ا

الَلهُمَ کُن لِوَلیِکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَنِ ، صَلَواتُکَ عَلیهِ وَ عَلی آبائِهِ فی هذِه الساَعةِ وَ فی کُل ساعةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَینًا حَتی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعًا وَتُمَتِعَّهُ فیها طَویلا

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۷, پنجشنبه

اظهارنظری از زهره كاظمی با نام مستعار "زهرا رهنورد"، 30 سال پیش

زهرا رهنورد همسر میرحسین موسوی 68ساله در آبان‌ماه 1358 (همان زمان كه همسرش سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی بود) طی 7 شماره متوالی با روزنامه جمهوری اسلامی كه در آن زمان با سردبیری میرحسین موسوی منتشر می شد، گفت و گو كرد. این مجموعه گفت‌وگوها كه تحت عنوان "ویژگی‌های انقلاب اسلامی ایران" منتشر شد، حاوی نكات مهمی است كه در اینجا به آنها اشاره می‌شود:

زهرا رهنورد در این مجموعه گفت‌وگوها خواستار سپردن دولت به نسل جوان و كناره‌گیری دولت‌مردان با "سن‌های بالا" شد و اظهار داشت: «چون حرف سر این است كه چه تیپ دولتی روی كار می‌خواهد بیاید، به نظر من در درجه اول باید انشاء الله دولتی روی كار بیاید كه اول از نسل جوان و زبده باشد، به هیچ‌وجه سن‌های بالا كارایی ندارند. ما احتیاج داریم به تجربه دست زدن. چون اسلام 1400 سال پیش توی سیستم بسیار ساده‌ای پیاده شده بود، حالا می‌خواهیم اسلام را به شكل پیچیده‌ای در این نظام قرن بیستمی پیاده بكنیم، در این زمینه نیاز به تحول و شجاعت داریم. دست به تجربه زدن، چه بسا شكست‌هایی بخوریم و این كار را حتماً نسل جدیدی می تواند بكند. كه در عین حال شدیداً ضدطبقاتی باشد. یك چنین تیپی بیاید روی كار، شروع كند شدیداً با صراحت، اصلاحات، تغییرات انقلابی در سیستم تقسیم زمین‌ها، دولتی كردن كارخانه‌ها و ملی كردن چون كه ملی كردن عمیق‌تر است. ما بعد از انقلاب باید بدون این كه وارد خشونت‌های مسلحانه شویم، باید وارد از بین بردن تضادهای طبقاتی و از بین بردن مالكیت‌های متمركز می‌شدیم. چون بعد از انقلاب وارد مرحله شدیداً ضد طبقاتی مبارزه با فئودال‌ها و سرمایه‌دارها نشدیم، به آن هدف اصلی كه توحیدی كردن افكار و اندیشه مردم است نیز نرسیدیم.»

رهنورد ضمن ایراد اتهام تقلب به نحوه انتخاب نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی، متن نهایی تدوین شده قانون اساسی از سوی این مجلس را غیرعادلانه خوانده و اظهار می‌دارد: «در مورد قانون اساسی باید بگویم اولاً در این تركیب یكدستی كه در مجلس خبرگان هست، من موافق نیستم. كه البته به این معنا نیست كه اینهایی را كه الآن هستند، آدم‌های خوبی ندانم. قطعاً افراد خالص و پاكی هستند. مردم محله¬های خودشان اینها را انتخاب كردند و هیچ شكی نیست. حالا اگرچه در انتخابات تقلب بوده ولی به نظر من همه دسته‌ها و گروه‌ها تقلب كرده اند! این تركیبی كه وجود دارد، بینش مكتبی اسلام كه الآن برای ما اصل قضیه است، در آن به ندرت حضور دارد، نه اینكه مطلقاً وجود نداشته باشد، هستند افرادی كه خیلی مبارز هستند و در عین حال، مكتبی فكر می‌كنند ولی اندیشه حاكم بر مجلس خبرگان به نظر من یك اندیشه سنتی، مكتبی اسلام است. جنبه های اسلامی قانون اساسی قوی‌تر است ولی جنبه‌های برابری طلبانه¬اش، آزادیخواهانه آن، آنطور كه اسلام می‌خواهد، نیست. به این دلیل كه جنبه مكتبی ندارد. یك مثالی من اینجا می‌زنم كه خیلی جالب بود و آن این بود كه لغت توحید را حذف كردند، به‌خاطر این كه به نظرشان بوی ماركسیستی می‌داد ولی لغت توحید اصلاً، اصل اول اصول دین ما است. چطور ما می‌توانیم به آن اصل مشكوك باشیم به‌خاطر این كه از یك مكتب منزجریم. انزجار ما از یك مكتب را فقط و واقعاً می‌توانیم با قدرت مكتب خودمان نشان دهیم. ما كه بیاییم و مكتب خودمان را حقیرتر نشان بدهیم، دیگر چطور می‌توانیم از آن مكتب منزجر باشیم. ما هم اگر منزجر باشیم، توده ما خواه ناخواه گرایش به آن پیدا می‌كنند. لغت توحیدی را آنها بیم از آن داشتند به‌خاطر این كه فكر می‌كردند معنی جامعه كمونیستی را می دهد، در حالی كه (جامعه توحیدی)، جامعه‌ای را می گویند كه هر گونه طبقه‌بندی در آن وجود ندارد. این یك جز كوچكی بود كه من مثال زدم كه آیا وقتی كه با یك چنین شروع می شود، صحبت قانون اساسی طبیعی است كه از اول روال منطقی و مكتبی به خود نداشته باشد."

همسر موسوی سپس در مخالفت با تصویب اصل ولایت فقیه در قانون اساسی می‌گوید: «این حقی كه به ولایت فقیه و شورای ولایت داده شده، كاملاً نفی كننده آن توانایی‌های انسان برای شناخت حق و باطل است. به نظر من این كارایی منفی است. ضعفش در این است كه توان شاخت و مسئولیت را از مردم می گیرد. اصلاً ولایت باید روشن شود كه مسئله قیم بودن برای مردم نیست و مسئله فقیه باید معلوم شود. شرایط فقاهت باید معلوم شود و در صورتی این 2 مفهوم به همان معنی اصلی اسلامی‌اش بر گردد نه به آن معنایی كه بعدها پیدا شده و الآن هم یك چیزی نیست كه بشود واقعاً صد در صد با این مفهومی كه عرضه می شود، بگویم مورد دفاع هر اسلام شناسی باشد. آن كدام فرد است كه بتواند نماینده خدا باشد در روی زمین و بنابراین طبعاً باید با توجه به اینكه خود خدا آزادی و اختیار به خود انسان‌ها داده، دیگر هیچ كس نمی تواند سلب آزادی و اختیار از انسان‌ها بكند، به‌عنوان اینكه من ولی هستم. این پرورش فقیهی كه بعد از ائمه تا الان داشتیم، می بینیم افرادی با خرد و نبوغ امام خمینی اگر نگوییم كه اصلاً نداریم، خیلی كم داشتیم و این خودش واقعیتی را نشان می دهد كه خود آن زمینه ها نارسا است. این فقیهی كه از همین حوزه تربیتی كه تمام فقها داشتند، می خواهد طی كند و بیاید ولایت كند، خود این فقیه روی میزان شناختش حرف است. یعنی من معتقد نیستم بتواند همه جا باشد و رهبری همه جانبه در جامعه داشته باشد. در نتیجه شخصیت شناسی فقیه چیزی است كه باید تغییر پیدا كند. فرض كنیم فقیهی آمد روی كار و شناختی خیلی متعالی هم داشت، آیا این باید به این ترتیب رهبری كند كه تمام قدرت خلاقیت، انتخاب، كارایی و هر نوع مسئولیتی را از مردم بگیرد. اگر اینچنین باشد، این حقی كه در قانون اساسی مطرح شده از نظر من مردود است.»

زهرا رهنورد سپس به روحانیت به شدت انتقاد كرده و می‌گوید: «سازمان روحانیت این ضعف را داشت كه مكتبی نبود و از نظر بینش بسیار پایین بود. بعد از انقلاب در حقیقت تا حدود زیادی قدرت به دست روحانیتی كه صدیق بود ولی بینش نداشت، افتاد. گروه هایی كه در طول انقلاب حضور داشتند ولی حضورشان به هیچ‌وجه حالت فعال و مكتبی نبود.»

گفتنی است زهره كاظمی با نام مستعار "زهرا رهنورد" در سال 1348 با میرحسین موسوی ازدواج كرد و پس از برگزاری یك نمایشگاه نقاشی در حسینیه ارشاد به همراه همسرش كه او نیز خود را با نام مستعار "حسین رهجو" معرفی می‌كرد، به امریكا رفت و در آستانه پیروزی انقلاب به ایران بازگشت.‏ رهنورد در سال 75 به جبهه اصلاح‌طلبان می پیوندد و در كنار محمد خاتمی قرار می‌گیرد. با پیروزی خاتمی در ‏انتخابات دوم خرداد 76 وی به عنوان مشاور سیاسی رئیس‌جمهوری برگزیده می‌شود. یك سال بعد نیز به عنوان رئیس ‏دانشگاه الزهرا(س) منصوب می شود، سمتی كه تا سال 85 در آن مشغول به كار بود. زهره كاظمی (زهرا رهنورد) مدارك كارشناسی ارشد و دكتری خود را در رشته علوم سیاسی از دانشگاه آزاد دریافت كرده است.

منبع : روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ‌های 14 لغایت 24 آبان 1358

هیچ نظری موجود نیست: