ترور دو استاد دانشگاه شهيد بهشتي در تهران در شرايطي انجام شد كه جمهوري اسلامي با درايت خاصي فتنه سال 88 را به كنترل در آورده و در فضاي داخلي، منطقهاي و بينالمللي به موفقيتهاي بزرگي دست يافته است.
در فاصله شش ماه گذشته منطقه خاورميانه شاهد شكلگيري مجدد يك دولت همگرا با ايران در بغداد بود در حاليكه جبهه آمريكا براي جلوگيري از تكرار «دولت دوست تهران» در بغداد همه تواناييهاي خود را به ميدان آورده بود و بطور علني از حتمي بودن تغييرات در عراق سخن ميگفت. يك اتفاق مهم ديگر پيروزي هم پيمانان سنتي ايران در جريان انتخابات دومين مجلس قانونگذاري در كشور افغانستان بود.
در انتخابات افغانستان نزديك به 60 درصد كرسيهاي پارلمان در اختيار «جبهه شمال» شامل تاجيكها، هزارهها، شيعيان و ازبكها قرار گرفته است اين در حالي است كه در مجلس گذشته كمتر از نيمي از اين مجلس را در اختيار داشتند. با توجه به اينكه پشتونها به دو گروه موافق و مخالف حامد كرزاي رئيس جمهور تقسيم ميشوند و نزديك به نيمي از كرسيهاي پشتونها به حاميان كرزاي تعلق گرفته است ميتوان گفت كه در حال حاضر يك اكثريت 80 درصدي هماهنگ با ايران در مقابل يك اقليت 20 درصدي قرار گرفته است.
اتفاق ديگر در لبنان بود. طي شش ماه گذشته، جبهه آمريكا با تمسك به دادگاه بينالمللي رفيق حريري -نخست وزير فقيد لبنان كه در بهمن ماه 1384 در يك بمبگذاري سنگين در غرب بيروت كشته شد- روي وارد كردن اتهام به حزب الله متمركز شده هدف آنان اين بود كه از يك سو به اعتبار حزبالله آسيب وارد نمايند و از سوي ديگر با ايجاد مناقشه در فضاي داخلي لبنان، توان سياسي، امنيتي و نظامي حزبالله را در درون مستهلك نمايند. روند امور در لبنان و درايت حزبالله و جمهوري اسلامي اين پرونده را ناكام گذاشت.
افشاي نقش محوري رژيم صهيونيستي در ترور حريري و ترورهاي پس از آن در لبنان از سوي حزبالله ضربه سنگيني به پروژه دادگاه بينالمللي زد تا جائيكه رسما اعلام نظر اوليه دادگاه چند ماه به تاخير افتاد.
حضور رئيس جمهور ايران در لبنان و حضور چهره شاخص جريان 14 مارس - حريري - در ايران ، نشان داد كه اوضاع در كنترل مقاومت است در اين ميان عدول دستگاه سياسي عربستان سعودي از موضعپيگيري پرونده به موضع كنار گذاشتن پرونده كه در جريان سفر دو ماه پيش ملك عبدالله به بيروت با صراحت ابراز شد، نشان داد كه طراحي دادگاه بينالمللي قبل از صدور حكم به شكست انجاميده است.
از اين طرف به پايان رسيدن پروژه فتنه در داخل ايران و بيخاصيت شدن رهبران داخلي اين جريان به كلي مخالفان بينالمللي و داخلي نظام اسلامي را به محاق برد. مانور مسئولين نظام در ديدار با مقامات كشورهاي خارجي روي تسلط نظام بر فضاي داخلي و پايان يافتن فتنه، توجهات بينالمللي را به توانمنديهاي نظام جمهوري اسلامي جلب كرد و اين در حالي بود كه آمريكا و بعضي از كشورهاي اروپايي و رژيم صهيونيستي روي لزوم تحريمها و تشديد حلقه فشار بر ايران تأكيد كرده و وانمود ميكردند كه از اين طريق ميتوان ايران را وادار به تسليم كرد.
بنابراين وقوع حوادث تلخ داخلي كه خلق آن به توانايي چنداني نياز ندارد ولي قابليت خبرسازي و ذهنيتسازي دارد كاملاً قابل پيشبيني بود. حادثهاي كه در صبح روز دوشنبه در تهران اتفاق افتاد نصب دو بمب بر روي خودرو دو استاد دانشگاه در يكي از خيابانهاي شمالي تهران سادهترين كار است كه يك جريان تروريستي ميتواند به اجرا بگذارد چرا كه يك جعبه كوچك و چسباندن آن به خودرويي در حال حركت و سپس فرار و وقوع انفجار از نظر عملياتي بسيار ساده است هرچند از نظر جراحتهاي رواني تأسفبرانگيز است. اما چنين حادثهاي ظرفيت آن را دارد كه چندين رو به خبر اول و تيتر اصلي رسانههاي خبري دنيا تبديل بشود و اين توهم را القا كند كه: «ايران، 18 ماه پس از حوادث انتخاباتي هنوز بر اوضاع داخلي خود مسلط نيست» البته آگاهان سياسي به خوبي ميدانند كه چنين حوادثي نميتواند شاخص ارزيابي امنيتي در كشوري باشد كه به اعتراف رسانهها و محافل سياسي مختلف جهان برجستهترين نقش را در خاورميانه و جهان اسلام ايفا ميكند.
وقوع حادثه تروريستي روز دوشنبه 8 آذرماه، شش روز قبل از آغاز دور سوم مذاكرات ميان تيمهاي مذاكراتي ايران و اعضاي گروه 1+5 در سوئيس اتفاق افتاد. اين مذاكرات 15 ماه پس از توقف فعال شده است. در آخرين دور مذاكرات ميان دو طرف كه در مهرماه سال 88 سه ماه پس از وقوع اغتشاشات تهران، مقامات مذاكرهكننده آمريكا، انگليس و فرانسه به سرپرست گروه مذاكره كننده ايران - دكتر سعيد جليلي - يادآور شدند كه مطالبات گروه 1+5 باتوجه به بروز شكاف در جامعه ايران و مخالفت هاي جدي و تعيينكننده (!)اي كه در سطح مردم و نخبگان عليه نظام سياسي ايران جريان دارد، افزايش پيدا كرده و به خصوص موضوع حقوق بشر و حقوق مخالفان دولت ايران در دستور كار قرار دارد. يعني اعضاي اروپايي و آمريكايي گروه مذاكراتي غرب خواستار امتيازدهي ايران در جريان مذاكرات هستهاي شدند كه البته با واكنش جدي و غيورانه دكتر جليلي و اعضاي تيم ايران مواجه شد.
شش روز ديگر مذاكره ميان ايران و گروه 1+5 در سوئيس آغاز خواهد شد. غرب احساس ميكند به نسبت سال گذشته در موضع ضعيفتري قرار گرفته است و اين در حالي است كه موقعيت ايران به دليل روند و تحولات در لبنان، عراق و افغانستان ازافزايش فراواني برخوردار شده و موقعيت برجسته رهبري نظام جمهوري اسلامي در داخل - كه استقبال وسيع تودهها و نخبههاي قم يك نمود آن به حساب ميآيد- وضعيت را كاملا به نفع ايران دگرگون كرده است.
اين همه در حالي است كه كشورهاي غربي مذاكره كننده هنوز نتوانستهاند بر مشكلات و بحران مالي و سياسي داخلي خود غلبه كنند. در سطح منطقهاي هم كارشان به اينجا كشيده شده است كه در اجلاس «ليسبون» به سقف زماني براي خروج نيروهاي نظاميشان از افغانستان تن دادند كه در طول 60 سال گذشته به چنين مسئلهاي تن نداده بودند.
به نظر ميآيد ترورهاي روز دوشنبه 9 آذر ماه در تهران - كه بايد مراقب بود تا تكرار نشود- به احتمال خيلي زياد ارتباط مستقيم با مذاكرات هستهاي 14 آذر ماه سوئيس دارد در واقع اين جنايت براي آن صورت گرفته است كه ايران در پاي ميز مذاكره نتواند روي ضعفهاي فراوان و برجسته امنيتي كشورهاي غربي در افغانستان و عراق تكيه كند و با استفاده از ادبيات مشابه، از آنان بخواهد مواضع و صداي خود را در برابر اقتدار ايران تنزل دهند و با لحن متعهدانهاي وارد مذاكره شوند اين البته براي «مستكبران» تلخ و غير قابل تحمل است.
ماشهي «ترور در تهران» در سوئيس چكانده شده و عاملان آن نه چند عنصر وابسته به يك گروهك تروريستي بلكه «ناتو» و سران غربي 1+5 ميباشند از اين رو در جريان مباحث ميان ايران و غرب، اين اولين مواضعه و مطالبه ما بايد باشد. پر واضح است كه آمريكا، فرانسه و انگليس براي رد گم كردن حتما اين ترورها را محكوم مينمايند اما در شرايطي كه آنان سازمان مدعي ترور را رسما در حمايت خود قرار داده و مانع اعمال حاكميت عراق بر پرونده منافقين هستند، اين محكوم كردن منافقانه و غير قابل قبول است. سعدالله زارعي
در فاصله شش ماه گذشته منطقه خاورميانه شاهد شكلگيري مجدد يك دولت همگرا با ايران در بغداد بود در حاليكه جبهه آمريكا براي جلوگيري از تكرار «دولت دوست تهران» در بغداد همه تواناييهاي خود را به ميدان آورده بود و بطور علني از حتمي بودن تغييرات در عراق سخن ميگفت. يك اتفاق مهم ديگر پيروزي هم پيمانان سنتي ايران در جريان انتخابات دومين مجلس قانونگذاري در كشور افغانستان بود.
در انتخابات افغانستان نزديك به 60 درصد كرسيهاي پارلمان در اختيار «جبهه شمال» شامل تاجيكها، هزارهها، شيعيان و ازبكها قرار گرفته است اين در حالي است كه در مجلس گذشته كمتر از نيمي از اين مجلس را در اختيار داشتند. با توجه به اينكه پشتونها به دو گروه موافق و مخالف حامد كرزاي رئيس جمهور تقسيم ميشوند و نزديك به نيمي از كرسيهاي پشتونها به حاميان كرزاي تعلق گرفته است ميتوان گفت كه در حال حاضر يك اكثريت 80 درصدي هماهنگ با ايران در مقابل يك اقليت 20 درصدي قرار گرفته است.
اتفاق ديگر در لبنان بود. طي شش ماه گذشته، جبهه آمريكا با تمسك به دادگاه بينالمللي رفيق حريري -نخست وزير فقيد لبنان كه در بهمن ماه 1384 در يك بمبگذاري سنگين در غرب بيروت كشته شد- روي وارد كردن اتهام به حزب الله متمركز شده هدف آنان اين بود كه از يك سو به اعتبار حزبالله آسيب وارد نمايند و از سوي ديگر با ايجاد مناقشه در فضاي داخلي لبنان، توان سياسي، امنيتي و نظامي حزبالله را در درون مستهلك نمايند. روند امور در لبنان و درايت حزبالله و جمهوري اسلامي اين پرونده را ناكام گذاشت.
افشاي نقش محوري رژيم صهيونيستي در ترور حريري و ترورهاي پس از آن در لبنان از سوي حزبالله ضربه سنگيني به پروژه دادگاه بينالمللي زد تا جائيكه رسما اعلام نظر اوليه دادگاه چند ماه به تاخير افتاد.
حضور رئيس جمهور ايران در لبنان و حضور چهره شاخص جريان 14 مارس - حريري - در ايران ، نشان داد كه اوضاع در كنترل مقاومت است در اين ميان عدول دستگاه سياسي عربستان سعودي از موضعپيگيري پرونده به موضع كنار گذاشتن پرونده كه در جريان سفر دو ماه پيش ملك عبدالله به بيروت با صراحت ابراز شد، نشان داد كه طراحي دادگاه بينالمللي قبل از صدور حكم به شكست انجاميده است.
از اين طرف به پايان رسيدن پروژه فتنه در داخل ايران و بيخاصيت شدن رهبران داخلي اين جريان به كلي مخالفان بينالمللي و داخلي نظام اسلامي را به محاق برد. مانور مسئولين نظام در ديدار با مقامات كشورهاي خارجي روي تسلط نظام بر فضاي داخلي و پايان يافتن فتنه، توجهات بينالمللي را به توانمنديهاي نظام جمهوري اسلامي جلب كرد و اين در حالي بود كه آمريكا و بعضي از كشورهاي اروپايي و رژيم صهيونيستي روي لزوم تحريمها و تشديد حلقه فشار بر ايران تأكيد كرده و وانمود ميكردند كه از اين طريق ميتوان ايران را وادار به تسليم كرد.
بنابراين وقوع حوادث تلخ داخلي كه خلق آن به توانايي چنداني نياز ندارد ولي قابليت خبرسازي و ذهنيتسازي دارد كاملاً قابل پيشبيني بود. حادثهاي كه در صبح روز دوشنبه در تهران اتفاق افتاد نصب دو بمب بر روي خودرو دو استاد دانشگاه در يكي از خيابانهاي شمالي تهران سادهترين كار است كه يك جريان تروريستي ميتواند به اجرا بگذارد چرا كه يك جعبه كوچك و چسباندن آن به خودرويي در حال حركت و سپس فرار و وقوع انفجار از نظر عملياتي بسيار ساده است هرچند از نظر جراحتهاي رواني تأسفبرانگيز است. اما چنين حادثهاي ظرفيت آن را دارد كه چندين رو به خبر اول و تيتر اصلي رسانههاي خبري دنيا تبديل بشود و اين توهم را القا كند كه: «ايران، 18 ماه پس از حوادث انتخاباتي هنوز بر اوضاع داخلي خود مسلط نيست» البته آگاهان سياسي به خوبي ميدانند كه چنين حوادثي نميتواند شاخص ارزيابي امنيتي در كشوري باشد كه به اعتراف رسانهها و محافل سياسي مختلف جهان برجستهترين نقش را در خاورميانه و جهان اسلام ايفا ميكند.
وقوع حادثه تروريستي روز دوشنبه 8 آذرماه، شش روز قبل از آغاز دور سوم مذاكرات ميان تيمهاي مذاكراتي ايران و اعضاي گروه 1+5 در سوئيس اتفاق افتاد. اين مذاكرات 15 ماه پس از توقف فعال شده است. در آخرين دور مذاكرات ميان دو طرف كه در مهرماه سال 88 سه ماه پس از وقوع اغتشاشات تهران، مقامات مذاكرهكننده آمريكا، انگليس و فرانسه به سرپرست گروه مذاكره كننده ايران - دكتر سعيد جليلي - يادآور شدند كه مطالبات گروه 1+5 باتوجه به بروز شكاف در جامعه ايران و مخالفت هاي جدي و تعيينكننده (!)اي كه در سطح مردم و نخبگان عليه نظام سياسي ايران جريان دارد، افزايش پيدا كرده و به خصوص موضوع حقوق بشر و حقوق مخالفان دولت ايران در دستور كار قرار دارد. يعني اعضاي اروپايي و آمريكايي گروه مذاكراتي غرب خواستار امتيازدهي ايران در جريان مذاكرات هستهاي شدند كه البته با واكنش جدي و غيورانه دكتر جليلي و اعضاي تيم ايران مواجه شد.
شش روز ديگر مذاكره ميان ايران و گروه 1+5 در سوئيس آغاز خواهد شد. غرب احساس ميكند به نسبت سال گذشته در موضع ضعيفتري قرار گرفته است و اين در حالي است كه موقعيت ايران به دليل روند و تحولات در لبنان، عراق و افغانستان ازافزايش فراواني برخوردار شده و موقعيت برجسته رهبري نظام جمهوري اسلامي در داخل - كه استقبال وسيع تودهها و نخبههاي قم يك نمود آن به حساب ميآيد- وضعيت را كاملا به نفع ايران دگرگون كرده است.
اين همه در حالي است كه كشورهاي غربي مذاكره كننده هنوز نتوانستهاند بر مشكلات و بحران مالي و سياسي داخلي خود غلبه كنند. در سطح منطقهاي هم كارشان به اينجا كشيده شده است كه در اجلاس «ليسبون» به سقف زماني براي خروج نيروهاي نظاميشان از افغانستان تن دادند كه در طول 60 سال گذشته به چنين مسئلهاي تن نداده بودند.
به نظر ميآيد ترورهاي روز دوشنبه 9 آذر ماه در تهران - كه بايد مراقب بود تا تكرار نشود- به احتمال خيلي زياد ارتباط مستقيم با مذاكرات هستهاي 14 آذر ماه سوئيس دارد در واقع اين جنايت براي آن صورت گرفته است كه ايران در پاي ميز مذاكره نتواند روي ضعفهاي فراوان و برجسته امنيتي كشورهاي غربي در افغانستان و عراق تكيه كند و با استفاده از ادبيات مشابه، از آنان بخواهد مواضع و صداي خود را در برابر اقتدار ايران تنزل دهند و با لحن متعهدانهاي وارد مذاكره شوند اين البته براي «مستكبران» تلخ و غير قابل تحمل است.
ماشهي «ترور در تهران» در سوئيس چكانده شده و عاملان آن نه چند عنصر وابسته به يك گروهك تروريستي بلكه «ناتو» و سران غربي 1+5 ميباشند از اين رو در جريان مباحث ميان ايران و غرب، اين اولين مواضعه و مطالبه ما بايد باشد. پر واضح است كه آمريكا، فرانسه و انگليس براي رد گم كردن حتما اين ترورها را محكوم مينمايند اما در شرايطي كه آنان سازمان مدعي ترور را رسما در حمايت خود قرار داده و مانع اعمال حاكميت عراق بر پرونده منافقين هستند، اين محكوم كردن منافقانه و غير قابل قبول است. سعدالله زارعي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر