اشاره: در سال 1359 در حالي كه تابستان سوزان خوزستان رخت سفر برميبست به ناگاه هواپيماهاي رژيم بعث عراق در طرحي از پيش تعيين شده با حمله به برخي ازفرودگاهها و پايگاههاي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران مانند اهواز، دزفول ، آبادان ، كرمانشاه ، سنندج، اروميه، تبريز، مهاباد و دوشان تپه آغازگر جنگ تحميلي عليه ملت قهرمان ايران شد، جنگي كه با پايمردي مردان وزنان دلير و شجاع ايران به دفاع مقدس و حماسهاي بيبديل و ماندگار درتاريخ كشورمان تبديل شد.
آنچه در پي ميخوانيد ماحصل گفتگو با رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران، سرلشكر بسيجي دكتر سيد حسن فيروز آبادي پيرامون دفاع مقدس ملت معظم ايران است. با تشكر ازدفتر ويژه رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح كه متن اين مصاحبه را در اختيار ما قرار دادند ، تقديم حضور خوانندگان عزيز ميشود؛
رژيم بعث عراق با چه هدفي جنگ عليه ايران اسلامي را آغاز كرد و كشورمان در آن سالها با توجه به توطئههاي گوناگون در چه شرايطي قرار داشت؟
البته رژيم بعث عراق براساس طراحيهاي آن رژيم كه توسعه طلب شده بود و قصد دست اندازي به شمال خليج فارس از طريق خوزستان ايران يا از طريق استان كردستان را داشت. اما عراق در برابر ايران ضعيف تر از آن بود كه بتواند دنبال هوسهايش را بگيرد . وقتي انقلاب اسلامي پيروز شد و حركت اين ملت براي انقلاب اسلامي براي پايه ريزي يك كشور مستقل و آزاد با شعار استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي شكل گرفت، قاعدتا آن كساني كه پيوند ذاتي با دستگاه فاسدشاهنشاهي داشتند كشور را ترك كردند يا از كارها بركنار شدند. بنابراين بدنه ارتش جمهوري اسلامي ايران كه براي ملت ايران باقي ماند و با پيام امام به ملت پيوست و حامي اسلام شد نياز به يك باز سازي انقلابي و انسجام جديد داشت. از طرفي سپاه پاسداران درآن روزها به عنوان يك نيروي انقلابي مردمي تشكيل شده بود، براي جلوگيري از مخالفان انقلاب در داخل و اقصي نقاط كشور كه جلوي اهداف انقلاب توسط بدخواهان گرفته نشود. بنابراين آمريكايي ها اطلاعاتي را براي رژيم صدام بردند كه الان فرصت مناسبي براي حمله است.
آمريكاييها چرا اين كار را كردند؟ آمريكايي ها در آغاز انقلاب تصور كردند كه ميتوانند دولت ليبرالي را روي كار بياورند و فضاي ارتباطي ايران را با آمريكا مانندگذشته حفظ كنند با اينكه در دولت موقت تلاش كردند آن را استحكام ببخشند ولي وقتي دولت وقت بركنار شد وجبهه ملي با لايحه قصاص كه اصل قرآني است مخالفت كرد وطرد شد، آمريكايي ها تقريبا وابستگان اصليشان را در داخل كشور از دست دادند. آنها هم براي اينكه بتوانند از طريق رفرمهاي ليبراليستي انقلاب را متوقف كنند نااميدشدند. بنابراين آمريكايي ها دو استراتژي همراه را براي بر اندازي انقلاب دنبال كردند كه يكي كودتا بود وديگر تحريك رژيم توسعه طلب بعثي كافرعراق براي حمله به جمهوري اسلامي. عراق هم تا دندان مسلح بود. آمريكا و شوروي و فرانسه و ساير كشورها و كشورهاي عربي كه از انقلاب اسلامي احساس خطر ميكردند هم به آنها قول همكاري دادند و نيز همه امكانات را در خدمتش گذاشتند و صدام حمله كرد به جمهوري اسلامي ايران.
شماه به فضاي كلي حاكم بر ارتش و سپاه پاسداران در آن دوران اشاره فرموديد، حال سئوال جدي اين است كه توانمنديهاي نظامي عراق در زمان حمله به ايران در چه سطحي بود؟
ارتش عراق از نظر كلاسيك كاملا مجهز و آماده بود براي اينكه اهداف حزب بعث عراق را دنبال كند و اين كار را به كمك شوروي سابق انجام داده بود و ارتش خودش را تجهيز كرده بود و لشكرهاي تادندان مسلح مكانيزه و زرهي آماده كرده بود كه تمام لشكرهايش را به مرزهاي ايران فرستاد و در 31 شهريور فرمان حمله و تجاوز به خاك مقدس جمهوري اسلامي ايران را صادر كرد.
درباره عملكرد بني صدر به عنوان فرمانده كل قوا ، در سالهاي آغازين جنگ در واگذاري مناطق عملياتي به عراق هم اگر امكان دارد توضيحي بفرماييد.
آقاي بني صدر يك انسان ليبرال غرب زده بود كه در فرانسه زندگي كرده بود . با فريب و نيرنگ همراه امام به ايران آمد و با سخنراني در مناطق محروم بين مردم جايي باز كرد و به رياست جمهوري رسيد . بني صدر 20 روز بعد از شروع جنگ به جبهه رفت در حالي كه مقام معظم رهبري حضرت آيت الله العظمي خامنهاي عزيز شب چهارم در جنوب حاضرشدند و لباس رزم پوشيدند و سلاح دست گرفتند و براي شناسايي خطوط دشمن به جبهه رفتند. اما آقاي بني صدر كه به زور فرماندهي كل قوا را از امام گرفته بود ، بعد از 20 روز رفت جبهه و وقتي در اتاق گزارش فرماندهان نشست و فرماندهي منطقه گزارش نظامياش را ارائه كرد ، بني صدر افتاد و بيهوش شد. يعني يك آدمي بود كه شخصيت مناسبي براي يك روحيه انقلابي و رياست جمهوري يك نظام انقلابي و يك ملت با شور و شوق اسلامي و حسيني نداشت و اين اولين آزمايشش بود كه در روز بيستم جنگ در اتاق گزارش افتاد و غش كرد. بني صدر البته درافكارش همان طور كه عرض كردم غربزده بود و ريشههاي
ملي گرايي داشت وبهرهاي از اسلام و فرهنگ اسلام ناب و راه امام نداشت . بنابراين وقتي فرماندهي كل قوا را گرفت، گفت كه من به روش تخصصي ميخواهم عمل بكنم. سپاه و بسيج را كنار گذاشت و حتي جنگهاي نامنظم را كه مرحوم شهيد چمران فرمانده آن بود ، كنار گذاشت و فقط گفت كه من ارتش را فرماندهي ميكنم. البته از لحاظ تخصص نظامي هم صفر بود به خاطر اينكه نه تجربهاي داشت و نه چيزي ياد گرفته بود. ميرفت در شوراي دفاع شركت ميكرد، ميرفت در دزفولجايي بود براي گزارش فرماندهان حضور پيدا ميكرد تصميمات عجيب و غريب ميگرفت و اين حرف كه ما زمين ميدهيم كه زمان بخريم، توجيه او بود براي دفاع از جايگاه سياسي خودش. ملت سئوال ميكرد كه جناب عالي كه فرمانده كل قوا هستيد، نيروهاي مسلح تحت امر شما هستند، چرا هيچ حركتي در جبههها نيست چرا دشمن دست بالا دارد؟
ايشان ميگفتند ما زمين ميدهيم كه زمان بخريم، رفت و يك كار خندهدار كرد، او رفت در قرار گاه دزفول و دستور داد تمام نيروي زرهي ارتش بيايد در يك دشت هموار حركت كند به سمت عراق و از آن طرف بالگردهاي عراقي آمدند اين تانك ها را زدند و جسد همه آنها روي زمين باقي ماند. اين سئوال مطرح شد كه اين چه دستوري است كه صادر شده و اين دستور چگونه اجرا شده؟ به هر حال بني صدر نمرهاش در فرماندهي كل و در اداره نيرويهاي مسلح منفي است ونمره صفر هم حتي ندارد.
با توجه به اينكه روايتهاي مختلفي از جنگ بيان ميشود بفرماييد كه فصل الخطاب در اين دوره چه ميباشد و با توجه به محققين و دانشجويان براي دسترسي به آثار جنگ و گنجينه معارف دفاع مقدس با مشكل مواجه هستند، جناب عالي به عنوان رياست ستاد كل نيروي هاي مسلح بفرماييد بايد به كجا مراجعه كنند تا به آساني بتوانند به منابع جنگ دسترسي داشته باشند؟
راجع به فصل الخطاب ، ببينيد ، از نگاه امام و رهبري انقلاب اسلامي جنگ يك دانشگاه بزرگ بود براي ملت ما ، اخبار فرهنگ اسلام ناب و پيام هاي امام روي اخبار جنگ به تمام دنيا و به گوش مستضعفان جهان وجوانان در جهان ميرسيد و آثار خودش را ميگذاشت و اين رشد و پيشرفتي كه امروز در سراسر جهان در فرهنگ انقلاب ميبينيم ناشي از آن است.
بنابراين امام راضي نبودند كه جنگ متوقف شود قبل از اينكه صدام تنبيه شود و درسي از جمهوري اسلامي به متجاوزان داده بشود كه بشريت از آن بهره ببرد. اما شرايط تحميلي دنيا به جمهوري اسلامي ايران در محاصرههاي اقتصادي، در جنگ رواني، در محاصره سياست هاي
خارجي و بين المللي و در فروش تسليحات و قطعات و مهمات و مصرف شدن امكانات نظامي ارتش و سپاه در جنگ طولاني هشت ساله شرايطي را ايجاد كرده بود كه فرماندهي جنگ در آن روز با تهيه گزارشي از فرمانده سپاه و رئيس سازمان مديريت و برنامه ريزي، رفت به محضر امام و گزارشي را به عرض رساند كه ما در اين شرايط بايستي بتوانيم آنچه را كه نيروهاي مسلح ميخواهند تامين بكنيم و از آن طرف هم سازمان مديريت و برنامهريزي ميگويد كه ما اعتبارات آن را نداريم. بنابراين ما بايد قطعنامه 598 را بپذيريم ، البته در همان جلسه فرماند هان ارتش كه حضور داشتند ايستادند و صحبت كردند و گفتند كه ما هشت سال مقاومت كرديم بازهم ميايستيم و مقاومت ميكنيم و امام با وجودي اينكه از نظر بسته شدن درب جهاد ميل باطني ايشان نبود چرا كه در واقع آن دانشگاه بزرگ پرورش انسانيت واخلاق الهي بسته ميشد، ولي به خاطر شرايط ظاهري كشور يعني وضعيت اقتصادي و سياسي كشور و درخواست فرماندهي جنگ در آن زمان قطعنامه را پذيرفتند و به جنگ پايان دادند.
يك اشاره كوتاه به اين منابع تحقيقاتي در مورد جنگ بكنيد؛
بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس بنيادي است كه توسط مقام معظم رهبري بنيان گذاشته شده است كه بتوانند به صورت يك سازمان و دستگاه متمركز ، اسناد و مدارك ، چه آن چيزهايي كه از خارج تهيه ميشود مثلا از داخل عراق و ساير كشورها به دست ما ميرسد، چه از داخل نيروهاي مسلح و چه از مراكزي كه در آنجاها شوراي دفاع و پشتيباني جنگ بوده است ، اينها همه را در اين بنياد ،تمركز دادهاند و اين بنياد ،هم مركز اسناد دارد، هم كتابخانه دارد و هم يك پژوهشكده دارد كه اساتيدي كه در زمان جنگ فرماندهان جبهههاي مختلف بودند در آنجا حقايق جنگ را بيان ميكنند. بنابراين ، بهترين محل تماس، اول بنياد حفظ آثار و ارزشهاي دفاع مقدس و در مرحله دوم سازمان عقيدتي سياسي نيروهاست.
آنچه در پي ميخوانيد ماحصل گفتگو با رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران، سرلشكر بسيجي دكتر سيد حسن فيروز آبادي پيرامون دفاع مقدس ملت معظم ايران است. با تشكر ازدفتر ويژه رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح كه متن اين مصاحبه را در اختيار ما قرار دادند ، تقديم حضور خوانندگان عزيز ميشود؛
رژيم بعث عراق با چه هدفي جنگ عليه ايران اسلامي را آغاز كرد و كشورمان در آن سالها با توجه به توطئههاي گوناگون در چه شرايطي قرار داشت؟
البته رژيم بعث عراق براساس طراحيهاي آن رژيم كه توسعه طلب شده بود و قصد دست اندازي به شمال خليج فارس از طريق خوزستان ايران يا از طريق استان كردستان را داشت. اما عراق در برابر ايران ضعيف تر از آن بود كه بتواند دنبال هوسهايش را بگيرد . وقتي انقلاب اسلامي پيروز شد و حركت اين ملت براي انقلاب اسلامي براي پايه ريزي يك كشور مستقل و آزاد با شعار استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي شكل گرفت، قاعدتا آن كساني كه پيوند ذاتي با دستگاه فاسدشاهنشاهي داشتند كشور را ترك كردند يا از كارها بركنار شدند. بنابراين بدنه ارتش جمهوري اسلامي ايران كه براي ملت ايران باقي ماند و با پيام امام به ملت پيوست و حامي اسلام شد نياز به يك باز سازي انقلابي و انسجام جديد داشت. از طرفي سپاه پاسداران درآن روزها به عنوان يك نيروي انقلابي مردمي تشكيل شده بود، براي جلوگيري از مخالفان انقلاب در داخل و اقصي نقاط كشور كه جلوي اهداف انقلاب توسط بدخواهان گرفته نشود. بنابراين آمريكايي ها اطلاعاتي را براي رژيم صدام بردند كه الان فرصت مناسبي براي حمله است.
آمريكاييها چرا اين كار را كردند؟ آمريكايي ها در آغاز انقلاب تصور كردند كه ميتوانند دولت ليبرالي را روي كار بياورند و فضاي ارتباطي ايران را با آمريكا مانندگذشته حفظ كنند با اينكه در دولت موقت تلاش كردند آن را استحكام ببخشند ولي وقتي دولت وقت بركنار شد وجبهه ملي با لايحه قصاص كه اصل قرآني است مخالفت كرد وطرد شد، آمريكايي ها تقريبا وابستگان اصليشان را در داخل كشور از دست دادند. آنها هم براي اينكه بتوانند از طريق رفرمهاي ليبراليستي انقلاب را متوقف كنند نااميدشدند. بنابراين آمريكايي ها دو استراتژي همراه را براي بر اندازي انقلاب دنبال كردند كه يكي كودتا بود وديگر تحريك رژيم توسعه طلب بعثي كافرعراق براي حمله به جمهوري اسلامي. عراق هم تا دندان مسلح بود. آمريكا و شوروي و فرانسه و ساير كشورها و كشورهاي عربي كه از انقلاب اسلامي احساس خطر ميكردند هم به آنها قول همكاري دادند و نيز همه امكانات را در خدمتش گذاشتند و صدام حمله كرد به جمهوري اسلامي ايران.
شماه به فضاي كلي حاكم بر ارتش و سپاه پاسداران در آن دوران اشاره فرموديد، حال سئوال جدي اين است كه توانمنديهاي نظامي عراق در زمان حمله به ايران در چه سطحي بود؟
ارتش عراق از نظر كلاسيك كاملا مجهز و آماده بود براي اينكه اهداف حزب بعث عراق را دنبال كند و اين كار را به كمك شوروي سابق انجام داده بود و ارتش خودش را تجهيز كرده بود و لشكرهاي تادندان مسلح مكانيزه و زرهي آماده كرده بود كه تمام لشكرهايش را به مرزهاي ايران فرستاد و در 31 شهريور فرمان حمله و تجاوز به خاك مقدس جمهوري اسلامي ايران را صادر كرد.
درباره عملكرد بني صدر به عنوان فرمانده كل قوا ، در سالهاي آغازين جنگ در واگذاري مناطق عملياتي به عراق هم اگر امكان دارد توضيحي بفرماييد.
آقاي بني صدر يك انسان ليبرال غرب زده بود كه در فرانسه زندگي كرده بود . با فريب و نيرنگ همراه امام به ايران آمد و با سخنراني در مناطق محروم بين مردم جايي باز كرد و به رياست جمهوري رسيد . بني صدر 20 روز بعد از شروع جنگ به جبهه رفت در حالي كه مقام معظم رهبري حضرت آيت الله العظمي خامنهاي عزيز شب چهارم در جنوب حاضرشدند و لباس رزم پوشيدند و سلاح دست گرفتند و براي شناسايي خطوط دشمن به جبهه رفتند. اما آقاي بني صدر كه به زور فرماندهي كل قوا را از امام گرفته بود ، بعد از 20 روز رفت جبهه و وقتي در اتاق گزارش فرماندهان نشست و فرماندهي منطقه گزارش نظامياش را ارائه كرد ، بني صدر افتاد و بيهوش شد. يعني يك آدمي بود كه شخصيت مناسبي براي يك روحيه انقلابي و رياست جمهوري يك نظام انقلابي و يك ملت با شور و شوق اسلامي و حسيني نداشت و اين اولين آزمايشش بود كه در روز بيستم جنگ در اتاق گزارش افتاد و غش كرد. بني صدر البته درافكارش همان طور كه عرض كردم غربزده بود و ريشههاي
ملي گرايي داشت وبهرهاي از اسلام و فرهنگ اسلام ناب و راه امام نداشت . بنابراين وقتي فرماندهي كل قوا را گرفت، گفت كه من به روش تخصصي ميخواهم عمل بكنم. سپاه و بسيج را كنار گذاشت و حتي جنگهاي نامنظم را كه مرحوم شهيد چمران فرمانده آن بود ، كنار گذاشت و فقط گفت كه من ارتش را فرماندهي ميكنم. البته از لحاظ تخصص نظامي هم صفر بود به خاطر اينكه نه تجربهاي داشت و نه چيزي ياد گرفته بود. ميرفت در شوراي دفاع شركت ميكرد، ميرفت در دزفولجايي بود براي گزارش فرماندهان حضور پيدا ميكرد تصميمات عجيب و غريب ميگرفت و اين حرف كه ما زمين ميدهيم كه زمان بخريم، توجيه او بود براي دفاع از جايگاه سياسي خودش. ملت سئوال ميكرد كه جناب عالي كه فرمانده كل قوا هستيد، نيروهاي مسلح تحت امر شما هستند، چرا هيچ حركتي در جبههها نيست چرا دشمن دست بالا دارد؟
ايشان ميگفتند ما زمين ميدهيم كه زمان بخريم، رفت و يك كار خندهدار كرد، او رفت در قرار گاه دزفول و دستور داد تمام نيروي زرهي ارتش بيايد در يك دشت هموار حركت كند به سمت عراق و از آن طرف بالگردهاي عراقي آمدند اين تانك ها را زدند و جسد همه آنها روي زمين باقي ماند. اين سئوال مطرح شد كه اين چه دستوري است كه صادر شده و اين دستور چگونه اجرا شده؟ به هر حال بني صدر نمرهاش در فرماندهي كل و در اداره نيرويهاي مسلح منفي است ونمره صفر هم حتي ندارد.
با توجه به اينكه روايتهاي مختلفي از جنگ بيان ميشود بفرماييد كه فصل الخطاب در اين دوره چه ميباشد و با توجه به محققين و دانشجويان براي دسترسي به آثار جنگ و گنجينه معارف دفاع مقدس با مشكل مواجه هستند، جناب عالي به عنوان رياست ستاد كل نيروي هاي مسلح بفرماييد بايد به كجا مراجعه كنند تا به آساني بتوانند به منابع جنگ دسترسي داشته باشند؟
راجع به فصل الخطاب ، ببينيد ، از نگاه امام و رهبري انقلاب اسلامي جنگ يك دانشگاه بزرگ بود براي ملت ما ، اخبار فرهنگ اسلام ناب و پيام هاي امام روي اخبار جنگ به تمام دنيا و به گوش مستضعفان جهان وجوانان در جهان ميرسيد و آثار خودش را ميگذاشت و اين رشد و پيشرفتي كه امروز در سراسر جهان در فرهنگ انقلاب ميبينيم ناشي از آن است.
بنابراين امام راضي نبودند كه جنگ متوقف شود قبل از اينكه صدام تنبيه شود و درسي از جمهوري اسلامي به متجاوزان داده بشود كه بشريت از آن بهره ببرد. اما شرايط تحميلي دنيا به جمهوري اسلامي ايران در محاصرههاي اقتصادي، در جنگ رواني، در محاصره سياست هاي
خارجي و بين المللي و در فروش تسليحات و قطعات و مهمات و مصرف شدن امكانات نظامي ارتش و سپاه در جنگ طولاني هشت ساله شرايطي را ايجاد كرده بود كه فرماندهي جنگ در آن روز با تهيه گزارشي از فرمانده سپاه و رئيس سازمان مديريت و برنامه ريزي، رفت به محضر امام و گزارشي را به عرض رساند كه ما در اين شرايط بايستي بتوانيم آنچه را كه نيروهاي مسلح ميخواهند تامين بكنيم و از آن طرف هم سازمان مديريت و برنامهريزي ميگويد كه ما اعتبارات آن را نداريم. بنابراين ما بايد قطعنامه 598 را بپذيريم ، البته در همان جلسه فرماند هان ارتش كه حضور داشتند ايستادند و صحبت كردند و گفتند كه ما هشت سال مقاومت كرديم بازهم ميايستيم و مقاومت ميكنيم و امام با وجودي اينكه از نظر بسته شدن درب جهاد ميل باطني ايشان نبود چرا كه در واقع آن دانشگاه بزرگ پرورش انسانيت واخلاق الهي بسته ميشد، ولي به خاطر شرايط ظاهري كشور يعني وضعيت اقتصادي و سياسي كشور و درخواست فرماندهي جنگ در آن زمان قطعنامه را پذيرفتند و به جنگ پايان دادند.
يك اشاره كوتاه به اين منابع تحقيقاتي در مورد جنگ بكنيد؛
بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس بنيادي است كه توسط مقام معظم رهبري بنيان گذاشته شده است كه بتوانند به صورت يك سازمان و دستگاه متمركز ، اسناد و مدارك ، چه آن چيزهايي كه از خارج تهيه ميشود مثلا از داخل عراق و ساير كشورها به دست ما ميرسد، چه از داخل نيروهاي مسلح و چه از مراكزي كه در آنجاها شوراي دفاع و پشتيباني جنگ بوده است ، اينها همه را در اين بنياد ،تمركز دادهاند و اين بنياد ،هم مركز اسناد دارد، هم كتابخانه دارد و هم يك پژوهشكده دارد كه اساتيدي كه در زمان جنگ فرماندهان جبهههاي مختلف بودند در آنجا حقايق جنگ را بيان ميكنند. بنابراين ، بهترين محل تماس، اول بنياد حفظ آثار و ارزشهاي دفاع مقدس و در مرحله دوم سازمان عقيدتي سياسي نيروهاست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر