ا

الَلهُمَ کُن لِوَلیِکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَنِ ، صَلَواتُکَ عَلیهِ وَ عَلی آبائِهِ فی هذِه الساَعةِ وَ فی کُل ساعةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَینًا حَتی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعًا وَتُمَتِعَّهُ فیها طَویلا

۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

ايران باج نداد مذاكرات بي نتيجه ماند

ايران دراسلامبول با اقتدار مذاكره كرد اما اشتباه هاي محاسباتي سنگين ريشه دوانده در ذهن طرف غربي اجازه شكل گيري هيچ توافقي را نداد و اين مذاكرات به دليل امتناع ايران از پذيرفتن هرگونه درخواست باج خواهانه بي نتيجه ماند.
ايران و گروه 1+5 روز هاي جمعه و شنبه اول و دوم بهمن 1389 (21 و 22 ژانويه 2011) 3 دور مذاكره فشرده و سنگين در اسلامبول برگزار كردند اما در پايان دور سوم مشخص شد كه 1+5 قادر به هيچ توافق منطقي نيست و لذا نتيجه مشخصي از اين مذاكرات بيرون نيامد.
استفاده از اين تعبير كه مذاكرات اسلامبول شكست خورد شايد چندان صحيح نباشد. تامل دقيق و مبتني بر جزئيات در آنچه طي اين 2 روز مذاكره گذشت نشان مي دهد آنچه در واقع اتفاق افتاده اين است كه اعضاي 1+5 در تحميل ديدگاه هاي زياده خواهانه خود به ايران شكست خورده اند و ايران كه در مذاكرات ژنو توانسته بود ديدگاه خود را درباره فرمت تداوم مذاكرات، در قالب دستور كار «گفت وگو براي همكاري» به غرب تحميل كند، در ژنو از پذيرفتن هرگونه بحثي فراتر از اين چارچوب امتناع كرد.
ايران در دور اول مذاكرات اسلامبول كه صبح جمعه برگزار شد پيشنهادهايي عملياتي در چند حوزه كاملا مشخص به 1+5 ارائه كرد. ارائه اين پيشنهادها شوكي قابل توجه به اين گروه وارد آورد چرا كه اولا به هيچ وجه انتظار نداشتند ايران با اين رويكرد به مذاكرات ورود كند و ثانيا ايران با اين پيشنهادها كه همگي در قالب «نقاط مشترك همكاري» ارائه شده بود نشان داد كه نه تنها به دستوركار توافق شده در ژنو پايبند است بلكه در فاصله مذاكرات ژنو تا اسلامبول روي اين دستور كار به طور ويژه تامل كرده و آن را به پيشنهادهاي عملياتي تبديل نموده است. اين در حالي بود كه گروه 1+5 در تمام دوران مذاكرات هيچ پيشنهاد عملياتي كه در چارچوب دستور كار «گفت وگو براي همكاري باشد» ارائه نكرد و به تكرار همان بحث هاي قديمي پرداخت كه بارها از جمله در ژنو تكرار شده و پاسخ گرفته بود. ايران در مقابل از 1+5خواست از تكرار اين بحث هاي كهنه دست بردارند و به دستور كاري كه توافق شده و ايران هم پيشنهادهايي روشن و عملي در چارچوب آن ارائه كرده، بپردازند.
1+5 پس از مواجهه با ابتكار ايران آن را رد نكرد و حتي پذيرفت كه دستور كار دورهاي بعدي مذاكرات يافتن نقاط مشترك باشد اما اين اتفاقي بود كه نهايتا رخ نداد.
ايران در دور دوم مذاكرات كه غروب روز جمعه برگزار شد حتي يك گام فراتر رفت و يك مكانيسم عملياتي براي اجرايي شدن پيشنهادهايي كه در دور اول ارائه كرده بود روي ميز گذاشت. اينجا بود كه غافلگيري دوم براي 1+5 رخ داد. اين گروه از قبل از مذاكرات اعلام كرده بودكه در اسلامبول به دنبال رسيدن به يك مداليته با ايران خواهد بود كه چارچوب يك سلسله گفت وگوهاي گسترده و طولاني مدت را معين كند. با وجود اين، 1+5 به دليل عوامل متعدد از جمله اختلافات داخلي حاد كه پس از دور اول مذاكرات حتي آشكار هم شده بود، در اين مورد هم هيچ پيشنهاد يا پاسخ مشخصي ارائه نكرد. ايران مداليته خود را در دور دوم در حالي روي ميز گذاشت كه دست 1+5 از اين حيث خالي بود و اشتون و همكارانش جز تكرار درخواست هايي تاريخ مصرف گذشته از ايران مانند اينكه ايران بايد در مورد برنامه هسته اي اش اعتماد سازي كندكار ديگري نمي كردند. علت هم شايد اين بود كه 1+5 به دليل تكثر ديدگاه هاي دروني خود نتوانسته بود روي يك مداليته مشخص براي ارائه به ايران تصميم گيري كند.
اين دو ابتكار ايران، يعني ارائه پيشنهادهاي مشخص همكاري در دور اول و روي ميز نهادن يك مكانيسم اجرايي در دور دوم، انسجام دروني گروه 1+5 را كاملا از بين برد اما اين پايان ماجرا نبود و ايران يك گام كليدي ديگر هم برداشت كه تاثيري قابل توجه بر فضاي مذاكرات داشت.
گام نهايي ايران تبيين منطق گفت وگو در چارچوب دستور كار «گفت وگو براي همكاري حول نقاط مشترك» براي اعضاي 1+5 بود كه پيدا بود هيچ درك درستي از آن ندارند. همانطور كه آقاي دكتر جليلي در كنفرانس مطبوعاتي پاياني خود گفت ايران عقيده داشته است كه تنها گفت وگو در چارچوب همكاري مي تواند پيشرفت داشته باشد. به عبارت ديگر، اگر غرب خواهان پيشرفت در مذاكرات و رو به جلو بودن آن است بايد به آنچه در ژنو تعهد كرده پاي بند باشد و موضوعات مورد بحث را در محدوده «نقاط مشترك همكاري» نگه دارد.
علاوه بر اين، باز چنان كه در سخنان دكتر جليلي هم بود ايران تاكيد كرده است كه گفت وگو براي همكاري الزاماتي دارد كه مهم ترين آن دو چيز است: 1- احترام به حقوق ايران كه غني سازي اورانيوم تنها يكي از آنهاست و 2- متوقف كردن مسير فشار و بي احترامي به حقوق ايران كه مواردي مانند قطعنامه هاي شوراي امنيت و تحريم ها از جمله آن است. ايران در اين مرحله تاكيد كرد كه مسئول اشتباهات طرف مقابل نيست و اگر 1+5 در گذشته هم اشتباهي كرده كه به اين مسير لطمه مي زند بايد آن را جبران كند. اين نكته بسيار مهم است كه اين موارد به عنوان پيش شرط مطرح نشده است بلكه به عنوان الزامات منطقي گفت گو براي همكاري براي 1+5 تبيين شده است.
متقابلا طرف غربي در مذاكرات تمام تلاش خود را كرد كه ادبيات قديمي اعتماد سازي را زنده كند. منابع غربي نوشته اند 1+5 خواهان آن بوده است كه ايران ابتدا يك گام اعتمادساز (مثلا مبادله به شكلي غير از پيشنهاد وين) بردارد و سپس بحث هاي ديگر آغاز شود. طبيعي است اين ادبيات كه متهم بودن ايران را پيش فرض مي گيرد، هرگز نمي توانست مورد قبول قرار گيرد. به عنوان نمونه منابع غربي از طرح بحث مبادله سوخت از جانب 1+5 در مذاكرات خبر داده اند. اين موضوع از ديد ايران تنها در صورتي كه به عنوان يك نقطه مشترك همكاري -در كنار بسياري نقاط ديگر-عرضه مي شد قابل بحث بود و تقاضاهاي فراتر از اين چارچوب به طور طبيعي نمي توانست توجهي در طرف ايراني برانگيزد. مبادله يا هر موضوع ديگر از ديد ايران فقط در صورتي كه در قالب يك نقطه مشترك مطرح مي شد مي توانست در دستور كار مذاكرات باشد اما ظاهرا طرف غربي به اين اصل پايبند نبوده است.
و نكته نهايي اينكه ايران در اسلامبول به وضوح از موضع قدرت مذاكره كرد و درحالي كه غرب باز هم گرفتار اشتباه هاي محاسباتي جدي بود و تصور مي كرد مي تواند از ايران امتياز بگيرد، يك بار ديگر نشان داد تنها راه رو به جلو «همكاري منطقي» است. ايران مشخص حرف زد، روش هايي عملي براي اجراي پيشنهادهاي خود ارائه كرد، از دستور كار توافق شده در ژنو كوتاه نيامد، الزامات مسير همكاري را براي 1+5 تبيين كرد و از 1+5 خواست به اين الزامات پايبند باشند و نهايتا هم گفت مذاكرات مي تواند ادامه پيدا كند اما فقط در همين چارچوب.

هیچ نظری موجود نیست: