حجت الاسلام منصور غفوري در يادداشتي كوتاه به بازتاب موضع گيري آيت الله وحيد خراساني درباره عدم نمايش چهره حضرت ابوالفضل العباس پرداخته است
به گزارش خبرگزاري فارس، متن يادداشت حجت الاسلام والمسلمين منصور غفوري به شرح ذيل است:
اول) نوشتههاي پيرامون سخنان اخير حضرت آيتالله وحيد خراساني بازتابهاي فراواني داشت، از يك طرف نامه روحانينماي جيرهخوار آمريكا محسن كديور كه طمع كرده و در نامهاي به ظاهر محترمانه اما بسيار شيطاني چندين شبهه و شايعه را به دروغ القاء نموده مثلاً حضرت آيتالله وحيد را موافق "جدايي دين از سياست " و مخالف "اشتغال در جايگاه قوه قضائيه " و "همراه دشمنان نظام در صف مقابل رهبري " و "مقابله حوزه و رهبري " و "مأمن ضدانقلاب داخلي " و... معرفي ميكند و از طرف ديگر بعضي خوديها نيز زبان به اعتراضاتي متفاوت گشودهاند، فارغ از اينكه از چه كسي، چگونه، با چه مبنايي اين مطالب ايراد شده است. دو نكته را نميتوان ناديده گرفت، اول اينكه، بگونهاي همسويي داخل و خارج را ديديم و كديور به عنوان بلندگوي دشمنان خارجي و بعضي ديگر به عنوان خوديهاي داخلي به اظهارنظر يك فقيه كه پيرامون يك بخشي در فيلم مختار اعتراض كردهاند، و اين همسويي بايد همگان را هوشيار كند.
دوم، باز همان دو جريان داخل و خارج انتظار دارند آنچه در ميل و ذهنشان ميباشد را در كلام و نظر يك مرجع تقليد بشنوند، يعني حاضر نيستند مقلد باشند بلكه در صدد تعيين وظيفهاند و اين نيز يك همسويي ديگر است كه هر دو به تضعيف مرجعيت ميپردازد.
دوم) شيوه اجتهاد رايج در حوزههاي علميه از قويترين و منطقيترين شيوههاي اجتهاد است كه متكي به يقين و علم است يعني دوري از ظن و تكيه به وحي و ظنون خاصهاي كه بايد قطعي باشد و حتي اعتبار اصول عمليه تا به قطع و يقين وصل نشود غيرقابل استفاده است.
پسند دنيا يا مخاطبپسند بودنِ حرف فقهي، يك نگاه باطل است كه باعث ميشود مسير استنباط منحرف شود و در اين زمينه فرقي ندارد كه مخاطب داخلي باشد يا خارجي.
به بيان حكيمانه رهبر عزيز انقلاب در ديدار اخير طلاب قم "اجتهادها ولو نتايج مختلفي هم داشته باشد، موجب بالندگي است، موجب پيشرفت است... اين اجتهاد بايد در حوزه تقويت شود و اجتهاد مخصوص فقه هم نيست، در علوم عقلي در فلسفه در كلام، اجتهاد كساني كه فنان اين فنون هستند امر لازمي است. اگر اين اجتهاد نباشد خواهيم شد آب راكد. "
و اين كار حوزه و مراجع بايد دقيق، علمي، قانع كننده باشد و اگر اينگونه نباشد خودمان به انزواي روحانيت كمك كردهايم.
سوم) و نيز بايد به اين بصيرتدهي رهبر عزيز دقت شود كه فرمودهاند "همانطور كه كنارهگيري و سكوت و بيتفاوتي ضربه ميزند، زيادهروي هم ضربه ميزند، مراقب باشيد زيادهروي نشود اگر آن چيزي كه گزارش شده است كه به بعضي از مقدسات حوزه، به بعضي از بزرگان حوزه، به بعضي از مراجع، يكوقتي مثلاً اهانتي شده است، درست باشد، بدانيد اين قطعاً انحرافات است، اين خطا است، اقتضاي انقلابيگري اينها نيست، انقلابي بايد بصير باشد، بايد بينا باشد، بايد پيچيدگيهاي شرائط زمانه را درك كند، مسأله اينجور ساده نيست كه يكي را رد كنيم، يكي را اثبات كنيم، يكي را قبول كنيم. اينجوري نميشود، بايد دقيق باشيد،... مواظب باشيد رفتار بعضي از كساني كه به نظر شما جاي اعتراض دارد، شما را عصباني نكند، شما را از كوره در نبرد. رفتار منطقي و عقلايي يك چيز لازمي است. "
"آن كساني ميتوانند در باب نظام، اقتصاد يا مديريت ... مسائل تربيتي و مسائل فراوان ديگر نظر اسلام را ارائه بدهند كه متخصص ديني باشند و دين را بشناسند. حوزههاي علميه و علماي دين پشتوانههايي هستند كه موظفند نظريات اسلامي را در اين زمينه از متون الهي بيرون بكشند، مشخص كنند، آنها را در اختيار بگذارند.... برطرف كردن اين شبههها، مواجهه با اين شبههها، پاك كردن اين غبارها از ذهنيت جامعه كه به وسيله علماي دين انجام ميگيرد، اين هم يك پشتوانهاي براي نظام اسلامي است. "
چهارم) "بعضي از آراء هست، چه در باب فقه، چه در باب بعضي از مسائل مربوط به معارف، ممكن است اختلافي باشد، ممكن است يك نفر نظر مخالف داشته باشد، نبايد رد كرد. به معناي تفسيق، بله آن رأي را با چماق استدلال بهشدت بكوبيد، هيچ اشكالي ندارد، عليهاش استدلال كنيد، بنويسيد، عوض يكي ده تا بنويسد كما اينكه در حوزه علميه معمول هم بود، گاهي ديده بوديم يك كتابي در ميآمد، ده نفر، پنج نفر عليه آن مينوشتند، خيلي خوب بود، بنويسيد، اين نوشتنها خيلي خوب است، اما تفسيق و اعلان خروج از دين و خروج از مذهب و اينها، مصلحت نيست، اين شيوه علمي نيست. "
نتيجه اينكه از بزرگان انتظار است كه مراعات امثال من حقير هم بنمايند كه دچار حيرت نشويم، من به عنوان يك طلبه كوچك از مقام مرجعيت و استاد اصولي حوزه انتظار دارم كه جواب دندانشكني به مزدوري چون كديور بدهد كه هيچگاه و هيچكسي جرأت اينگونه جسارت و اهانت به مرجعيت، و نظام اسلامي و به خط نوراني امام امت را در مخيله خود هم نپرورد. "پرهيز از تشرف به محضر ارباب دنيا " و "اعلام برائت زعامت حوزه علميه از سياستهاي رايج " بزرگترين اهانت و تهمت به حضرت آيتالله العظمي آقاي وحيد و حوزه علميه قم ميباشد. پيوند حوزه و مرجعيت و رهبري نظام اسلامي تير خلاص به اربابان كديورها بوده كه آخرينش در آبانماه توسط قم شليك شده است.
منصور غفوري - امام جماعت مسجد حضرت وليعصر(عج)
اول) نوشتههاي پيرامون سخنان اخير حضرت آيتالله وحيد خراساني بازتابهاي فراواني داشت، از يك طرف نامه روحانينماي جيرهخوار آمريكا محسن كديور كه طمع كرده و در نامهاي به ظاهر محترمانه اما بسيار شيطاني چندين شبهه و شايعه را به دروغ القاء نموده مثلاً حضرت آيتالله وحيد را موافق "جدايي دين از سياست " و مخالف "اشتغال در جايگاه قوه قضائيه " و "همراه دشمنان نظام در صف مقابل رهبري " و "مقابله حوزه و رهبري " و "مأمن ضدانقلاب داخلي " و... معرفي ميكند و از طرف ديگر بعضي خوديها نيز زبان به اعتراضاتي متفاوت گشودهاند، فارغ از اينكه از چه كسي، چگونه، با چه مبنايي اين مطالب ايراد شده است. دو نكته را نميتوان ناديده گرفت، اول اينكه، بگونهاي همسويي داخل و خارج را ديديم و كديور به عنوان بلندگوي دشمنان خارجي و بعضي ديگر به عنوان خوديهاي داخلي به اظهارنظر يك فقيه كه پيرامون يك بخشي در فيلم مختار اعتراض كردهاند، و اين همسويي بايد همگان را هوشيار كند.
دوم، باز همان دو جريان داخل و خارج انتظار دارند آنچه در ميل و ذهنشان ميباشد را در كلام و نظر يك مرجع تقليد بشنوند، يعني حاضر نيستند مقلد باشند بلكه در صدد تعيين وظيفهاند و اين نيز يك همسويي ديگر است كه هر دو به تضعيف مرجعيت ميپردازد.
دوم) شيوه اجتهاد رايج در حوزههاي علميه از قويترين و منطقيترين شيوههاي اجتهاد است كه متكي به يقين و علم است يعني دوري از ظن و تكيه به وحي و ظنون خاصهاي كه بايد قطعي باشد و حتي اعتبار اصول عمليه تا به قطع و يقين وصل نشود غيرقابل استفاده است.
پسند دنيا يا مخاطبپسند بودنِ حرف فقهي، يك نگاه باطل است كه باعث ميشود مسير استنباط منحرف شود و در اين زمينه فرقي ندارد كه مخاطب داخلي باشد يا خارجي.
به بيان حكيمانه رهبر عزيز انقلاب در ديدار اخير طلاب قم "اجتهادها ولو نتايج مختلفي هم داشته باشد، موجب بالندگي است، موجب پيشرفت است... اين اجتهاد بايد در حوزه تقويت شود و اجتهاد مخصوص فقه هم نيست، در علوم عقلي در فلسفه در كلام، اجتهاد كساني كه فنان اين فنون هستند امر لازمي است. اگر اين اجتهاد نباشد خواهيم شد آب راكد. "
و اين كار حوزه و مراجع بايد دقيق، علمي، قانع كننده باشد و اگر اينگونه نباشد خودمان به انزواي روحانيت كمك كردهايم.
سوم) و نيز بايد به اين بصيرتدهي رهبر عزيز دقت شود كه فرمودهاند "همانطور كه كنارهگيري و سكوت و بيتفاوتي ضربه ميزند، زيادهروي هم ضربه ميزند، مراقب باشيد زيادهروي نشود اگر آن چيزي كه گزارش شده است كه به بعضي از مقدسات حوزه، به بعضي از بزرگان حوزه، به بعضي از مراجع، يكوقتي مثلاً اهانتي شده است، درست باشد، بدانيد اين قطعاً انحرافات است، اين خطا است، اقتضاي انقلابيگري اينها نيست، انقلابي بايد بصير باشد، بايد بينا باشد، بايد پيچيدگيهاي شرائط زمانه را درك كند، مسأله اينجور ساده نيست كه يكي را رد كنيم، يكي را اثبات كنيم، يكي را قبول كنيم. اينجوري نميشود، بايد دقيق باشيد،... مواظب باشيد رفتار بعضي از كساني كه به نظر شما جاي اعتراض دارد، شما را عصباني نكند، شما را از كوره در نبرد. رفتار منطقي و عقلايي يك چيز لازمي است. "
"آن كساني ميتوانند در باب نظام، اقتصاد يا مديريت ... مسائل تربيتي و مسائل فراوان ديگر نظر اسلام را ارائه بدهند كه متخصص ديني باشند و دين را بشناسند. حوزههاي علميه و علماي دين پشتوانههايي هستند كه موظفند نظريات اسلامي را در اين زمينه از متون الهي بيرون بكشند، مشخص كنند، آنها را در اختيار بگذارند.... برطرف كردن اين شبههها، مواجهه با اين شبههها، پاك كردن اين غبارها از ذهنيت جامعه كه به وسيله علماي دين انجام ميگيرد، اين هم يك پشتوانهاي براي نظام اسلامي است. "
چهارم) "بعضي از آراء هست، چه در باب فقه، چه در باب بعضي از مسائل مربوط به معارف، ممكن است اختلافي باشد، ممكن است يك نفر نظر مخالف داشته باشد، نبايد رد كرد. به معناي تفسيق، بله آن رأي را با چماق استدلال بهشدت بكوبيد، هيچ اشكالي ندارد، عليهاش استدلال كنيد، بنويسيد، عوض يكي ده تا بنويسد كما اينكه در حوزه علميه معمول هم بود، گاهي ديده بوديم يك كتابي در ميآمد، ده نفر، پنج نفر عليه آن مينوشتند، خيلي خوب بود، بنويسيد، اين نوشتنها خيلي خوب است، اما تفسيق و اعلان خروج از دين و خروج از مذهب و اينها، مصلحت نيست، اين شيوه علمي نيست. "
نتيجه اينكه از بزرگان انتظار است كه مراعات امثال من حقير هم بنمايند كه دچار حيرت نشويم، من به عنوان يك طلبه كوچك از مقام مرجعيت و استاد اصولي حوزه انتظار دارم كه جواب دندانشكني به مزدوري چون كديور بدهد كه هيچگاه و هيچكسي جرأت اينگونه جسارت و اهانت به مرجعيت، و نظام اسلامي و به خط نوراني امام امت را در مخيله خود هم نپرورد. "پرهيز از تشرف به محضر ارباب دنيا " و "اعلام برائت زعامت حوزه علميه از سياستهاي رايج " بزرگترين اهانت و تهمت به حضرت آيتالله العظمي آقاي وحيد و حوزه علميه قم ميباشد. پيوند حوزه و مرجعيت و رهبري نظام اسلامي تير خلاص به اربابان كديورها بوده كه آخرينش در آبانماه توسط قم شليك شده است.
منصور غفوري - امام جماعت مسجد حضرت وليعصر(عج)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر