ا
الَلهُمَ کُن لِوَلیِکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَنِ ، صَلَواتُکَ عَلیهِ وَ عَلی آبائِهِ فی هذِه الساَعةِ وَ فی کُل ساعةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَینًا حَتی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعًا وَتُمَتِعَّهُ فیها طَویلا
۱۳۸۸ تیر ۹, سهشنبه
تحليلگر غربي: "بيثباتسازي2 " با هدف سقوط دولت احمدينژاد اجرا شد
به گزارش فارس، " جيمز كاربت "، صاحبنظر مسايل سياسي در يادداشتي كه در پايگاه خبري " ويليلومن "، منتشر شده است به بررسي اقدامات گروههاي مخالف در وقايع انتخاباتي اخير ايران پرداخت و نوشت: در انتخابات رياستجمهوري 2009 ايران، ميرحسين موسوي، رهبر گروه مخالف دولت در حالي كه ساعتها به پايان رايگيري باقي مانده بود، پيروزي خود را اعلام كرد و تاكيد كرد كه هر نتيجهاي به جز پيروزي او زير سوال قرار خواهد گرفت.
كاربت ميافزايد: همزمان رسانههاي غربي بطور وسيعي در زير سوال بردن پيروزي مشهود احمدينژاد با يكديگر به رقابت پرداختند كه البته بيبيسي توانست در اين مسابقه پيروز باشد.
اين كارشناس مسايل سياسي با رمزگشايي اقدامات سازمانيافته اينترنتي براي تحت تاثير قرار دادن افكار عمومي نوشت: 13 ژوئن [روز بعد از انتخابات]، 30 هزار پيام در پايگاه اينترنتي " تويتر " [Twitter] بصورت سيلآسايي مخابره شد كه بصورت زنده از ايران بروزرساني ميشدند و اغلب آنها به انگليسي نوشته شده بود و توسط كاربراني مخابره ميشد كه به تازگي در اين پايگاه ثبتنام كرده بودند و تصاوير يكساني را نيز به عنوان عكس صفحه شخصي خود انتخاب كردند.
وي با اشاره به نقش رژيم صهيونيستي در وقايع سازمانيافته اخير نوشت: نشريه صهيونيستي " جروزالمپست " نيز تنها ساعتي پس از آغاز پديده تويتري ايرانيان، اقدام به انتشار مقالهاي در اين رابطه كرد كه نقش موساد در اين قضيه را قطعيتر ميكند. از سوي ديگر هماكنون سايت اينترنتي " يوتيوب " نيز در بالاي تمامي صفحات خود پيوندهايي به " اخبار فوري " ايجاد كرده است كه كاربران را به مشاهده آخرين تصاوير اعتراضات خياباني ايران دعوت ميكرد.
اين تحليلگر مسايل سياسي تمامي اقدامات اخير در حمايت از اغتشاشگران ايران را برنامهريزي شده و در راستاي برنامه جديدي با نام " بيثباتسازي 2 " دانست و اظهار داشت: بيثباتسازي2، آخرين نسخه از برنامه قدرتهاي غربي است كه براي چند دهه و با هدف سرنگوني دولتهاي خارجي انتخاب شده طي انتخابات آزاد، اجرا ميشود؛ دولتهايي كه در برابر هوسراني دولتهاي غربي و شركتهاي چند مليتي تسليم نشدهاند.
كاربت با اشاره به اين مطلب كه ايران به عنوان محل تولد اولين برنامه سازمان سيا براي بيثباتسازي يك دولت خارجي است، نوشت:ايده برنامه "بيثباتسازي 1 "، سال 1953 و با هدف سرنگوني دولت قانوني مصدق كه با راي مردم انتخاب شده بود و قول داده بود تا صنعت نفت ايران را ملي كند، طرحريزي شد و سازمان سيا براي پايان بخشيدن به دولت مصدق به ايران اعزام شد. بطوريكه سيا شروع به ترور، بمبگذاري و حمله به اهداف اسلامي و نسبت دادن آن به مصدق نمود و در نهايت با سقوط مصدق، شاه را به قدرت رساند.
اين كارشناس مسايل سياسي با اشاره به تلاش آمريكا براي تكرار الگوي كودتاي 28 مرداد نوشت: اين الگو بارها و در كشورهاي مختلف تكرار شد، براي مثال سال 1954 در گواتمالا، دهه 1980 در افغانستان و دهه 1990 در صربستان، اما مسئله اين بود كه عملياتهاي انجام شده موجب افشا شدن نقش سيا شده بود. بنابراين برنامه بيثباتسازي نسخه 1.1 آغاز شد كه در آن از شلوغبازيهاي بيثباتسازي1 خبري نبود و با پرداخت رشوه و وام به كشورهاي جهان سوم و در نهايت غارت منابع قيمتي كشور هدف انجام ميشد كه اين برنامه نيز در كشورهاي زيادي از جاماييكا تا ميانمار و از شيلي تا زيمبابوه اجرا شد.
اين تحليلگر غربي با بيان رويكرد غرب در استفاده از برخي گروههاي مدعي دموكراسي براي رسيدن به اهداف خود، نوشت: برنامه بيثباتسازي 1.2با مشاركت گروههاي مردمنهادي كه هدف خود را ارتقاي سطح دموكراسي اعلام ميكردند و نامهايي از قبيل " بنياد جامعه باز "، " خانه آزادي " و " موهبت ملي دموكراسي "، داشتند، انجام شد. بطوريكه غرب اقدام به تامين مالي، آموزش، پشتيباني و تجهيز و تحريك جنبشهاي مخالف در كشورهاي هدف بيثباتسازي،ميكرد كه اغلب اين موارد نيز در زمان انتخابات و با ايجاد يك نماد رنگي، صورت ميگرفت.
كاربت با اشاره به موج انقلابهاي رنگي مورد حمايت غرب در دهه اخير نوشت: غرب با استفاده از " انقلابهاي رنگي " موفق به بيثباتسازي دولتهاي اوكراين، لبنان، گرجستان، قرقيزستان و برخي كشورهاي ديگر شد. و نقطه اشتراك اين انقلابها نيز نقش " جورج سرس "، يك شخصيت ميلياردر بود.
اين گزارش با اشاره به كاهش اثر انقلابهاي مخملي طي سالهاي اخير به دليل آگاهي مردم ميافزايد: دست پنهان قدرتهاي غربي در پس انقلابهاي رنگي موجب شد تا با ايجاد جنبشهايي مثل " جنبش ضد سرس " در گرجستان بهرهوري اين انقلابها طي سالهاي اخير با تهديد روبرو شود.
اين تحليلگر غربي با اشاره به اين مطلب كه آغاز برنامه بيثباتسازي 2 در قضاياي اخير ايران مشهود است نوشت: اكنون به برنامه بيثباتسازي2 رسيدهايم كه چيز خيلي بيشتري از بيثباتسازي 1.2 ندارد و تنها فرق آن استفاده از سايتهاي اينترنتي "تويتر "، "فيسبوك " [Facebook]، "يوتيوب " و ديگر رسانههاي اجتماعي است كه با هدف وسعت دادن به تاثير اعتراضات داخلي به كار گرفته شدهاند.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر