدست آورده بودند، اشاره ميفرمود و به اينكه حاضر نبودند از آبروي خود براي مبارزه با نفاق هزينه كنند اعتراض ميفرمودند. (ثُمَّ أَنْتُمْ أَيهَا الْعِصَابَةُ، عِصَابَةٌ بِالْعِلْمِ مَشْهُورَةٌ، وَ بِالْخَيرِ مَذْكُورَةٌ، وَ بِالنَّصِيحَةِ مَعْرُوفَةٌ، وَ بِاللَّهِ فِي أَنْفُسِ النَّاسِ مَهَابَةٌ يهَابُكُمُ الشَّرِيفُ وَ يكْرِمُكُمُ الضَّعِيفُ.... أَ لَيسَ كُلُّ ذَلِكَ إِنَّمَا نِلْتُمُوهُ بِمَا يرْجَي عِنْدَكُمْ مِنَ الْقِيامِ بِحَقِّ اللَّهِ؟....)( تحف العقول/237)
16- اما بعضيها نميخواهند در راه خدا ضرر كنند. بعضيها ميخواهند مورد تأييد و پسند همه باشند و هيچكس نسبت به آنها بغض نداشته باشد. همانطور كه مرد بايد در بدن خود زخم جراحت جهاد داشته باشد. بنابر فرمايش رسول خدا(ص) كسي كه زخم در بدن نداشته باشد، و در اثر جهاد در راه خدا ضرري به او نرسيده باشد، خجالتزده خواهد بود. مَن لَقِي اللّه َ بغيرِ أثَرٍ مِن جِهادٍ لَقِي اللّه َو فيهِ ثُلْمَةٌ.(ميزان الحكمة/2828) در جريان مبارزه با نفاق هم بايد به آبرويش نزد برخي لطمه خورده باشد.
17- بنابر صريح آيات قرآن، تمام پيغمبران الهي را مسخره كردند، آنوقت برخي مراقب هستند كسي مسخرهشان نكند. در حاليكه هركس بيشتر مراقبت كند كه از ناحيهي جان و مال و آبرو ضرر نكند، و به اين دليل به ترك جهاد بپردازد، بيشتر نزد خدا منفور خواهد شد.
كسي كه مجاهد را اذيت كند، خدا بر او غضب خواهد كرد
18- در دفاع مقدس، بعضيها دنبال مسئوليتهاي پرخطرتر بودند. مثلاً بعضيها تخريبچي بودند و از خدايشان بود كه جان خود را براي باز كردن معبر بدهند و پيشمرگ ديگران شوند. امروز كجا هستند كساني كه آرزو داشته باشند اعتبار خودشان را در راه جهاد با منافقان از دست بدهند و باكي نداشته باشند؟
19- البته وقتي به ارزش جهاد نگاه كنيم سختيهاي جهاد كاهش پيدا ميكند. رسول خدا(ص) در مورد مجاهدين در راه خدا ميفرمايند: اعمال همه بندگان در مقايسه با ارزش جهاد مجاهدانِ در راه خدا، به اندازهي مقدار آبي است كه پرستويي با منقار خود از دريا برداشته است، در مقابل عظمت آب دريا.(ما أعْمالُ العِبادِ كُلِّهِم عِند المُجاهِدينَ في سبيلِ اللّه ِ إلاّ كَمِثْلِ خُطّافٍ أخَذَ بمِنْقارِهِ مِن ماءِ البَحرِ(ميزان الحكمة/2844)
20- جهادگران از حمايتهاي عجيب پروردگار برخوردار ميشوند. رسول اكرم(ص) در روايت ديگري ميفرمايند: اتَّقوا أذَي المُجاهِدينَ في سبيلِ اللّهِ "از آزردن مجاهدانِ در راه خدا بپرهيزيد "، فإنَّ اللّهَ، يغْضَبُ لَهُم كَما يغْضَبُ للرُّسُلِ " زيرا خداوند به خاطر آنان به خشم مي آيد همچنان كه به خاطر پيامبران به خشم ميآيد "، و يسْتَجيبُ لَهُم كَما يسْتَجيبُ لَهُم. "و دعاي آنان را اجابت مي كند همچنان كه دعاي پيامبران را اجابت ميكند. "(ميزان الحكمة/2856)
21- اگر تاكنون سران فتنه زنده هستند، صدقه سر مهرباني مقام معظم رهبري و حزب اللهيهاست، زيرا قطعاً ايشان هنوز اينها را نفرين نكردهاند كه اگر نفرين كرده بودند، بر اساس همين روايت، نابود شده بودند. حتي نيازي به زدن و بستن نداشتند. اما آيا اينها رهبري و مؤمنين را اذيت كردهاند يا نه؟ بنابراين يقيناً خداوند بر آنها غضب كرده است.
22- نمونهي اعلاي مجاهدي كه خدا به خاطر غضب او غضب كرد حضرت صديقهي كبري، زهراي اطهر(س) بود كه رسول خدا(ص) فرمود يغضِبُ لِغَضَبِها...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر