ا

الَلهُمَ کُن لِوَلیِکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَنِ ، صَلَواتُکَ عَلیهِ وَ عَلی آبائِهِ فی هذِه الساَعةِ وَ فی کُل ساعةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَینًا حَتی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعًا وَتُمَتِعَّهُ فیها طَویلا

۱۳۸۷ اسفند ۱۲, دوشنبه

نقش احمدي نژاد در بالندگي امروز فرهنگ

مشروح گفتگوي صادق‌الحسيني با فارس:
نقش احمدي نژاد در بالندگي امروز فرهنگ مقاومت غيرقابل انكار است

خبرگزاري فارس: يك كارشناس خاورميانه در گفتگو با فارس گفت: نقش محمود احمدي نژاد و دولت وي و اتخاذ موضع ايستادگي در برابر زياده‌خواهي‌هاي زورمداران تاثير غيرقابل انكاري در بالندگي امروز فرهنگ مقاومت در منطقه و جهان دارد.


محمد صادق الحسيني در ميان مطبوعاتي‌هاي جهان اسلام نامي آشناست. جنگ 22 روزه غزه و حضور همزمان وي در چندين كشور عربي از جمله لبنان ما را بر آن داشت تا تحليل وي از آنچه در غزه گذشت و آنچه در پي خواهد داشت، بشنويم. وي عضو ستاد بين‌المللي حمايت از مقاومت و دبيركل انجمن گفتگوهاي عربي ـ ايراني جمهوري اسلامي ايران است.

** طرح حمله به غزه اهدافي چند بعدي را در منطقه دنبال مي‌كرد

* فارس: جناب آقاي صادق‌الحسيني با توجه به تحولات جديد منطقه و بخصوص حوادثي كه در حوزه لبنان، فلسطين و اسرائيل اتفاق افتاده و مي‌افتد، تمركز سوالات ما روي همين مبحث است.
مخاطبين ما داده‌ها و اطلاعات زيادي دارند اما تحليل‌هاي مناسب كمتر در اختيار آنها قرار مي‌گيرد.
مفروض ما اين است كه مخاطبان ما مسائل غزه را دنبال كرده و از نتايج آن مطلع هستند و شكست اسرائيل را به چشم ديده‌اند. فكر مي‌كنيد دستاوردهاي اصلي پيروزي مقاومت در غزه، غير از آنچه كه راديو و تلويزيون در كشورمان به صورت خيلي رسمي مي‌گويند، چيست؟
آيا اصلا مقاومت در اين جنگ پيروز شد يا نه؟ اگر جواب شما مثبت است، توضيح دهيد كه اين پيروزي مبداء چه تحولاتي در منطقه خواهد بود؟ و در آينده بايد منتظر چه رخدادهايي باشيم؟

** جنگ غزه نبرد اسلام آمريكايي با اسلام ناب محمدي (ص) بود

- صادق‌الحسيني: خوب چنانكه من انتظار داشتم حوزه بحث باز انتخاب و ارائه شده است. براي اين بحث لازم است يك مقدار به عقب بازگرديم و يك بك‌گراندي از حماسه‌اي كه در غزه رخ داد در منظر ديد مخاطبان قرار دهيم تا بتوانيم بفهميم كه در اين جنگ مقاومت واقعا پيروز شده است يا نه؟ يا اينكه اصلا چرا اين جنگ اتفاق افتاد و آيا مي‌شد از اين جنگ جلوگيري كرد و روند تحولات را به گونه‌اي ديگر رقم زد.
ببينيد طرحي كه اجراي آن در منطقه از زمان 11 سپتامبر با اجراي عمليات‌هاي مبهم و سوال برانگيز شروع شد، هجمه شديدي براي چندمين بار به منظور ضربه زدن به اسلام سياسي بود كه هدف آن اسلام ناب محمدي بود كه حضرت امام راحل تبيين كرده بودند. از آن زمان حمله به منطقه بر اين اساس طراحي و اجرا شد كه اسلام دشمن شماره يك جهان غرب و شرق و به تعبير دقيق‌تر دنياي مادي است.
در همين راستا طلايه‌داران ارتش دنياي مادي در افغانستان و عراق اردو زدند، موفق نشدند و درباره منشا مشكل از نظر خودشان كه ايران بود نيز اقداماتي كردند كه از جمله آنها گشودن پرونده هسته‌اي ايران در عرصه بين‌الملل بود و با اشكال گوناگون تلاش كردند كه به ايران به عنوان منادي اسلامي ناب محمدي ضربه بزنند.
وقتي طلايه‌داران ارتش دنياي مادي سراغ ايران آمدند و از اقدامات‌شان نتيجه هم نگرفتند تصميم گرفتند ايران را به عنوان بانك مركزي تروريسم معرفي كنند. البته آنچه اينها ايران را به خاطر آن به عنوان بانك مركزي تروريسم معرفي كردند، همان الهام‌بخشي آموزه‌هاي انقلاب اسلامي ايران است كه مثلا زير بار ظلم نرفتن و ايستادگي در مقابل ظلم را توصيه مي‌كند. اصل قضيه در دعواي موجود در منطقه نابودي اسلام ناب محمدي و تثبيت اسلام آمريكايي در منطقه است.
بهترين و تبلور يافته‌ترين شكل از تاثيرپذيري از تشعشعات اسلام ناب محمدي كه انقلاب اسلامي منادي آن بود را مي‌توان در وجود حزب الله لبنان ديد. اسلام سياسي اگر چه در جاهاي ديگري هم بروز يافته بود اما در حزب الله لبنان آشكارتر از هر جاي ديگر تبلور يافته بود و يك نمونه واقعي از طرز تفكر و مكتب امام خميني در لبنان پياده و اجرا شد.
دنياي غرب در جنگ 33 روزه در جولاي 2006 مقابله خشك، مستقيم و نظامي با اين نمونه تحقق يافته از مكتب اسلام ناب محمدي را تجربه كردند و دستاوردهاي بسيار تلخ و بدي نصيب‌شان شد. گزارش وينوگراد شرحي بر شكست بزرگ، واضح و عريان در جنگ با مكتب اسلام ناب محمدي حتي براي خود صهيونيست‌ها بود و بخصوص اينكه آن جنگ با اراده، دستور و طراحي آمريكا براي اسرائيل بود تا اينكه خود اسرائيل بيشتر بخواهد تصميم‌گير درباره آن باشد.

* فارس: بله بعدها مقامات اسرائيلي از آمريكا گلايه كرده بودند كه شما ما را به درون اين معركه انداختيد.

** يكي از دلايل جنگ 22 روزه مخالفت حماس با تاراج منابع گازي غزه بود

- صادق‌الحسيني: وقتي اين روال و جنگ طراحي شده آمريكا به نتيجه نرسيد و نتوانستند آن طرح بوش كه گفته بود از بيروت به دمشق و بعد به تهران خواهيم رفت و مارش پيروزي خواهيم نواخت، اوضاع دنيا به شدت بر عليه آنها شد. شيوع اسلام‌گرايي ناب در جهان اسلام به عنوان يك بحران جهاني ارزيابي شد، حتي تئوري‌پردازان بزرگ آمريكايي از طرح‌ها و مواضع خود در حال عقب‌نشيني بودند. ساموئل هانتينگتون و فوكوياما از اين جمله بودند. آمريكايي‌ها آخرين راه‌حل را بازگشت به جنگ ديدند.
طرح حمله به غزه عملا از هشت ماه قبل از تاريخ شروع حمله ريخته شده بود. اينكه گفتم تحليل نيست، اين جنگ بر اساس طرحي انجام شد كه در زمان حضور توني بلر در جايگاه نخست وزيري بريتانيا تدوين شده است.
اينها از سال 1999 خودشان را براي مسلط شدن بر منابع بسيار غني گازي كه در سواحل غزه كشف شده بود، آماده مي‌كردند. شركت BG بريتانيا با همراهي شركت CCC يك شركت يوناني‌الاصل است كه روساي آن دو خانواده بزرگ لبناني يعني صباغ و خوري هستند به نسبت 60 به 30 براي استحصال منابع گازي سواحل غزه مشاركتي را پايه‌گذاري كردند و 10 درصد باقيمانده سهام را نيز به حكومت خودگردان دادند و قراردادي هم منعقد شده است.
حماس و مقاومت فلسطيني و قاطبه جامعه فلسطيني با اين قرارداد مخالفت كرده و عنوان كردند كه گاز موجود در سواحل غزه متعلق به ملت فلسطين است.

** روسيه براي دستيابي به گاز غزه بي‌ميل نبود حماس نابود شود

اگر اين مسئله را ريشه‌يابي كنيم حتي مي‌توانيم تحليلي درباره اينكه چرا روسيه در جنگ غزه سكوت اختيار كرد بدست بدهيم چرا كه الان شركت گازپروم هم در غزه و هم در لبنان در حال افتتاح دفتر است تا از اين معركه نصيب خود را ببرد. الان در بيروت گازپروم رسما دفتر باز كرده است.
آريل شارون در سال 2001 در ديوان عالي اسرائيل عليه حكومت خودگردان اقامه دعوي كرد تا آن 10 درصد سهم حكومت خودگردان را نيز از آنها بگيرد و اين مسئله به نتيجه هم رسيد و آن 10 درصد سهم از دست سلطه فلسطيني خارج شد. طبق قراردادي كه منعقد شده بود قرار بود گاز توليد شده به مصر منتقل شود كه شارون در شكايت خود علاوه بر قطع يد حكومت خودگردان از اين منابع قرارداد را به نحوي تغيير داد كه گاز به جاي اينكه به مصر برود و از آنجا صادر شود از مسير خود اسرائيل منتقل شود تا ديگر عاملي براي تقويت جايگاه مصر و كسب درآمدي براي آن كشور هم نباشد. اين مصر ترسو و دست‌نشانده هم نه فقط اين مسئله را پذيرفت بلكه حتي واكنشي نسبت به اين مسئله نشان نداد.
اين خيلي جالب است كه اسرائيلي‌ها با كشوري چون مصر كه تا اين حد گوش به فرمان خودشان است نيز اينچنين بي‌اعتماد هستند و تا اين حد بر عليه آنها اقدام مي‌كنند و جالب‌تر اينكه مصري‌ها هيچ واكنشي هم نشان نمي‌دهند.
بعدا ايهود اولمرت به عنوان يك قرارداد چهار ميليارد دلاري آمده با دو شركت ديگر حاضر در قرارداد توليد گاز غزه وارد معامله شده است كه حماس به شدت با اين اقدام مخالفت كرد و حكومت حماس و تمام نيروهاي مقاومت با اين اقدام مخالفت كردند ولي اسرائيل اين قرارداد را منعقد كرد.

* فارس: آيا علت مخالفت حماس فقط با اين مسئله است كه سهم 10 درصدي حكومت خودگردان حذف شده است و يا اينكه با اصل قضيه كه تصميم‌گيري اسرائيل براي منابع خدادادي فلسطينيان است‌، مخالفت مي‌كند؟

- صادق‌الحسيني: حماس مي‌گويد گاز مال ماست، اسرائيل زمين، حقوق و همه چيز ما را گرفته است، خوب اينجا ساحل درياي ماست و هر چه در آن است متعلق به ماست و نبايد ديگري براي آن تصميم بگيرد.
حماس با اساس قضيه استحصال گاز به اين ترتيب مخالف است. حماس چه قرارداد قبلي و چه قرارداد فعلي را هيچ كدام را قبول ندارد. فرهنگ مقاومت با تسليم زمين و حقوق و امكانات مادي فلسطين مثل همين منابع گازي به اسرائيل به شدت مخالف است و مي‌گويد كه اين ما فلسطينيان هستيم بايد درباره منابع و امكانات كشورمان تصميم بگيريم. اين نوع قرارداد بستن مثل همان تحميل قرارداد تركمانچاي است.
اسرائيل ابتدا با ابتكار شيطاني آريل شارون و سپس پيگيري اولمرت آمد حكومت خودگردان را كه در قرارداد ابتدايي سال 1999 طرف قرارداد به شركت استخراج كننده گاز غزه بود كنار زد و اگر چه سهم 10 درصدي حكومت خودگردان به جاي خود باقي ماند اما اسرائيل خود طرف قرارداد قرار گرفت و مسير گاز را نيز از مصر به خط اشدود، حيفا و جيحان تغيير داده است.
البته همه چيز در اثر مقاومت غزه بهم خورد و من نمي‌خواهم خيلي درباره اين موضوع صحبت كنم چرا كه آن وقت اينگونه وانمود مي‌شود كه همه چيز در قضيه جنگ غزه به خاطر همين منابع گاز بوده است در حالي كه اين موضوع فقط يكي از دلايل جنگ غزه بوده است.
شارون و اولمرت مدعي هستند كه حكومت خودگردان نهادي زير نظر ماست و نبايد مستقلا چنين قراردادي منعقد كند. آنها مي‌گويند كه حاكميت در همه اين مناطق در اختيار ماست و نبايد حكومت خودگردان مثلا قرارداد خارجي ببندد. اين كار را شارون شروع كرد و اولمرت آن را به نتيجه رساند به اين ترتيب كه حكومت خودگردان در قرارداد حضور داشته باشد اما فقط همان 10 درصد سهم را از قرارداد ببرد و حاكميتي بر قرارداد و موضوعات موجود در آن نداشته باشد.
البته با اين جنگي كه بوقوع پيوست همه آنچه در اين مدت كشته بودند از بين رفت و دفتر شركتي كه براي استخراج گاز در غزه تاسيس شده بود نيز تعطيل شد.
اين يكي از دلايل حمله اسرائيل به غزه بود كه در راستاي تداوم سيطره بر منابع و اراده ملت فلسطين و از آن بالاتر مقابله با اسلام ناب محمدي و فرهنگ مقاومت بود. اراده ملت‌هاي مسلمان براي مقابله با اجنبي و سلطه بيگانگان فقط با فرهنگ مقاومت مي‌تواند ادامه پيدا كند و اگر اين فرهنگ از آنها گرفته شود عملا اسلام آمريكايي جايگزين آن مي‌شود و عملا همين طرحي پيش كشيده مي‌شود كه امروز اوباما بيايد بگويد كه مخالفان آمريكا از جمله ايران مشت‌هاي گره كرده خود را كنار بگذارند و بيايد با ما دست بدهد آن وقت ما مشكلي نخواهيم داشت، ايران اگر مشت‌هاي گره خورده خود را كنار بگذارد ديگر چيزي از آن باقي نمي‌ماند؛ اين يك بحث شكلي و سمبليك نيست چرا كه اين يعني اينكه شما اراده مقاومت را كنار بگذاريد و بياييد با هم كنار بياييم.

** جنگ 22 روزه نتيجه محتوم شكست پروسه استحاله تدريجي حماس بود

وقتي اسرائيل و آمريكا تصميم گرفتند كه به حماس اجازه حضور در انتخابات فلسطين را بدهند حتي شرطي براي حضور او نگذاشتند كه مثلا اول اسرائيل را به رسميت بشناسيد يا فلان بكنيد تا اجازه حضور در انتخابات داشته باشيد. همه اينها را مسكوت گذاشتند و خود حماس هم اين مسئله را مسكوت گذاشت. آمريكا و اسرائيل به دنبال اين بودند كه حماس را به تدريج بعد از اينكه به داخل روند سياسي و حكومتي كشاندند استحاله كنند.
آمريكا و اسرائيل فكر مي‌كردند وقتي حماس را در حكومت داخل كردند و او را با محذوريت‌ها و چارچوب‌هاي حكومتي درگير كردند مي‌توانند به تدريج او را استحاله كنند و با قراردادن حماس در منگنه امنيت مردم، اقتصاد فلسطين و امثال اينها او را از مباني اعتقادي‌اش كه بر اساس آنها اسرائيل را به رسميت نمي‌شناسد، دور كنند. در واقع اينها مي‌خواستند همان بلايي را كه سر سازمان آزاديبخش آوردند در مورد حماس تكرار كنند.
از آنجا كه رژيم صهيونيستي نتوانست طرح استحاله حماس را چنانكه طراحي كرده بود پيش ببرد لذا آمد حمله به غزه را طراحي كرد. اين حمله هشت ماه پيش طراحي شد و فقط منتظر رسيدن فرصت مناسبي كه براي آن در نظر گرفته داشتند، بودند. اين فرصت خلا بين‌المللي بين انتخاب اوباما تا روي كار آمدن وي بود كه در اين مدت طبيعتا توقعي نبايد از رئيس جمهور حاكم در آمريكا داشت. اگر يادتان باشد اين بحث زياد مطرح شد كه ممكن است مثلا دولت بوش در مقطع بعد از انتخابات رياست جمهوري آمريكا تا روي كار آمدن رئيس جمهور جديد مثلا به ايران حمله كند يا جنگ اقليمي در منطقه به راه بيافتد كه سوريه را نيز در بر مي‌گرفت، اين بحث‌ها زياد مطرح بود.

* فارس: آيا اين گمانه وجود ندارد كه طراحان جنگ غزه مي‌خواستند نابودي حماس در غزه و تغيير موازنه در فلسطين را به عنوان كليد ايجاد بستر جديد تعامل و تقابل با ايران در دست اوباما بگذارند؟

** قرار بود شكست مقاومت در فلسطين برگ برنده اوباما در مذاكره با ايران باشد

- صادق‌الحسيني: بدون شك و 100 درصد اين هدف طراحي شده بود. قرار بود اين حركت به عنوان حركت كيش و مات عليه ايران از سوي اوباما مورد استفاده قرار گيرد.
طبق اطلاعاتي كه از مراجع مختلف و متعدد در منطقه بدست من رسيده است طرح حمله به غزه ابعاد ديگري نيز داشت. طرح مذاكره غير مستقيم بين سوريه و اسرائيل با ميانجي‌گري تركيه در حال پخت و پز بود كه چنانچه ضربه به حماس موثر واقع شد و حماس در غزه نابود شد، عملا در گام بعدي تل‌آويو، دمشق و بيروت تحت نظر سياسيون مخالف حزب‌الله در چارچوب يك توافقنامه سه‌گانه صلح كنند و مناطق تحت اشغال لبنان و سوريه از سوي اسرائيل به اين كشورها بازگردد تا حكومت‌هاي سوريه و لبنان نيز تحت فشار قرار نگيرند. زمزمه‌هاي اين طرح نيز حتي در خود اسرائيل آغاز شده بود و رسانه‌هاي اين رژيم در ايام اخير به انتشار مطالبي در اين موارد مبادرت كرده بودند و از جمله اين مسئله در حال القا به جامعه صهيونيستي بود كه آب درياچه آب شيرين جولان مثل آب بحرالميت شده است و ديگر به درد نمي‌خورد و بگذاريد اين منطقه را به سوريه بازگردانيم و مشكلات ما با سوريه حل شود. قرار بود اينها همه عملياتي شوند و در هنگام روي كارآمدن اوباما نتيجه اين تحولات از جمله نابودي يا شكست حماس، صلح با سوريه و لبنان و طبيعتا وارد شدن يك ضربه به حزب‌الله با خارج كردن دولتين سوريه و لبنان از تقابل با اسرائيل و خالي شدن ميدان از نيروهاي عملياتي ايران كه حزب‌الله و حماس است، عملا به عنوان يك برگ برنده در اختيار اوباما براي تعامل و تقابل با ايران قرار داده شود. در اين شرايط اوباما از موضع يك قدرت فاتح كه در ميدان‌هاي نبرد پيروز شده بود و شكست‌هايي را به ايران تحميل كرده بود با ايران مواجه مي‌شد.

** گيتس تهديد كرده بود حمله به ايران موجب استعفاي او و تمام ژنرال‌هاي پنتاگون خواهد شد

رابرت گيتس در زماني كه مي‌خواست مسئوليت وزارت دفاع دولت جورج بوش را قبول كند از او تعهد گرفت كه در هيچ حمله نظامي عليه ايران مشاركت نخواهد داشت و در صورت وقوع چنين حمله‌اي او و همه ژنرال‌هاي پنتاگون استعفا خواهند كرد. لذا طرح اين بود كه قبل از روي كار آمدن اوباما توازن قوا و نيروها در منطقه چنان تغيير كند كه براي مقابله با ايران هيچ نيازي به طرح گزينه جنگ و حمله نظامي وجود نداشته باشد.
قرار بود با خالي شدن دست ايران از اهرم‌هاي قدرتش در منطقه، اوباما بيايد با ايران درباره عراق، لبنان و از همه مهم‌تر فلسطين مذاكره كند و ايران را از پافشاري بر موضعش در قبال فلسطين بازدارد و سوريه را نيز با دادن جولان و بازگشت نفوذ محدود در لبنان از ميدان تقابل با سياست‌هاي آمريكا در منطقه خارج كنند و نيز از ايران و سوريه تعهد بگيرند كه به اجراي سياست دمكراتيزه كردن از نوع آمريكايي جامعه عراق كمك كنند. قرار بود همه شرايط فراهم شود تا اوباما بيايد و شعار تغيير خود را كه به معناي پايان دوران بوش به معناي يك دوران قالب بودن جنگ و يك دوران زشت، احمقانه و ابلهانه و تغيير شرايطي كه در آن آمريكا هر كاري كرده بود با شكست مواجه شده بود عملياتي كند. به قول توماس فريدمن بوش آمريكا را از يك كشور قدرتمند ما را تبديل به يك جمهوري موز كرده است و قرار بود اوباما با اجراي شعار تغيير موقعيت آمريكا را بازسازي كند.

** حماس پيش‌بيني وقوع جنگ را كرده بود

به جد معتقدم هم ايران، هم سوريه، هم حزب‌الله و هم مقاومت فلسطين شم و گماني از جنگ غزه داشتند و لذا در غزه تمام لوازم لازم براي مبارزه و مقابله در عرصه‌هاي تاكتيكي، استراتژي، نوع سلاح، نوع برخورد و مقابله، نوع مواجهه سياسي با جنگ و غيره آمادگي ايجاد شده بود. لذا مي‌بينيم وقتي اسرائيل به خيال اينكه از تجارب جنگ 33 روزه استفاده كرده و خود را براي جنگ در غزه از نظر تسليحاتي و تجهيزاتي، اطلاعاتي، عملياتي و غيره تجهيز كرده است اما در تمام 22 روز جنگ غزه اشتباهاتي نظير اشتباهاتش در جنگ 33 روزه را تكرار كرد.

** مصر براي حماس نقش ابوموسي اشعري را ايفا كرد

اسرائيل ابتدا مي‌خواستند با يك حمله هوايي سنگين حماس را مغلوب كنند چرا كه مصر در اين مقطع همچون ابوموسي اشعري حماس را فريفت و خدعه‌اي به فلسطينيان زد كه خيلي ناجوانمردانه بود و متاسفانه سنگين‌ترين تلفات حماس در طول جنگ 22 روزه در همان ساعات اول حمله هوايي اتفاق افتاد و در باقي روزهاي جنگ بدنه حماس لطمه‌اي نديد و فقط بچه‌ها و زن‌ها و مردهاي بيگناه كشته شدند كه كشتن اينها كه هنر نيست و اين حرفه جنگجو نيست و احتياج به رزمنده ندارد. اسرائيل براي اين جنايات خود هيچ احتياجي به ارتش نداشت. ارتش اسرائيل با بدنه اصلي نظامي مقاومت در هيچ كجاي غزه نتوانست مقابله و جنگي كند. در مناطق مختلف غزه كه نيروهاي نظامي‌اش وارد شدند هم در مناطق خارج از شهرها بودند و نتوانستند وارد شهرها شوند چرا كه از مقابله با نيروهاي مقاومت بشدت هراس داشتند. البته اينكه با هواپيما، گلوله توپ و امثال آن غير نظاميان را به شهادت برساند خوب كار سختي نيست و هواپيماهاي پيشرفته اسرائيل مي‌توانستند بدون اينكه حتي ديده شوند هر نقطه از غزه را بمباران كنند و همچنين اسرائيل با بمب‌ها و موشك‌هايش از جمله 12 سلاح جديد كه آمريكا در اختيارش گذاشته بود مثل «ديم» و بمب‌هاي فسفري خانه‌هاي غير نظاميان ساكن غزه را بمباران كند.
اسرائيل وقتي از همان اول جنگ ديد كه نمي‌تواند در عمليات عليه مقاومت به پيروزي دست يابد سعي كرد حملات به غير نظاميان را تشديد كند و با افزايش خسارات و تلفات يا مردم را عليه مقاومت بشوراند، يا حماس تسليم شود و يا حداقل افكار عمومي جهاني را تحريك كند تا سازمان‌هاي بين‌المللي و كشورهاي مختلف را مجبور به دخالت و اجراي آتش‌بس كند.
البته در طرح اصلي حمله طبق اطلاعات موثق آمده بود كه طي چهار و نهايتا هفت روز جنگ بايد به نتيجه برسد و لذا كشورهايي چون مصر، عربستان و ديگر كشورها و بخصوص بندربن سلطان در راس همه آنها منتظر بودند كه نت‌ساريم، منطقه نت‌ساريم بعد از مغلوبه شدن مقاومت در غزه تبديل به زنداني براي سران حماس، جهاد اسلامي و فتح غزه مي‌شود و بساط حكومت حماس را در غزه جمع مي‌كنند و همه آنها را در نت‌ساريم مي‌برند و به دنيا نشان مي‌دهند كه ببينيد اين سرنوشت اينها است. همانگونه كه در جريان حمله به حزب‌الله در سال 2006 وعده دستگيري و محاكمه سيد حسن نصرالله را مي‌دادند.

** دل‌نوشته يك اسرائيلي در غم شكست در جنگ با مقاومت غزه

خوب ديديم كه در عمل اسرائيلي‌ها در دستيابي به همه اهدافشان شكست خوردند.
يك مطلبي را من در يكي از روزنامه‌هاي صهيونيستي ديدم كه يكي از شهروندان اسرائيلي نوشته بود، خيلي مطلب جالبي است.
وي نوشته است كه اگر ما براي آزادي شاليط به غزه حمله كرديم، پس شاليط كه هنوز در دست حماس است و بدتر از همه اينكه حتي نمي‌دانيم شاليط كجاست و كجا نگهداري مي‌شود و آيا اصلا زنده است يا مرده. اين چه جنگي بود كه ما حتي نتوانستيم يك سرباز خود را در طي آن آزاد كنيم.
اگر رفته بوديم به غزه براي متوقف كردن شليك موشك‌هاي مقاومت غزه كه موشك‌ها تا آخرين لحظه جنگ به سوي اسرائيل شليك مي‌شدند و بدتر اينكه وسعت شليك و برد اهداف آن به بيش از دو برابر افزايش يافته است.
اگر جنگيديم براي از بين بردن حماس كه حماس نه تنها ضعيف‌تر نشده است بلكه قوي‌تر هم شده و نه فقط مردم غزه بلكه مردم دنيا با حماس همراه و همگام و حامي آنها شده‌اند.
اگر به غزه حمله كرديم تا آنجا را اشغال كنيم كه نخبگان نظامي اسرائيل و گارد گولاني و امثال آنها نتوانستند حتي يك وجب در خاك مناطق اصلي و شهرهاي غزه نفوذ كرده و آنجا را براي يكساعت اشغال كنند كه بتوانيم آن را به دنيا نشان دهيم.
اگر هدف جنگ با مقاومت غزه اين بود كه ما هيچ تصوير و فيلمي نديديم كه نيروهاي ارتش اسرائيل با نيروهاي مقاومت غزه در حال نبرد هستند تا آن را به دنيا هم نشان دهيم يا حداقل نيروهاي اسرائيل را حتي در يكي از شهرهاي غزه نديديم.
اگر ما جنگيديم تا رهبران حماس را بكشيم كه فقط دو نفر از آنها را از بين حداقل 500 رهبر اصلي حماس توانستيم بكشيم.
اگر به غزه حمله كرديم كه همبستگي جهاني را با خودمان بيشتر كنيم خوب باز هم نتيجه عكس شد و همه دنيا و حتي خيلي از حاميان ما عليه ما بدتر از گذشته بسيج شدند.
اگر مي‌خواستيم اعتماد به نفس از دست رفته نيروهاي نظامي و اعتماد مردم و سران رژيم به ارتش را بازسازي كنيم كه آن هم حاصل نشد و كافي است كه الان به هر افسر اسرائيلي دو بار بگويي حماس تا ببيني كه چه هراسي از حماس دارند.
وي در پايان نوشته خود آورده است كه با تجربه جنگ‌هاي 33 روزه و 22 روزه ما عملا نه فقط تهديدات را عليه خودمان بيشتر كرديم بلكه فرهنگ مقاومت را از يك محدوده كوچك به دنيا صادر كرديم.
ببينيد كه چه كسي بر چه كسي در اين جنگ پيروز شد. الان حداقل 800 هزار اسرائيلي در تيررس مستقيم موشك‌هاي مقاومت غزه قرار دارند.

** جنگ غزه يك تفاوت اساسي با جنگ 33 روزه دارد

* فارس: پس به نظر شما اين حماس بود كه پيروز ميدان جنگ 22 روزه بود، در مورد گذشته غزه هم خيلي خوب تشريح كرديد كه قضيه از كجا آغاز شد و به كجا انجاميده است. اگر چه حزب الله هم در جنگ 33 روزه بر رژيم صهيونيستي پيروز شد اما جنگ 22 روزه در غزه يك تفاوت با آن جنگ دارد و آن اينكه نتايج اين جنگ و اصلا خود اين جنگ يكسري دولت‌هاي منطقه را به چالش كشيده است كه خوب در زمان پيروزي حزب الله بر اسرائيل خيلي اين اتفاق نيافتاد. الان خيلي دولت‌ها در منطقه زير سوال رفتند. از سوي ديگر حماس به عنوان يك گروه مسلمان سني مذهب به عينه ديد كه دولت‌هاي سني مذهب عمدتا با اسرائيل در اين جنگ متحد شدند ولي يك گروه شيعه در لبنان يا دولت شيعي ايران از او حمايت تمام عيار كردند.
درباره اين دو وجه از تبعات جنگ توضيحاتي بفرماييد.

- صادق‌الحسيني: ببينيد، مسئله فلسطين مسئله اصلي و مركزي در وجدان عرب‌ها و مسلمانان ساكن در جهان اسلام از كوه‌هاي اطلس تا ديوار عظيم چين، است.
رايس در دو سه سال اخير به سفارتخانه‌هاي آمريكا بخصوص در منطقه دستور داده بود كه تا مي‌توانيد اصطلاحات جهان عرب و جهان اسلام را بكار نبريد و بجاي آن اصطلاح خاورميانه را بكار ببريد چرا كه اگر شما اصطلاحات جهان عرب يا جهان اسلام را بكار ببريد، تمام احساسات عربي و اسلامي ضد آمريكايي و ضد غربي را تحريك مي‌كنيد در صورتي كه اگر شما اصطلاح خاورميانه را بكار ببريد اين يك اصطلاح بي‌طرف است كه جاي اسرائيل هم در آن محفوظ مي‌ماند. اگر بگوييم جهان اسلام يا حتي جهان عرب اسرائيل در هيچ كدام از آنها جايي ندارد ولي اگر بگوييم خاورميانه اسرائيل هم در آن در نظر گرفته مي‌شود.

** جنگ غزه پس از 60 سال ماهيت اسرائيل را در انظار عموم قرار داد

بعد از گذشت سال‌ها كه دولت‌ها نقش‌آفريني خود را در مسئله فلسطين بر نقش ملت‌ها غالب كرده بودند جنگ 22 روزه غزه نقش ملت‌ها را در اين مسئله احيا كرد و بخصوص با مظلوميتي كه پيروزي خون بر شمشير در غزه به نمايش گذاشت و حجم و كيفيت جنايات و سبوعيتي كه صهيونيست‌ها در غزه با پيشرفته‌ترين تكنولوژي‌هاي جهان لحظه به لحظه براي جهانيان به معرض تماشا گذاشتند كه جا دارد از همه كساني كه در راه به تصوير كشيدن اين جنايات و مظلوميت مردم فلسطين تلاش كردند تشكر كرد و واقعا انتشار اين تصاوير هديه‌اي الهي است كه بعد از 60 سال بالاخره اين امكان پيش آمده كه مردم دنيا به صورت زنده ببينند كه چه بر سر مردم فلسطين مي‌آيد، به هر حال انتشار اين تصاوير عملا عواطف عمومي را در همه جهان به غليان درآورده و باز هم براي اولين بار كشورهاي عربي را به دو شقه و دسته تقسيم كرده است. اين اولين باري است كه برخي كشورهاي عربي كه در وسط معركه ايستاده بودند مجبور شدند موضع‌گيري كنند و عملا به سمت كشورهاي حامي فلسطين و دشمن اسرائيل و آمريكا سوق پيدا كنند.
اين كشورها جسارت و جرأت اين را يافتند كه براي اولين بار يك تشري به آمريكا و اسرائيل بزنند كه چكيده مواضع اين كشورها را در كنفرانس دوحه ديديم. اين اولين بار بود كه بخشي از جهان عرب از ايران، تركيه، سنگال و تعدادي ديگر از كشورهاي اسلامي غير عرب براي شركت در اجلاسي دعوت مي‌كنند كه براي نجات خودشان و حفظ وجهه خودشان در قضيه‌اي كه يكي از اساسي‌ترين موضوعات جهان اسلام است. همچنين اين اجلاس قصد داشت ته‌مانده وجدان برخي سران عرب را بيدار كند، چنانكه مقام معظم رهبري فرمودند كه ديگر اين كشورها چه زمان مي‌خواهند در مقابل حاكمان جور بيايستند. بالاخره اعراب در اين جنگ مجبور شدند حجاب را از روي خود كنار بزنند و مردم اين كشورها و
حتي مردم دنيا متوجه شدند كه در پشت نقاب اين كشورها چه صورتي پنهان است.

** جنگ 22 روزه فتنه تفرقه بين شيعه و سني را خشكاند

مسئله ديگري كه درباره جنگ غزه مطرح است اين است كه اگر چه در جنگ 33 روزه 2006 اسرائيل با حزب‌الله لبنان تمام بحث فقهاي سلاطين منطقه كه دشمن خونين مكتب امام راحل و اسلام سياسي و اسلامي ناب محمدي اين بود كه به حزب‌الله لبنان كمك نشود و حتي براي پيروزي آنها دعا هم نشود، حناي اينها در جنگ غزه رنگ باخت و حماسه غزه اينها را در بدبختي محض انداخته و اينها در يك اقليت متروك تنها مانده‌اند. حدود 120 نفر از متفكران، وعاظ ائمه جماعات و جمعه در عربستان و ديگر كشورها فتواي دعا براي پيروزي حماس دادند و سايت‌ها و رسانه‌هاي مرتبط با سران اين كشورها مجبور شدند به اين مسئله توجه كنند چرا كه ديگر حماس شيعه نيست و از خودشان است و اين هم هديه الهي است كه خون شهدا و مظلومين غزه به مسلمانان داده است تا توطئه و فتنه شيعه و سني را اينجا خشك كرده و از بين برده است. آنهايي كه در جبهه داخلي جهان اسلام مي‌خواستند فتنه شيعه و سني را راه بياندازند در طول اين جنگ در مخمصه شديدي انداخت و اينها با مشكلات زيادي مواجه شده‌اند و شكاف عظيمي در بين ايشان افتاده است و باز تعدادي از اين نيروهايي كه در جبهه مقابل مقاومت بودند مجبور شدند چه با اراده خودشان و چه از روي اجبار به جبهه مقاومت منتقل شوند.
اين شوكي بود كه جنگ غزه به وجدان جهانيان وارد كرده است. البته اين خود يك مقدمه‌اي بود براي بيدار شدن وجدان دنيا. براي اولين بار شاهد بوديم كه يك خاخام اسرائيلي در وسط پايتخت قديمي‌ترين دمكراسي غربي در يونان پاسپورت خود را در مقابل چشمان مردم مي‌سوزاند و از دولت صهيونيستي ابراز انزجار مي‌كند و مي‌گويد كه اين دولت ديگر براي دنيا قابل اعتماد نيست. باز هم براي اولين بار اين اتفاق رخ داد كه جهانيان در بيروت جمع شدند در نشستي كه ستاد حمايت از مقاومت در جهان برگزار كرده بود كه بنده از اعضاي موسس اين ستاد هم هستم.
در راس اين ستاد حمايت از حزب‌الله و حماس قرار دارند كه شامل نيروهاي منطقه عربي و اسلامي حامي حزب‌الله و مقاومت فلسطين، جنبش «جنگ را متوقف كنيد» كه مقرش در لندن است، جنبش مبارزه با هژموني‌طلبي و امپرياليسم كه مقر آن در كلكوتا و جنبش مقابله با تبعيض نژادي كه مقرش در قاهره است، مي‌باشد. از تمام قاره‌هاي مختلف جهان در اين ستاد حضور يافتند و حتي ونزوئلا و بوليوي كه عملكرد درخشاني در طول جنگ غزه از خود به نمايش گذاشتند در اين نشست نماينده داشتند براي دفاع از غزه و حماسه غزه و رويكرد اسلام ناب محمدي در واقع چرا كه رويكرد حماس در جنگ بر آن استوار بود. از ايران نيز 22 سازمان غيردولتي در اين نشست شركت داشتند و نمايندگاني از كشورهاي مختلف با عقايد متفاوت از چپ، راست، ليبرال و ماركسيست همه در بيروت براي يك مسئله مشترك و آن اعلام تنفر و مبارزه با صهيونيسم، امپرياليسم و حمايت از مقاومت به ويژه مقاومت غزه جمع شده بودند. اين نشان‌دهنده آن است كه يك شكاف جديدي در دنيا ايجاد شده و افكار عمومي در حال گردش به نفع فلسطين و فرهنگ مقاومت و مكتب اسلام ناب محمدي (ص) است.

* فارس: شما تا اينجا از تاثيرپذيري گسترده مردم دنيا از الهامات انقلاب اسلامي گفتيد، توضيح دهيد كه چقدر از اين مسئله متاثر از رويكردهاي دولت نهم و مواضع و شخصيت آقاي احمدي نژاد است؟ آيا آمدن آقاي احمدي نژاد به عنوان رئيس جمهور ايران در عرصه بين‌المللي در بروز اين تحولات و يا حداقل سرعت بروز آنها موثر بوده است يا نه؟

** تاثير احمدي نژاد در بالندگي فرهنگ مقاومت قابل انكار نيست

- صادق‌الحسيني: مي‌توانم به طور قطع و يقين بر اساس اطلاعات و تحليلي كه دارم بگويم كه - اطلاعاتم هم قوي‌تر از تحليلم است- رهبران مقاومت لبنان و فلسطين تحليل‌شان اين بوده است كه با روي كار آمدن دولت نهم در ايران عملا راه تقويت مقاومت لبنان و فلسطين و فرهنگ مقاومت در منطقه چندين برابر تقويت و باز شده است. يكي از رهبران بزرگ مقاومت لبنان مي‌گفت كه آقاي احمدي نژاد به صورت همه جانبه حمايت از فرهنگ مقاومت را عملي كرده است و هر چه را كه مقاومت به آن نياز دارد را دولت نهم ايران متعهد به تامين آن شده است و اين خود براي ما يك قوت قلب بسيار بزرگي براي مبارزه با تمام طرح‌هاي مرموز و خطرناك كه براي از بين بردن اراده رزمندگان و مردم حامي مقاومت مي‌باشد در جهت ادامه مبارزه عليه اسرائيل و آمريكا و دفاع از استقلال كشورهاي جهان سومي خواهد بود.
اين براي اولين بار است كه جمهوري اسلامي ايران، انقلاب اسلامي ايران و فرهنگ مقاومت كه تا بحال متهم مي‌شد به داشتن گرايشات شيعي و به تبع آن از منافع شيعيان خود حمايت مي‌كند، از بند اين اتهام به صورت عملي رهيده است و البته اين مسئله همواره يك اتهام بوده است. امروز زمينه‌هاي تحقق عيني تبديل فرهنگ انقلاب اسلامي به زمينه‌اي براي انقلاب مستضعفين جهان به عينه مشاهده مي‌شود. عملا در اين مقطع و در دوره دولت نهم بوقوع پيوسته است.

* فارس: به تعبير ديگر رويكردها و عملكرد دولت طرح‌هايي را كه آمريكا و غرب براي منطقه داشتند در عراق، افغانستان، لبنان و مهم‌تر از همه فلسطين بر هم زده است.

- صادق‌الحسيني: دقيقا همين طور است و اگر جز اين نوع برخورد اتفاق افتاده بود كه از تشكيك در بنيان هولوكاست شروع شده كه كاملا به حق و صحيح بوده است تا مقاومت در برابر صهيونيسم كه بعنوان آخرين مدل‌هاي طراحي از فاشيسم، نازيسم و آپارتايد مطرح است و بايد بساط آن را در هم پيچيد تا دفاع بي‌قيد و شرط از فرهنگ مقاومت در منطقه و جهان و ايستادگي در مقابل تحميل اراده‌هاي خارجي و يا شرايط خارجي براي گفتگو و پذيرش زندگي معمولي در جهان، اگر اينها نبود به نظرم الان چهره ديگري از منطقه جهان اسلام، جهان عرب و چه بسا ايران تصوير شده بود.
يك بحث را شما مطرح نكرديد كه خيلي بحث مهمي هم هست. به نظرم جنگ هنوز تمام نشده است و در مرحله بسيار خطرناكي قرار دارد.

* فارس: اتفاقا اين سوال بعدي ماست. اجازه دهيد سوال را مطرح كنم. اسرائيل در عمليات نظامي شكست فاحشي خورد و لذا تقريبا مشابه زماني كه از مقاومت لبنان شكست خورد، به طراحي و اجراي عمليات در عرصه‌هاي سياسي روي آورده است. اسرائيل الان آمده در حوزه‌هاي سياسي و در عرصه ديپلماسي با آمريكا، اروپا و حتي كشورهايي در منطقه نظير مصر و عربستان پيمان‌هاي امنيتي منعقد مي‌كند تا يك چتر محاصره بسيار گسترده‌تر را بر غزه تحميل كند. اين خيلي خطرناك است. مي‌خواهيم شرايط جديد را نيز براي‌مان تشريح كنيد.

** خطرناك‌ترين مرحله جنگ غزه آغاز شده است

- صادق‌الحسيني: ببينيد اسرائيل هم در زمين و هم در هوا شكست خوردند و اكنون جنگ درياها آغاز شده است. اين خطرناك‌ترين بخش جنگ است كه همه ما بايد براي آن آماده شويم. ببينيد الان حدود 9 ماه است كه مي‌شنويد در باب‌المندب دزدان دريايي شروع به حمله و دزدي و اخاذي از كشتي‌ها كرده‌اند. چند كشتي ايراني را در آنجا ربودند و چند كشتي غربي هم براي رد گم كردن ربوده شد. اين دزدان دريايي عروسك‌هاي خيمه شب‌بازي آمريكايي‌ها و اروپايي‌ها هستند كه به آنها پول، سلاح و مشروبات الكلي مي‌دهند و همه جوره آنها را تجهيز مي‌كنند تا اين كار ادامه يابد تا روزي كه به آنها نياز بود و آن روز بعد از پايان جنگ در غزه بود.
آمريكا و اروپا به بهانه مقابله با اين دزدان دريايي از تنگه هرمز، باب‌المندب، كانال سوئز تا جبل‌الطارق تنگه‌ها و آبراه‌هاي اصلي جهان اسلام و عرب را تحت تسلط خود دربياورند. الان بهانه اينها موشك‌هاي مقاومت و سلاح‌هايي است كه مدعي‌اند به صورت قاچاقي به مقاومت در غزه مي‌رسد، است.
اينجاست كه مي‌بينيم بند هفتم اساسنامه پيمان ناتو عملياتي مي‌شود. بند هفتم اساسنامه پيمان ناتو مي‌گويد دشمن در هر كجا كه به تو ضربه زد، تو مي‌تواني و حق داري در هر جاي ديگري كه او به شكل‌هاي مختلف ظاهر مي‌شود و يا منافعي دارد به آن ضربه بزني. اين را ما اينجا مي‌بينيم كه مثلا دشمن در غزه ضربه خورده است اما تمام آبراه‌هاي اصلي جهان اسلام تحت سلطه دشمن در مي‌آيد تا هر جا توانست به ما ضربه بزند.

** قرآن به ما توصيه كرده هر جا توانستيم به دشمن ضربه بزنيم

با اين اوصاف عملا جا دارد كه ما مسلمانان كه 14 قرن پيش در اين زمينه آيه قرآن براي‌مان نازل شده است، به آن توجه شايسته‌تري كنيم. ببينيد من اين مطلب را از «مراد هوف» ديپلمات آلماني كه مسلمان هم شده است شنيدم كه مي‌گفت شما مسلمانان كه بايد به اين آيه قرآن بباليد از آن مي‌ترسيد و از آن فرار مي‌كنيد. اينكه قرآن مي‌گويد «اقتلوهم حيث ثقفتموهم» يعني هر جا آنها را يافتيد، آنها را بكشيد كه ناظر بر مشركين و دشمنان مسلمانان است، اين آيه قرآني عين همان بند هفت اساسنامه پيمان ناتو است و اينجاست كه دولت ايران، مسلمانان و انقلابيون مسلمان جهان بايد به خود ببالند كه اسلام حدود 15 قرن قبل و پيش از آنكه دنيا به اين نتيجه برسد به مسلمانان توصيه كرده كه اگر از دشمنان ضربه خورديد در هر كجاي ديگر حق داريد به آنها جواب بدهيد و ضربه بزنيد. ما مي‌توانيم هر لحظه كه اراده كنيم و حق ماست و حتي وظيفه ما ايجاب مي‌كند كه تنگه هرمز را ببنديم، جبل‌الطارق را ببنديم. الان جنگ مسلط شدن بر مسلمانان و امت‌هاي اسلامي و بر اراده فرهنگ مقاومت است. غزه الان پرچمدار مبارزه با هويت ماست و پرچمدار مبارزه با حمله به دين ماست و پرچمدار امنيت تك تك كشورهاي مسلمان است.

** دشمن عزمش را براي تسلط بر اراده و هويت منطقه جزم كرده است

اگر ما امروز دروازه‌هايمان را هم ببنديم و بگوييم با دنيا كار نداريم اما آنها با ما كار دارند و دست از سر ما بر نمي‌دارند. چون امروز شروع يك حمله وسيع بر كليت هويت منطقه است و لذا وقتي اوباما سر كار مي‌آيد و از تئو محافظه‌كارها بريده و قصد دارد چهره آمريكا را در دنيا اصلاح كند اولين شرطي كه براي تعامل با ما مي‌گذارد مي‌گويد مشت‌هاي گره كرده خود را كنار بگذاريد تا با هم سخن بگوييم آن هم در روزهاي سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي. اين بسيار معنادار است. شايد برخي دوستان ايراني اين حرف‌ها را شعاري بدانند و حتي از آن خوش‌شان هم بيايد و يا اين ذهنيت ما را توهم توطئه بدانند اما بدانيد دنيا بر اساس برنامه‌ريزي حركت مي‌كند و ما مسلمانان اعتقادمان بر اين است كه هيچ چيزي تصادفي اتفاق نمي‌افتد.
اينكه بگوييم اگر حماس به اسرائيل موشك نمي‌زد اين اتفاقات در غزه نمي‌افتاد يا اينكه بگوييم اگر احمدي نژاد فلان حرف را نمي‌زد، جهان عليه ما موضع نمي‌گرفت و امثال اين حرف‌ها اينها بي‌خود است. آنچه دارد اتفاق مي‌افتد بر اساس برنامه‌ريزي‌هاي صورت گرفته براي تسلط بر منطقه است.

** نمي‌شود انقلابي بود و اتوكشيده هم زندگي كرد

فن اداره و مديريت جنگ و صلح از سوي ما بسيار مهم است، ما هم نمي‌گوييم شعاري باشد اما بايد بدانيم كه هدف چيست و كجاست؟
ببينيد تعيين موقعيت، محاسبه توازن قوا و مهم‌تر از همه شناخت گرانيگاه و قبله خيلي مهم است. يكبار ما مي‌خواهيم به سوي كعبه نماز بخوانيم و يكبار هست كه مي‌خواهيم به قبله نيويورك، لندن يا رم و اينها نماز بخوانيم؛ اينها خيلي مهم است. اگر قرار است قبله‌گاه ما هنوز مكه باشد و دفاع از انقلاب، مكتب امام و امنيت ملي‌مان و ملت مسلمان‌مان خوب بايد بهاي آن را هم بپردازيم هر چه كه باشد. اينكه ما بخواهيم هم انقلابي بمانيم، هم مسلمان، هم قوي باشيم و همه اينها را با هم داشته باشيم ولي خيلي هم اتوكشيده و صاف و لوس باشيم و هيچ اتفاقي هم نيافتد و هيچ كس هم زخمي نشود و هيچ كشته‌اي ندهيم، هيچ اتفاقي نيافتد و از گل كمتر به كسي نگوييم و سلاح‌ هم اصلا كنار گذاشته شود و با دنيا بياييم فقط جوك بگوييم و صرفا گفتگو كنيم اين كه نمي‌شود، اينها كنار هم نمي‌نشينند. واقعا اتفاقات خطرناكي در منطقه در حال وقوع است.
آخرين پديده خطرناك در منطقه لفظ «كيان صهيونيستي» و اسرائيل است كه آمريكايي‌ها دارند آن را به كار مي‌برند و در حال حاضر حماسه غزه عملا نابودي اسرائيل را از يك حقيقت قرآني كه در جولاي 2006 به عنوان يك حقيقت ميداني تثبيت شده بود، تبديل به يك حقيقت عيني براي آمريكايي‌ها و اروپايي كرده است. ما مقاومت در مقابل اسرائيل را به عنوان يك حقيقت قرآن پذيرفته بوديم كه قرآن وعده نابودي ظلم را داده است، در جنگ 33 روزه عملا در ميدان جنگ ثابت كرديم كه اسرائيل ديگر قدرت بقا ندارد و امروز اسرائيل به يك بار سنگين بر دوش آمريكا و اروپا شده است كه اينها مي‌خواهند هر چه سريع‌تر از زير بار آن شانه خالي كنند.

** غرب به اين باور رسيده كه ديگر منافع حمايت از اسرائيل ارزش هزينه‌هاي آن را ندارد

امروز اگر فضاي جهاني غرب را ببينيد مشاهده مي‌كنيد كه مخالفت‌ها با اسرائيل در غرب شكل كاملا متفاوتي با چند سال قبل پيدا كرده است. در طول همين جنگ غزه روشنفكران زيادي در بندرهاي يونان حضور يافته و مانع از ارسال سلاح به اسرائيل شدند تا جنگ متوقف شود، تركيه به خود آمد و براي اولين بار در تركيه عكس‌هاي سيد حسن نصرالله و از آن مهم‌تر عماد مغنيه كه به عنوان تروريست بين‌المللي از طرف جامعه بين‌المللي زورگو كه از معادله ناعادلانه جنگ جهاني دوم بر جهان حاكم شده است، معرفي شده بود، بر روي دست مردم تظاهرات كننده ديده مي‌شد. تركيه از بطن امتداد پيمان ناتو و پيمان‌هاي امنيتي و سياسي با اسرائيل به چنين جايي رسيد و كشورش شاهد چنان حمايت‌هايي از مردم و مقاومت غزه بود. در دنياي غرب الان ده‌ها بلكه صدها انجمن و موسسه خود را براي محاكمه اسرائيل در دادگاه‌هاي بين‌المللي آماده مي‌كنند. با قطع يقين مي‌گويم كه بزودي آمريكا و اروپا اسرائيل را بعنوان يك بار سنگين غير قابل تحمل بر شانه خود تصوير خواهند كرد كه ديگر ارزش و فايده تحمل ندارد و بايد از شر آن خلاص شد. لذا بهترين فرصت براي ما براي مبارزه همين مقطع است چرا كه اسرائيل ماندني نيست و غرب هم به اين نتيجه رسيده است كه ديگر اسرائيل هزينه زيادي دارد كه به فوايد آن نمي‌ارزد و اين هزينه‌ها براي غرب قابل تحمل نخواهد بود و ما بايد از امروز به بعد بر اصول و ارزش‌هاي خودمان سفت و سخت بيايستيم.

** بحث مديريت جهان از سوي احمدي نژاد خيلي جدي است

* فارس: اينگونه عنوان شده است كه آتش‌بس در غزه بر اساس توافقي بين اسرائيل، آمريكا،‌ اروپا و تعدادي از كشورهاي منطقه شكل گرفته است كه طي آن اسرائيل از اين كشورها تعهد گرفته است كه يك چتر امنيتي گسترده‌تري براي كنترل ورود سلاح به غزه ايجاد كنند تا ديگر نظارت بر مرزهاي غزه و از جمله گذرگا‌ه‌هاي اين منطقه مورد نياز نباشد. مصاديق اين تعهدات را به صورت خبري يا اگر خبر دقيقي نداريد به صورت تحليلي و اينكه فكر مي‌كنيد چه تعهداتي بوده باشد براي ما بفرماييد.

- صادق‌الحسيني: من فكر مي‌كنم از آنجا كه اسرائيلي‌ها هم در عرصه نبرد زميني و هم در عرصه نبرد هوايي شكست خوردند و تصورات باطل آنها براي ايجاد مستعمره نتساريم و زنداني كردن رهبران حماس در آنجا نقش بر آب شد، مجبور شدند جنگ را از راه‌هاي ديپلماتيك و سياسي دنبال كنند تا آنچه را نتوانستند از راه جنگ بدست بياورند از راه سياست بدست بياورند، لذا عليرغم اينكه يك توافقنامه همكاري‌هاي استراتژيك از زمان ريگان بين آمريكا و اسرائيل منعقد شده است اما ليوني دوباره به آمريكا رفت و با رايس توافق امنيتي جديد با هم امضا كردند براي كنترل آنچه ممانعت از ارسال سلاح‌هاي ايراني به غزه مي‌ناميدند. اينها از اين به بعد بنا دارند تنگه هرمز، تنگه باب‌المندب، تنگه جبل‌الطارق، كانال سوئز و اينها را كاملا كنترل كنند و اينجاست كه جنگ درياها نه تنها براي كنترل ترانزيت سلاح بين كشورهاي اسلامي بلكه براي كنترل تجارت ساير كالاها و اساسا براي كنترل جهان اسلام آغاز مي‌شود كه ايران نيز در محور اين سياست‌ها قرار دارد.

** غرب هرگونه استفاده از منابع گازي غزه در گرو نابودي حماس مي‌داند

شما ببينيد كه اولين حركت فرانسوي‌هاي بعد از آتش‌بس در غزه فرستادن ناو جنگي به منطقه است. سيطره بر منابع گازي كه در سواحل غزه و نيز بيروت كشف شده است خيلي براي غرب مهم است و مي‌خواهند آن را تحت كنترل كامل داشته باشند.
از سوي ديگر هر گونه بهره‌برداري از منابع گازي غزه منوط به نابودي حماس است.
طبق بند هفتم اساسنامه سازمان ناتو غرب قصد دارد خود را به عنوان يك بدنه واحد در مقابل ايران و كشورها و جنبش‌هاي همسويش تجهيز و آماده كنند كه مثلا اگر در غزه از اين جبهه ضربه خوردند بتوانند در تنگه هرمز، باب‌المندب يا هر جاي ديگر تلافي كنند.
در منطقه ما نيز برخي كشورها اين را دريافته‌اند كه ديگر آمريكا آن امپراطوري سابق نيست و شير پير و فرتوتي است كه يال و كوپال آن ريخته است و لذا مي‌توان در مقابل آن ايستاد و از سوي ديگر تغييراتي را كه در حال رخ دادن در منطقه و جهان جديد است درك كرده‌اند و مي‌خواهند خود را با آن تطبيق دهند و افكار عمومي خود را نيز اقناع كنند و آراي مردم را براي خود جذب كنند، اينها باعث شده كه در مقابل آمريكا جرات پيدا كنند و بايستند و به ما هم نزديك شده‌اند.
يك ائتلاف جديدي در دنيا در حال تشكيل است، وقتي ساركوزي، اردوغان، امير قطر و بشار اسد در سوريه جمع شدند خوب اينها منافع اقتصادي داشتند و قرار بود 15 ميليارد دلار در سوريه سرمايه‌گذاري كنند، پنج هواپيما هم امير قطر نقدا در همانجا پولش را به بشار اسد داد و منافع ساركوزي آنجا كاملا تامين شد. ساركوزي در حال حاضر با عربستان و كلا با وهابيت در حال جنگ شديد ولي غير علني است و هيچ اميدي نسبت به عربستان كه به پدرخوانده اصلي‌اش يعني آمريكا خيانت كرده است، ندارد. عربستان و مصر ديگر بايد خاضعانه طرح‌هايي را كه در بيرون امضا مي‌شود نه بعنوان شريك بلكه صرفا به عنوان مجري قبول كنند.
ببينيد تقسيم عربستان و مصر يكي از طرح‌هاي جدي آينده غرب است. آمريكايي‌ها مي‌گويند كه نفت عربستان عمدتا در شرق عربستان است و ما مي‌توانيم به ساكنان اين منطقه استقلال بدهيم و با آنها توافق كنيم، قبل از اينكه شيعيان اين منطقه كه جمعيت غالب را تشكيل مي‌دهند تحت تاثير انقلاب اسلامي ايران و فرهنگ اسلام ناب محمدي قرار بگيرند.
ببينيد تحولات زيادي در جهان در حال رخ دادن است و غرب از رسوخ فرهنگ اسلام ناب محمدي و فرهنگ مقاومت در بين ملت‌هاي منطقه بشدت در هراس است و لذا به دنبال آن است تا نبض اين تغييرات را خود بدست بگيرد كه در بالا به مواردي از آنها اشاره كردم.

* فارس: اينها ممكن است؟

- صادق‌الحسيني: امكان آن بستگي به نوع بازيگري كشورهاي منطقه و فعل و انفعالات جهاني دارد. اينكه ما در جمهوري اسلامي چقدر مقاومت مي‌كنيم، چقدر مشت‌هاي گره كرده خود را باز مي‌كنيم و اينكه چقدر غربي‌ها و بخصوص آمريكا اين امكان را مي‌يابد كه جنگ ديگري به راه بياندازد. سياست‌سازان آمريكايي فعلا تصميم گرفته‌اند از به راه انداختن جنگي ديگر اجتناب كنند و اوباما را آورده‌اند تا دنيا را به طريق ديگري مديريت كنند. قرار است از عراق عقب‌نشيني كنند، در افغانستان بعنوان جنگ عليه تروريسم متمركز شوند و اهداف خود را محقق كنند.
اطلاعاتي كه به ما مي‌رسد آمريكايي‌ها امروز در بحرين، عربستان و ديگر كشورهاي اسلامي به شدت در حال تشويق مردم به حمايت از دمكراسي در برابر رژيم‌هاي غير دمكراتيك فعلي هستند.

** حجم تماس آمريكايي‌ها و انگليسي‌ها با شيعيان كشورهاي منطقه باورنكردني است

در بحرين حجم و تعداد تماس‌هاي سفارتخانه‌هاي آمريكا و انگليس با شيعيان براي شركت در انتخابات و وارد شدن در پارلمان در مقابل طالبانيسم تند و خشن سني راديكال باور نكردني است. الان آمريكايي‌ها بشدت تلاش مي‌كنند مديريت تحولات منطقه را كنترل كنند.

* فارس: اينها را كه مي‌گوييد خوب مثلا خود حكام كشورهاي عرب منطقه متوجه آن نمي‌شوند و با آن برخوردي نمي‌كنند؟ مثلا عربستان اگر چنين چيزي را بفهمد خوب كشت و كشتار راه مي‌اندازد.

- صادق‌الحسيني: چرا متوجه شده‌اند و دارند برخورد هم مي‌كنند. البته اينكه گفتيد كشت و كشتار خوب برعكس است.
عربستان دائما در حال دعوت از شيعيان اين كشور براي مشاركت در ساختار و روند سياسي كشور است تا مانع از سواستفاده آمريكايي‌ها از آنها شود.
فرقه اسماعيليه در عربستان يك فرقه مسلح هستند كه جمعيت آنها نيز حدود 750 هزار نفر است كه در مرز عربستان با يمن استقرار دارند. حكومت عربستان در پي تحولات منطقه مجبور شد حاكم اين منطقه را كه از خاندان حكومتي آل‌سعود هم بود را بركنار كند چرا كه نتوانسته بود خوب منطقه را مديريت كند و منطقه در اختيار فرقه اسماعيليه قرار گرفته بود. حاكم اين منطقه بدنبال آن بود كه از مناطق ديگر عربستان قبايلي را بياورد و تركيب جمعيتي آنجا را تغيير دهد كه اين مسئله با مخالفت و قيام اسماعيليه مواجه شده بود و لذا امير عبدالله پادشاه سعودي امير منطقه را بركنار كرد. امير عبدالله يك حاكم جديد در منطقه گمارده كه اتفاقا خيلي هم به خود او از نظر خانوادگي و فاميلي نزديك نيست تا نشانه‌اي باشد براي اسماعيليه جهت مصالحه و بتواند اوضاع منطقه را كنترل كند.
اين وضعيت و تلاش غرب براي مديريت تحولات منطقه يك بده بستان خطرناك است براي هر دو طرف. آمريكايي‌ها و اسرائيلي‌ها غزه را مستقل كردند و حماس را آوردند در انتخابات تا در روند سياسي قرار گيرد و دست از مواضع انقلابي‌اش بردارد ولي كار بدتر شد و حالا درباره اين كشورها مثل عربستان نيز از سويي مي‌خواهند عربستان را تجزيه كنند تا از قدرتش بكاهند و بعد با كشورهاي حاصل از تجزيه معامله كنند و از سويي هم اين امكان وجود دارد كه مثلا اگر يك كشور شيعه از عربستان در منطقه شرقي جدا شود براي آمريكا يك دردسر بزرگ جديد درست شود.
در عراق هم آمريكايي‌ها فكر مي‌كردند كه با دمكراتيك كردن عراق اوضاع به نفع خودشان تمام مي‌شود ولي اين ناشي از عدم شناخت دقيق از منطقه است كه فكر مي‌كنند اگر كشورها دمكرات شوند غربي مي‌شوند ولي نتايج برعكسي مي‌گيرند.

* فارس: يك مقدار از بحث اصلي دور شديم.

- صادق‌الحسيني: بله گفتم كه الان جنگ درياها شروع شده است. غير از جنگ ديپلماتيك كه گرفتن تعهد از اروپا و عربستان و مصر و ديگر كشورهاي منطقه بود امروز عملا جنگ درياها براي اعمال كنترل و نظارت بر آبراه‌ها آغاز شده است تا بتوانند ارتباط مسلمانان را با هم قطع كنند و به جد دنبال ممانعت از فروش سلاح از سوي ما هستند كه در دنيا يك كار كاملا قانوني و جاافتاده است.

** حماس بايد از هر راهي كه ممكن است مسلح شود

حق مسلح شدن يك حق بين‌المللي است ولي الان دنبال آن هستند كه از اين حق دولت قانوني فلسطين جلوگيري كنند.
الان يك فاجعه بزرگ‌تر از جنگ در غزه در حال وقوع است. هزاران نفر در غزه هيچ امكاني براي زندگي ندارند و آن وقت كمك به آنها هم مشروط به شروطي مي‌شود كه به هيچ روي پذيرفتني نيست. امروز حتي در خود تشكيلات خودگردان و فتح يك آتشي زير خاكستر خوابيده كه هر لحظه امكان دارد فوران كند و هر لحظه ممكن است فتح منشعب شود.
قرار بود بعد از چند روز از حمله به غزه محمود عباس و چهار پنج هزار نيرو با او وارد غزه شوند و كنترل اوضاع را بدست بگيرند.

* فارس: حماس يك دولت كاملا قانوني است. چرا ما نبايد اين بحث را به صورت جدي مطرح كنيم كه دولت حماس حق دارد، براي دفاع از خود اسلحه بخرد؟

- صادق‌الحسيني: اين را من گفتم خوب. آمريكايي‌ها و اسرائيلي‌ها كلي تلاش دارند مي‌كنند و زحمت مي‌كشند، جنگ در عرصه ديپلماتيك مي‌كنند، جنگ درياها راه انداخته‌اند كه از رسيدن سلاح به حماس جلوگيري كنند ولي ما بايد تاكيد كنيم بر اينكه حماس بايد مسلح شود از هر راه ممكن.
شيخ نعيم قاسم معاون سيد حسن نصرالله گفت كه ما امروز از هيچ كس هراس نداريم و ديگر زير ميزي هم صحبت نمي‌كنيم و علنا مسلح خواهيم شد هر چه بيشتر و علنا هر چه بتوانيم سلاح بسوي غزه مي‌فرستيم.
اين وظيفه ماست كه اين كار را بكنيم و وظيفه ديني ماست. من در ستاد حمايت از مقاومت كه تشكيل داديم چند نفر ميهمان غير مسلمان از كشورهاي مختلف اروپايي داشتم كه آمده بودند كه چه راه‌هايي وجود دارد كه به حماس و غزه سلاح ارسال كرد.

* فارس: چه راهكارهايي براي طرح و عملياتي كردن موضوع تشكيل دادگاه براي بررسي جنايات جنگي رژيم صهيونيستي وجود دارد؟

- صادق‌الحسيني: در برخي كشورها مثل بلژيك محاكمه اسرائيلي‌ها بعنوان مجرم جنگي قابل اجرا است. در ايران كاري كه شروع شده براي امكان ورود دادگاه‌هاي داخلي به اين مسئله بسيار كار خوب و موفقي است و مي‌تواند الگويي باشد براي كشورهاي عربي و اسلامي چرا كه بعد از اين بوفور مقامات اسرائيلي به اين كشورهاي عربي و اسلامي رفت و آمد خواهند كرد و بايد اين كشورها را تحت فشار قرار داد تا سران صهيونيست را در هنگام حضور در كشورشان محاكمه كنند. ما بايد مقلا حقوقدانان درجه و بزرگ مصري را در اين مسير تشويق كنيم.
از سوي ديگر بايد يك پرونده بين‌المللي در دادگاهي مثل لاهه براي رسيدگي به جنايات جنگي اسرائيل تشكيل شود. امروز حتي در غرب نيز خيلي‌ها به اين نتيجه رسيده‌اند كه سران و عوامل اسرائيل بايد محاكمه شوند و فقط بايد اينها به هم متصل شوند.

** تلاش‌هاي همسر امير قطر براي محاكمه سران صهيونيست

همسر امير قطر يك كنفرانس بين‌المللي را ترتيب داده و حدود 2 ميليارد دلار نيز پول براي آن در نظر گرفته تا كساني كه آمادگي دارند براي اقامه دعوا عليه سران و عوامل اسرائيل از آنها حمايت مالي كند.
امروز بايد دغدغه هر مسلماني تسريع در به اتمام رساندن پديده اسرائيل و نابودي آن باشد. هيچ راه ديگري براي ملت‌ها، كشورها و هويت و امنيت ملي دولت‌ها و ملت‌ها باقي نمانده است مگر اينكه اسرائيل را از روي زمين محو كنيم.
امروز غرب هم به اين نتيجه رسيده است كه ديگر اسرائيل برايش زيادي هزينه‌ساز شده است و ترجيح مي‌دهد اين پادگان را تعطيل كند و كار خود را از راه ديگري دنبال كند.
متاسفانه اين بحث مديريت جهان كه آقاي احمدي نژاد مطرح مي‌كند را برخي‌ها درك نمي‌كنند و بعضا مسخره هم مي‌كنند اما مسئله خيلي جدي و مهم است. دنياي برآمده از جنگ جهاني دوم در حال از بين رفتن است و دنياي جديدي به آرامي در حال تولد است. البته اين روند خيلي غيرآشكار و آرام در حال رخ دادن است. البته تحولات خيلي سريع رخ مي‌دهند، چيزي كه 100 سال قبل در طول 50 سال رخ مي‌داد امروز در طول پنج ماه رخ مي‌دهد. همين سوريه را ببينيد؛ سه سال قبل در حال فروپاشي بود ولي امروز يكي از قوي‌ترين كشورهاي عرب و منطقه است تا جايي كه امير عبدالله سعودي در حاشيه اجلاس كويت آمد او را در آغوش گرفت و گفت كه بايد گذشته‌ها را فراموش كنيم. اين خيلي تحول عظيمي است. اينكه امير عبدالله آمد اين حركت آكروباتيك را انجام داد ظاهر قضيه است و پشت پرده تحولات زيادي رخ داده است.
منطقه ما امروز ديگر وضعيت 50 سال قبل را ندارد.
الان آينده حسني مبارك كه حماس را هيچ به حساب مي‌آورد در دست حماس است. تمام جهان در حال تغيير است.
براي نابودي آخرين پديده نژادپرستي بايد اسرائيل را از بين برد. امروز تمام دنيا آزاد شده است و فقط فلسطين در اشغال است كه بايد آن هم زودتر آزاد شود. چه منطقي وجود دارد كه امروز ما ديگر اسرائيل را تحمل كنيم در حالي كه بيش از هر زمان ديگري او و حاميانش ضعيف شده‌اند.
انتهاي پيام/

هیچ نظری موجود نیست: